4

ادگین با پوست انسان لباس درست می‌کرد و با جمجمه‌اش کاسه سوپ

  • کد خبر : 88642
  • ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۸:۳۹

بچه‌های همسایه گین که او گاهی اوقات از آنها هنگامی که پدر و مادرشان نبودند نگهداری می‌کرد، این اشیا را دیده بودند یا در موردش چیزی شنیده بودند که خود گین آنها را بدون فکر و بی‌مقدمه عتیقه از دریاهای جنوب معرفی کرد که از طرف پسرعمویش که در جنگ جهانی دوم خدمت می‌کرده، فرستاده شده.

 

  قتل‌های زنجیره‌ای همواره راه و روشی غیرمرسوم دارند و کسانی که به این رفتار روی می‌آورند، عموما با مشکلات روحی و روانی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند. یکی از قاتلان زنجیره‌ای معروف آمریکا «ادگین» نام دارد که پس از دستگیری‌اش قطعاتی از بدن انسان در خانه‌اش پیدا شد که حیرت همگان را برانگیخت. همین موضوع باعث شد که ادگین که فقط به ۲ قتل اعتراف کرد، به خاطر رفتارش با جنازه‌ها شهرت یافت؛ هر چه باشد ساخت دکوراسیون خانه‌ یا لباس با قسمت‌هایی از بدن اجساد یکی از نادرترین کارهایی است که بشر به آن دست می‌زند.
قاتل زنجیره‌ای کیست
ادوارد گین فرزند آگاستا کرفتر و جرج گین در ۲۷ اوت ۱۹۰۶ در لا کروس ویسکانسین به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو اهل همان شهر بودند و در ۷ ژوئن ۱۹۰۰ ازدواج کردند که حاصل این ازدواج، ادوارد و برادر بزرگ‌ترش هنری گین بود. جرج گین یک الکلی عصبی اغلب بیکار بود. اِد و برادرش اغلب پدر الکی و عصبی و بی‌هدفشان را نادیده می‌گرفتند همان طور که آگاستا با جرج مانند یک موجود بی‌ارزش و طفیلی رفتار می‌کرد. با وجود تحقیر عمیقی که آگاستا به شوهرش ابراز می‌‌کرد، این ازدواج سست دوام پیدا کرد زیرا طلاق به مناسبت باورهای مذهبی مرسوم نبود.
آگاستا مغازه کوچک خواربار فروشی خانواده را به فعالیت انداخت و نهایتا زمینی در حومه یک شهر کوچک دیگر به نام پلین‌فیلد خرید که به خانه ابدی خانواده گین تبدیل شد. آگاستا به آن منطقه متروک و مخروبه نقل مکان کرد تا جلوی تأثیر بیگانگان را بر روی پسرانش بگیرد. گین مجبور به ترک تحصیل شد و آگاستا هر تلاشی که او برای دوستیابی کرد را ناکام گذاشت.
با رشد کمی که ادوارد داشت و با رفتارهای زنانه‌ای که از خودش نشان می‌داد، به زودی به هدفی برای آزار و اذیت توسط گردن‌کلفت‌ها و قلدرها تبدیل شد. هم‌کلاسی‌ها و معلم‌های ادوارد از رفتار شخصی عجیب او گفتند اینکه مثلا او همیشه به جک‌های خودش می‌خندید! با وجود روابط اجتماعی ضعیف، او انصافا در مدرسه بویژه در روخوانی و علم اقتصاد دانش‌آموز خوبی بود.
مرگ اعضای خانواده
مقارن با مرگ جرج گین، هنری به‌خاطر عقیده‌ای که آگاستا نسبت به جان داشت با او شروع به مخالفت کرد. او حتی نزد برادرش، به مادرش ناسزا می‌گفت که همین امر موجب شرمندگی اِد می‌شد.
در مارس ۱۹۴۴ در املاک گین آتش سوزی شد. ادوارد به سرعت به پلیس مراجعه کرد و به آنها گفت که برادرش را در آتش‌سوزی گم کرده‌است. ولی بعد پلیس را دقیقا به محل جسد برادرش برد. گرچه شواهد این‌طور نشان می‌داد که جسم ضخیمی به سر هنری خورده، پزشک قانونی شهرستان مرگ او را ناشی از خفگی هنگام مواجهه با آتش اعلام کرد. بعد از آن گین به زندگی در کنار مادرش ادامه داد. کمتر از دو سال بعد در ۲۹ دسامبر سال ۱۹۴۵ آگاستا به طور ناگهانی مرد و پسر غمگین و مصیبت‌زده‌اش را در مزرعه‌ای مخروبه تنها گذاشت.
