سریال مادرانه به رغم ضعف ها و حفره های های فیلمنامه ای متعددی که دارد، از چند ویژگی مثبت و جذاب سود می برد. ویژگی هایی که باعث شده اند تا مخاطبان بسیاری – همچون نگارنده – این مجموعه تلویزیونی را دنبال کنند. خصوصیاتی نظیر داستان جذاب، لحظات دیدنی، بازی های قابل قبول و بعضا دیدنی مانند بازی مهدی سلطانی و ریتم دلچسب.
اما یکی از مهم ترین ویژگی های بسیار مثبت این مجموعه که آن را برای مخاطب ملموس تر ساخته است، عبور از برخی رسوم و کلیشه های جا افتاده و رایج در سیما است. رویکردی که در دو سه قسمت اخیر این سریال پر رنگ تر شده است و طبیعتا آن را دیدنی تر کرده است.
– طبق یک دستورالعمل – نوشته شده یا نانوشته – بیان جملات عاشقانه و محبت آمیز میان دو جنس مخالف در تلویزیون، تقریبا ناممکن و بعید بوده است. تماشاگران سریال های سیما کمتر شاهد جملاتی نظیر “دوستت دارم” بوده اند. حال این جمله را زنی به شوهرش و بالعکس می گوید یا پدری به دخترش یا … به هر حال این عبارت و جملاتی مستقیم از این دست، تقریبا از دیالوگ های ممنوعه سیما و از خطوط نارنجی آن بوده اند. اما مجموعه مادرانه آگاهانه از این خط عبور کرده و سکانس های جذاب، دیدنی و ملموسی را به وجود آورده است. حتی اگر شکل اجرای این سکانس ها نیز خیلی حرفه ای نبوده باشد، نوع آشنایی زدایی که صورت گرفته بازهم این سکانس ها را تماشایی کرده است. نگاه کنیم به سکانسی که مهدی سلطانی، مستقیما و موکدا به دخترش می گوید که دوستش دارد و از او می خواهد که در کنارش باقی بماند. صحنه هایی به شدت قابل درک و دیدنی از تلاش یک پدر برای از دست ندادن تنها دخترش.
– اما شاید بتوان دیدنی ترین سکانس این مجموعه که در همین راستا خلق شده است را سکانس عذرخواهی اردلان در میان اعضاء هیئت مدیره مدرسه رها دانست. سکانسی که دیالوگ های آن به هیچ وجه از سوی مخاطب قابل پیش بینی نبود و مخاطب اصولا انتظار اظهار عشق اردلان به مریم را در این لحظه نداشت. آنچه این سکانس را جذاب ساخته نوع آشنایی زدایی است که نویسنده و کارگردان در همین سکانس از مخاطب تلویزیون کرده است. تقریبا در هیچ سریالی نمی توان رد پای اظهار عشق یک مرد به یک زن را بدین صورت و در میان جمع دنبال کرد. واقعیتی که در زندگی روزمره برخی از ما وجود داشته و دارد و بسیار دیده ایم؛ اما در تلویزیون ما کمتر مجال و اجازه ای برای به تصویر کشیدن داشته است. آنچه این سکانس را قابل ستایش ساخته است، نمایش صداقت و عشق ورزی آدم هاست. آدم هایی که لزوما سیاه مطلق نبوده و دارای عواطف و احساسات انسانی هستند. از سوی دیگر و مهم تر آن که این سکانس و صحنه هایی از این دست وارد حوزه فرهنگ سازی عمومی نیز می شوند . این گونه صحنه ها به مخاطبانشان یادآوری می کنند، می توان از عشق گفت و از احساسات زیبای انسانی. می توان اسیر خودسانسوری نشد و این گونه عواطف را سرکوب نکرد. می توان آن ها را صادقانه و از صمیم قلب افشا کرد. می توان شرمگین نبود و در میان جمع نیز با خود و احساسات خود یک رنگ و روراست بود؛ که چیزی برای خجالت کشیدن وجود ندارد.
وجود چنین صحنه ها و دیالوگ هایی در سریال مادرانه است که آن را دیدنی کرده است. ضعف های این مجموعه همچنان به قوت خود باقی هستند. ضعف هایی نظیر انتخاب نادرست برخی بازیگران همچون پدر مریم زمان که از نظر سنی چندان به قاعده به نظر نمی رسد. یا عدم تفتیش و بازرسی منزل نایب از سوی پلیس، بعد از کشته شدن او و …
با این حال سریال مادرانه به واسطه عبور از برخی خطوط نارنجی غیرمنطقی و نابجا، توانسته است به جذابیت های متعددی دست یابد. جذابیت هایی که به احتمال بسیار تا انتها باقی خواهند ماند.
خبرآنلاین