حمد بن خلیفه آل ثانی لحظاتی پیش طی سخنانی رسما از عرصه سیاسی این کشور کناره گیری کرد.
وی مدت ۱۸ سال است که بر قطر حکمرانی میکند.
هنوز مشخص نیست که تصمیم امیر قطر به کناره گیری از قدرت تصمیمی شخصی بوده یا اینکه بنا به دستور کشوری ثالث این امر اتفاق افتاده است.
پیش از این روزنامه السفیر لبنان نوشته بود که یک فرستاده آمریکایی تصمیم قطعی واشنگتن مبنی بر کنارهگیری امیر قطر را به وی ابلاغ کرده و از او خواست فرد مورد نظر آمریکا را جایگزین خود کند.
امیر قطر لحظاتی پیش با ظاهر شدن بر صفحه شبکه تلویزیونی قطر طی سخنانی اعلام کرد که وقت آن فرا رسیده است که صحفه جدیدی را در مسیر کشور بگشایم و نسل جدید قدرت را به دست بگیرد.
وی افزود: که امور کشور را به تمیم بن حمد آل ثانی واگذار کرده است و مطمئن است که وی قادر به رهبری کشور خواهد بود
از چندی پیش زمزمههای انتقال قدرت در قطر در صدر اخبار رسانههای دنیا قرار گرفته بود که هر کدام از این رسانهها علتهای مختلفی را برای آن شرح می دادند.

کشور قطر
قطر کشوری در منطقه خاورمیانه در کنار آبهای خلیج فارس است که در گذشته به عنوان مرکزی عمده برای صید مروارید شناخته میشد، اما امروزه با منابع فراوان نفت و گازش در دنیا شناخته شده است.
این کشور از جنوب با عربستان سعودی، همسایه و به شکل شبه جزیرهای است که اطراف آن را آبهای خلیج فارس فراگرفته است.
قطر از جمله چندین امیرنشین منطقه است که مدتی تحت سلطه عثمانی، انگلیس و بحرین بود تا اینکه در سال ۱۹۷۱ به استقلال رسید.
شیخ حمد بن خلیفه آلثانی
در حال حاضر شیخ «حمد بن خلیفه آلثانی» بر این کشور حکومت میکند و پیش از او پدرش شیخ «خلیفه بن حمد آلثانی» بر قطر حکومت میکرد.
شیخ حمد در سال ۱۹۵۲ در دوحه قطر به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتیاش را در قطر سپری کرد و بعد به انگلستان رفت و در آکادمی نظامی «ساند هرست» مشغول تحصیل شد.
پس از آن به کشورش بازگشت و در سال ۱۹۷۱ با درجه سرهنگ دومی در نیروهای مسلح قطر به فعالیت پرداخت و فرماندهی گردان یک این کشور را برعهده گرفت.
در سال ۱۹۷۲ زمانی که پدرش؛ خلیفه بن حمد قدرت را در قطر به دست داشت، شیخ حمد ترفیع مقام یافت تا به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح قطر برگزیده شود.




کودتای پسر علیه پدر
در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۵ امیر فعلی قطر که در آن زمان ولیعهد قطر به شمار میآمد، علیه پدرش دست به کودتای سفید زد. شیخ حمد، ولیعهد وقت قطر پس از کودتا خود را امیر جدید خواند و سایر اعضای خانواده حاکم نیز با او بیعت کردند.
امیر وقت قطر در هنگام کودتا در خارج از کشور حضور داشت و فرزندش که همزمان با ولیعهدی، فرماندهی ارتش را نیز عهده داشت، با هماهنگی سایر شاهزادگان و اعضای ارشد خانواده حاکم، قدرت را در این کشور در دست گرفتند.
در این کودتای سفید هیچ درگیری مسلحانه یا خون ریزی اتفاق نیفتاد و تنها واحدهای از ارتش در مناطق مهم قطر مستقر شده بودند. پدر امیر قطر نیز پس از این حادثه ، به مدت پنج سال در میان کشورهای عربستان سعودی و امارات در حال رفت و آمد بود، ولی پس از آن به لندن رفت.
شیخ خلیفه از زمان کودتا تاکنون در خارج از قطر حضور دارد و تنها برای یک مرتبه یعنی در سال ۲۰۰۴ برای حضور در مراسم تشییع جنازه یکی از همسران خود، برای مدت کوتاهی به قطر رفت.
جالب اینکه شیخ خلیفه نیز در سال ۱۹۷۲ علیه امیر وقت قطر کودتا کرد و قدرت را در درست گرفته بود.