دستگیری ادگین
پلیس به اینکه گین در ناپدیدشدن منشی یک مغازه به نام برنیس وردن، نقشی داشته باشد ظنین شد. در ۱۶ نوامبر سال ۱۹۵۷ در پلین‌فیلد آنها در آن شب اولین کشف هولناک خود را در املاک او کردند: جسد وردن آنجا بود در حالی که سرش از تنش جدا شده بود. جسد بدون سر او واژگون به‌ وسیله طناب بر مچ دستانش و میله عریضی که پاهایش به آن وصل شده بود در آنجا یافت شد. از همه وحشتناک‌تر خالی بودن جوارح بدن از شانه تا شکم بود که مانند بز کوهی سلاخی شده بود. به او از فاصله نزدیک با یک تفنگ کالیبر ۲۲ شلیک شده بود و اعضای بدنش هم بعد از مرگ قطع شده بود.
آنچه در خانه پیدا شد
پلیس پس از جستجوی خانه ادوارد گین توانستند این اجسام را در آن پیدا کنند:
  • جمجمه انسان در دو گوشه تخت او نصب شده بود.
  • پوست انسان که با آن آباژور تزیین شده و به عنوان رو مبلی استفاده می‌شده.
  • کاسه سر انسان، که ظاهرا به عنوان کاسه سوپ استفاده می‌شده.
  • قلب یک انسان (اختلاف هست بین اینکه قلب در کجا پیدا شده است. در همه گزارش‌های شاهدها ادعا بر این است که قلب در یک ماهی تابه روی اجاق گاز پیدا شده، در حالی که تعدادی از عکاسان محل جنایت ادعا می‌کنند که قلب در یک کیف کاغذی بوده است)
  • سر ماری هوگان صاحب یک مغازه محلی، در یک کیفی کاغذی پیدا شد.
  • یک سقف کامل و نورانی از لب‌های انسان.
  • جوراب ساقه کوتاه که از غضروف انسان ساخته شده بود.
  • مفتضح‌ترین ساخته‌های گین ماسک‌هایی از جمجمه بود. ماسکی که از سر انسان ساخته می‌شود. بدین گونه که اول داخل کاسه سر را خالی می‌کرده بعد چشم‌ها را در می‌آورده و لب‌ها را نگه می‌داشته و کله را می‌جوشانده که فرم گردش حفظ شود. استفاده از این روش سابقه تاریخی دارد.
بچه‌های همسایه گین که او گاهی اوقات از آنها هنگامی که پدر و مادرشان نبودند نگهداری می‌کرد، این اشیا را دیده بودند یا در موردش چیزی شنیده بودند که خود گین آنها را بدون فکر و بی‌مقدمه عتیقه از دریاهای جنوب معرفی کرد که از طرف پسرعمویش که در جنگ جهانی دوم خدمت می‌کرده، فرستاده شده. در بررسی‌هایی که شد، مشخص شد که اینها پوست صورت انسان هستند که به دقت از اجساد کنده شده و به عنوان ماسک توسط گین استفاده می‌شده‌اند.
اعتراف کرد
گین نهایتا در بازجویی اعتراف کرد که او زنان میانسال را که به تازگی دفن شده بودند نبش قبر می‌کرد؛ آنهایی که به مادرش شباهت داشتند و به خانه می‌برد، جایی که پوست آنها را دباغی می‌کرد که اشیای مهیب و هولناکش را بسازد. یک نویسنده تمایل گین به پوشیدن پوست و ماسک زنانه را اینطور تعبیر می‌کند: «یک جانی زن جامه». گین داشتن رابطه جنسی را با اجسادی که از قبر بیرون می‌آورد انکار کرد و در حین بازجویی با توضیح اینکه «آنها خیلی بوی بدی می‌دادند» به شلیک به ماری هوگان که از سال ۱۹۵۴ ناپدید شده بود هم اعتراف کرد.
تغییرجنسیت ادگین
