3

آرزوی زرافه کوچولو +تصاویر

  • کد خبر : 92661
  • ۱۶ تیر ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۱

زرافه کوچولو آرزوهای عجیب و غریب زیادی داشت.

یک شب آرزو کرد که گردنش خیلی خیلی دراز باشد. فرشته آرزو که داشت از آن جا می گذشت، صدای زرافه کوچولو را شنید. به او لبخند زد و آرزوی او را برآورده کرد و گردن زرافه کوچولو دراز شد، دراز و درازتر. رفت و رفت تا به آسمان رسید. حالا سرش در آسمان بود و تنه اش روی زمین.

 

زرافه کوچولو به این طرف و آن طرف نگاه کرد. همه جا پر از ستاره بود. اول، یک عالمه با ستاره ها بازی کرد. بعد، گرسنه اش شد. هام… هام… هام… ستاره ها را خورد. ماه را هم خورد. یک دفعه همه جا تاریک شد.

زرافه کوچولو ترسید. مادرش را صدا زد. اما او کجا و مادرش کجا! مادرش آن پایین بود و خودش این بالا.

زرافه کوچولو گریه اش گرفت. ناگهان یاد فرشته آرزو افتاد و فریاد زد: فرشته آرزو کجا هستی؟

اما فرشته آرزو رفته بود تا آرزوی یک کوچولوی دیگر را برآورده کند.

 


زرافه کوچولو سرش را روی یک تکه ابر گذاشت. آنقدر گریه کرد که خوابش برد.

صبح که بلند شد، سرش روی شکم گرم و نرم مادرش بود.

 

کدبانو

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=92661

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]