البته در این کودتا نباید نقش «شیخه موزه مسند» را نادیده گرفت؛ پیش از این مشرق گزارش تحت عنوان زنی که جرقه کودتای آمریکایی در قطر را زد + تصاویر منتشر کرده که به صورت کامل به این موضوع اشاره شده است.
نقش شیخه موزه در کودتای امیر قطر علیه پدرش
«موزه بنت ناصرالمسند» چهارمین زن شیخ حمد امیر قطر و اولین بانوی قدرتمند این شیخنشین به شمار میآید. وی که در سال ۱۹۵۹ در منطقه «الخور» واقع در شمال قطر و بنا به استناد برخی اخبار ایرانی الاصل و اهل شیراز است، بر اساس یک مصالحه سیاسی و اقتصادی با شیخ حمد ازدواج کرد.
با توجه به نفوذی که شیخه موزه در شیخ حمد دارد و روحیاتش بسیاری او را مغز متفکر کودتای شیخ حمد علیه پدرش جهت به دست گرفتن قدرت در قطر توسط شیخ حمد میدانند.
منابع آگاه و نزدیک به خاندان آلثانی با تاکید بر اینکه موزه نقشی اساسی را در انقلاب شیخ حمد بر شیخ خلیفه میدانند و در این زمینه میگویند، صرف نظر از اختلافاتی که بین پدر امیر کنونی قطر با پدر موزه وجود داشت و قرار شد، با این ازدواج به پایان برسد، شیخ موزه خواهان انتخاب پسرش «شیخ تمیم» به جای پسر بزرگ شیخ حمد یعنی «شیخ مشعل» به ولی عهدی بود که از قضا مورد توجه بسیار زیاد پدر امیر قطر قرار داشت و همواره به او پس از شیخ حمد به عنوان امیر قطر نگاه میکرد و همین موجب شد تا با دو هدف به قدرت رسیدن شیخ حمد و انتصاب شیخ تمیم به ولیعهدی قطر طرح کودتای شیخ حمد بر پدرش را برنامهریزی و هدایت کند.


جنجال های اخیر و درخواست طلاق موزه
منابع آگاه از تیرهشدن روابط “شیخه موزه بنت ناصر”، همسر دردانه امیر قطر که نفوذ بسیاری چه در شخص وی و چه در امور مملکتی این شیخنشین حاشیه جنوب خلیج فارس داشت، خبر میدهند. گویا اختلافات شیخ حمد و شیخه موزه به حدی عمیق شده که میانجیگری برخی از شیخهای حوزه خلیج فارس برای قانعکردن شیخه موزه برای بازگشت به کاخ شیخ حمد و رضایتدادن به ازدواج امیر قطر با یک زن دیگر راه به جایی نبرده است. شیخه موزه تأکید کرده که قصر شیخ حمد باید تنها یک همسر را به خود ببیند و آن هم خود اوست.
موزه تصمیم گرفته بودجهای بالغ بر هفت میلیارد دلار از امیر قطر دریافت کند که آن را برای انجام کارهای پرورشی و تربیتی در اختیارش گذاشته بود و سپس کاخ امیر را ترک کند تا بدین ترتیب شیخ حمد زندگی مشترک جدید خود را با همسر جدیدی که برای خود انتخاب کرده و گفته میشود تنها ۱۷ سال دارد آغاز کند.
موزه پس از ترک کاخ شیخ حمد، با هواپیمای اختصاصی خود راهی آمریکا خواهد شد تا مدتی را در ایالت کالیفورنیا در کاخ یکی از بازرگانان قطری که از دوستان شیخ حمد است، سپری کند.
به قدرت رسیدن شیخ حمد و سیاستهای در پیش گرفته شده
قطر و رابطه با القاعده و بن لادن
درباره رابطه قطر با سازمان تروریستی القاعده و رهبر سابق آن «اسامه بن لادن» سخنهای بسیار گفته شده است، از جمله اینکه یک روزنامه انگلیسی گفته بود که اسامه بن لادن خود هزینههای مالی شبکه الجزیره را از طریق شرکتهایی که موجودیت خارجی نداشتند، تامین میکرد و شخص بن لادن در بسیاری از شیوخ عرب خلیج فارس نفوذ بسیار داشت که از جمله آنها شیخ حمد بن خلیفه آلثانی، امیر قطر بود.