مدت کمی از مرگ مادرش، گین تصمیم به تغییر جنسیت گرفت، البته بحث سر این هست که آیا گین ترانس جنسی بوده یا نه. ولی او بیشتر لباس زنانه درست می‌کرده که بتواند وانمود کند مادرش است تا اینکه بخواهد تغییر جنسیت بدهد.
هرولد ششتر نویسنده بسیاری از جنایت‌های واقعی، یک کتاب پرفروش در مورد گین به نام «منحرف» نوشت. در این کتاب نوشته شده که که افسر پلیس شهر Schley، سر و صورت گین را در حین بازجویی محکم به یک دیوار آجری می‌زده و به این خاطر اولین اعتراف‌هایی که از گین گرفته شد غیرموجه و ناروا تشخیص داده شد. وی مدت کوتاهی قبل از محاکمه گین به خاطر سکته قلبی در سن ۴۳ سالگی درگذشت. بیشتر کسانی که این پلیس را می‌شناختند می‌گویند که او به شدت از جنایت‌های گین شوکه شده بود و همچنین از اینکه مجبور بود در مورد کتک زدن گین جواب بدهد و این دلیل مرگ زودرسش بود. یکی از دوستانش گفت:«او یکی از قربانیان اد گین بود درست مثل اینکه قصابیش کرده باشد».
گین روانی و نالایق برای محاکمه تشخیص داده شد و به بیمارستان فرستاده شد، بعدها بیمارستان مرکزی تبدیل به زندان شد و گین به بیمارستان دیگری منتقل شد. در سال ۱۹۶۸ پزشک گین اعلام کرد که او به اندازه کافی صلاحیت محاکمه را داراست، ولی دوباره به دلیل نداشتن عقل سلیم توسط قاضی بی‌گناه شناخته شد و بقیه عمرش را در بیمارستان گذراند.
هنگامی که گین در بازداشت به سر می‌برد خانه‌اش در آتش سوخت که بیشتر به آتش‌سوزی عمدی شباهت داشت. در سال ۱۹۵۸ ماشین گین که قربانیانش را با آن حمل و نقل می‌کرد در یک حراج عمومی به مبلغ قابل توجه ۷۶۰ دلار به یک سرمایه‌گذار کارناوال‌ها به نام بانی گیبونز فروخته شد. بانی گیبنز اسم این ماشین را «ماشین غولی اد گین» گذاشت و از بازدیدکنندگان ۲۵ سنت می‌گرفت.
و در نهایت در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۴ اد گین به دلیل مشکل تنفسی و قلبی حاصل از سرطان در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان روانی مندوتا درگذشت. مکان قبر او در طی سال‌ها به‌دفعات ویران شد. مردم سنگ قبرهای او را به عنوان یادبود برمی‌داشتند تا جایی که در سال ۲۰۰۰ بیشتر سنگ قبرها دزدیده شده بود. در ژوئن ۲۰۰۱ سنگ قبر ترمیم شد و هم اکنون در موزه ویسکانسین نمایش داده می‌شود.
تأثیر فرهنگی
داستان اد گین تاثیر ماندگاری بر فرهنگ غرب گذاشته به طوری که در بسیاری از فیلم‌های، موسیقی‌ها و ادبیات آمده. سکوت بره‌ها، نور ماه از استفان جانسون، اِد گین؛ قصاب پلینت فیلد، دیوانه گین همینطور پایه شخصیت‌های بسیاری از فیلم‌ها زندگی ادگین شد. در بوفالو بیل، نورمن بیتس از آلفرد هیچکاک، صورت چرمی(کشتار با اره برقی) تاثیر گین را می‌توان دید.
در شمار زیادی از گروه‌های موسیقی که جنایات او را به تصویر می‌کشند نیز اثرگذاری گین مشاهده می‌شود. تعداد زیادی گروه اسم گروهشان را از گین گرفتند به عنوان مثال «Ed Gein» و یک گروه متشکل شده از ارازل به نام «Ed Gein’s Car». همینطور در شمال شرقی انگلستان گروهی به نام Plainfield Deathcount ساخته شد.
نامه
لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=88642

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]