محمدرضا رستمی طی یادداشتی با ذکر این مقدمه نوشت: «دیروز تماشاگران والیبال مساله بودند و امروز رنگ شلوار احسان علیخانی، فردا هم که … خدا بزرگ است. انگار باید این شعر سهراب را عوض کرد و به جای شقایق نوشت حاشیه و بعد آن را با صدای بلند خواند؛ “تا حاشیه هست، زندگی باید کرد.”
اصلا باید فراموش کرد که متن، زیر فشار حاشیهها به نفس نفس افتاده و نه یارای ورق خوردن دارد و نه میتواند فصلهایش را به هم پیوند بزند. رنگ شلوار احسان علیخانی آنقدر مهم هست که باعث شود نه تو اجرایش را ببینی و نه مهمانانش را. اصلا این رنگ شلوار مگر میگذارد صدای مردی به گوشت برسد که از دل ویرانی و تباهی راهی به سمت نور و زیبایی گشوده و حالا در قاب «ماه عسل» روبروی احسان علیخانی نشسته است؟ رنگ شلوار یک مجری آنقدر قدرت دارد که سفری به این زیبایی را پس میزند و تبدیل میشود به دغدغه اصلی، به بحث روز، به متن …
ماجرا فقط ماجرای احسان علیخانی و ماه عسل و تلویزیون نیست که اگر بود، نه جای نگرانی داشت و نه دلیلی برای قلمفرسایی. خوب که دور و برت را رصد کنی، در مییابی که در حوزههای دیگر هم آش همان است و کاسه همان. سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و حتی نقاشی و عکاسی هم حالا آنقدر حاشیه دارند که راحت میشود روزها و شبهایت را با این حاشیهها پر کنی و یاد متنی نیفتی که روز به روز نحیفتر میشود. اصلا انگار باید این حاشیهها باشند تا تو یادت نیاید که همین سیمای ما زمانی محلی بود برای تولید سریالهایی از جنس «سربداران»، «هزاردستان»، «میوه ممنوعه»، «روزگار قریب» و …
حاشیهها اگر نباشند، احتمالا فرصت داری به نام مهران مدیری و رضا عطاران فکر کنی و جای خالیشان را در بین انبوه تولیدات مناسبتی ببینی. اصلا ممکن است در غیاب این حاشیهها یاد سروش صحت بیفتی و «ساختمان پزشکان»ی که قرار بود ادامه پیدا کند و سریال «پژمان»ی که خبری از آن نیست. در غیاب حاشیهها هوای تئاتر شهر که سرت بزند، ممکن است یادت بیفتد که سالهاست اجرایی از محمد رحمانیان، حمید امجد، علیرضا نادری نجفآبادی و فرهاد مهندسپور ندیدهای، متن تازهای از محمد یعقوبی، نغمه ثمینی و محمد رضاییراد نخواندهای و به جایش تا دلت بخواهد شاهد حاشیههایی بودهای که چیزی نه به تو اضافه کردهاند و نه به تاریخ این ساختمان.
حاشیهها اگر نباشند، ممکن است یاد خیلیهای دیگر هم بیفتی که در این سالها جایشان در متن سینما، ادبیات، موسیقی و فرهنگ و هنر این مملکت خالی بوده. حاشیهها اگر نباشند … نه، نمیشود، انگار باید باشند تا …»