این شیوخ این رابطه را نه از روی علاقه به بن لادن، بلکه برای جلب توجه و حمایت وی داشتند تا مبادا زمانی آماج حملات او قرار گیرند و دلیل این مدعا ادامه ارتباط این شیوخ و به ویژه شیخ حمد با القاعده و طالبان حتی پس از مرگ بن لادن قابل ملاحظه است، بگونهای که در برههای از زمان گفته شد که طالبان درصدد گشایش دفتری برای خود در قطر است و نمانیدگان آن رفت و آمدهایی نیز به قطر داشته و مذاکراتی هم با شیخ حمد انجام دادند.
بارزترین نمود ارتباط شیخ حمد با القاعده در حال حاضر را میتوان در جذب اعضای این سازمان تروریستی و به خدمت گرفتن و سپس گسیل کردن آنها به سوریه ملاحظه کرد.
قطر و رابطه با رژیم صهیونیستی
رابطه قطر با اسرائیل اگرچه در ابتدا مخفیانه و در پشت دربهای بسته صورت میگرفت، اما هم اکنون و به خصوص در قبال بحران سوریه کاملا روشن و عیان است. این درحالی است که پیشتر نیز مسئولان قطری به نحوی به رابطه خو با اسرائیل اذعان کرده بودند.


در اینباره میتوان به بخشی از گفتوگوی امیر قطر با شبکه الجزیره قطر در سال گذشته اشاره کرد که درباره روابط اسرائیل و قطر تاکید کرده بود، روابط دوحه و تلآویو آشکار و قوی است.
امیر قطر در توجیه این رابطه گفت که اگرچه اسرائیل، قطر را کشوری دوست نمیداند، اما تا زمانیکه اسرائیل درباره سازش جدی باشد، قطر به روابط خود با آن ادامه خواهد داد.
شیخ حمد به پخش تصاویر صهیونیستها از شبکه الجزیره و مصاحبه با آنان برای رساندن صدای آنها به جهان عرب به عنوان یک نقطه بارز در روابط گذشته دوحه و تلآویو اشاره کرد.
روزنامه صهیونیستی معاریو نیز در گزارشی به نقل از یک هفتهنامه فرانسوی نوشت: «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل محرمانه با شیخ «حمد بن جاسم»، همتای قطری خود در پاریس دیدار کرده است.
معاریو در گزارش خود نوشته بود، روابط قطر و اسرائیل بعد از جنگ غزه قطع شد، اما قطر بعدها با ارسال دو نامه جداگانه خواستار از سرگیری روابط با اسرائیل شد که با مخالفت نتانیاهو و «آویگدور لیبرمن»، وزیر خارجه اسرائیل مواجه شده بود.
این رابطه تا جایی ادامه یافت که در انتخابات پارلمان اسرائیل که در سال گذشته برگزار شد؛ «زیپی لیونی»، رئیس حزب “هاتنوعا” در اسرائیل افشا کرد، که قطر اقدام به تامین ۳ میلیون دلار از تبلیغات انتخاباتی «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل کرده است. لیونی در ادامه افشاگریهای خود افزوده است که حزب اسرائیل بیتنا «اسرائیل خانه ما»، حزب لیبرمن وزیر خارجه سابق این رژیم که با نتانیاهو ائتلاف کرده است، حدود ۲/۵ میلیون دلار حمایت مالی از قطر برای تبلیغات انتخاباتی خود دریافت کرده است. همچنین بنابر اعلام شبکه یک تلویزیون رژیم صهیونیستی، لیونی از رابطه صمیمانه و گرم خود با موزه بنت مسند، همسر امیر قطر نیز سخن گفت.
شهوت خطرناک قطر برای مداخله در امور دیگران
قطر با داشتن ۷/۱ میلیون نفر جمعیت که دو سوم آن را نیز اتباع خارجی بویژه سعودی تشکیل می دهند و با منابع سرشار نفتی و رفاه خوبی که دارد، خود را از موج انقلاب های عربی منطقه دور می داند، به همین علت تمام تلاش خود را برای رسیدن به طرح های خود در پررنگ کردن نقش منطقه ای و جهانی خود به کار می برد. این کشور همچنان فاقد یک پارلمان مردمی و آزاد بوده و کلیه تصمیمات توسط شخص امیر قطر اتخاذ میشود.
مجموعه امکانات مادی ناشی از فروش نفت و گاز، بهرهگیری از غول رسانهای الجزیره و روابط گسترده خارجی این کشور کوچک، امکان بلندپروازی و جاهطلبی زیادی را برای آن کشور فراهم ساخته است، جاه طلبی هایی که همیشه نیز خالی از خطر نیست. دخالت های مقامات دوحه در دولت جدید تونس و حضور آنها در حمله ناتو به لیبی خشم مردم این دو کشور انقلابی را بر انگیخته است، از سوی دیگر قطر پس از آمریکا و عربستان سومین دخالت کننده در امور داخلی مصر است.

چالش های ایجاد شده کنونی میان قطر و عربستان، نمود دیگری از اقدامات بلند پروازانه مقامات این کشور است، از سوی دیگر این کشور دفتر منطقه ای طالبان را راه اندازی کرده، این کشور حتی خود را به عنوان میانجی ارتباط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی معرفی کرده و از سوی دیگر، کشورهای آفریقایی نظیر سودان و سومالی نیز از دخالت های این کشور کوچک آسیایی در امان نمانده اند.
“میانجی گری” همواره بهانه ای بوده که قطر بر اساس آن، زمینه مداخله گسترده تر خود را با هدف جلب رضایت عربستان و به نیابت از آل سعود برای تقویت امپراتوری منطقه ای وهابیت فراهم کرده و تمجیدهای اخیر وی از فرقه وهابیت نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.
از جمله این اقدامات، دخالت قطر در یمن از طریق شورای همکاری های خلیج فارس بود که باعث شد تا به رغم خواست ملت انقلابی این کشور، مصونیت قضایی به علی عبدالله صالح دیکتاتور این کشور داده شود. پیش تر نیز میانجی گری این کشور میان رزمندگان شیعه استان صعده در شمال یمن و دولت سابق ژنرال صالح باعث شد تا شیعیان از سوی دولت سرکوب شوند و طرح های صالح در عرصه سیاسی این کشور به اجرا گذاشته شده و عمر دیکتاتوری او طولانی تر از پیش شود و تقویت شیعیان شمال یمن، توازن قوای سعودی در جنوب شبه جزیره را بر هم نزند.

چیزی که از دید مقامات دوحه مغفول مانده، این است که توان استراتژیک این کشور از عهده دخالت های آن در امور داخلی کشورهای دیگر بر نمی آید؛ علاوه بر این، آمریکا نیز هرگز به اندازه ای که روی رژیم صهیونیستی سرمایه گذاری کرده، روی این کشور هزینه نمی کند، به این ترتیب روندی که قطر در پیش گرفته عواقب خطرناکی برای این کشور خواهد داشت.
شاید بتوان اظهارات “عبدالرحمن شلقم” نماینده لیبی در سازمان ملل متحد را در راستای تفسیر این تمایلات سران قطر دانست که گفته بود: قذافی دچار جنون قدرت بود و قطر هم اکنون در مسیر قذافی حرکت می کند.
این موضوعی است که سیاستمداران قطر بویژه امیر این کشور باید روی آن تأمل بیشتری داشته باشند و صد البته، امیر قطر باید همواره مراقب سفرهای خارجی خود بویژه سفرهایی مانند سفر اخیرش به سرزمین های اشغالی نیز باشد، چرا که ممکن است همان بلایی که وی بر سر پدرش آورده است، از سوی ولی عهد بر سر خود وی نیز آورده شود و او نیز مانند پدر آواره کشورهای عربی گردد.
مشرق