“خوابگاه” کلمه ای است آشنا که بیش از هر چیز ما را به دوران دانشجویی میبرد، جایی که تختهای دو طبقه آهنی نماد اصلی آن محسوب میشود و معمولا دانشجویان ساعات استراحت خود را در چارچوب اتاقهای خوابگاهی خود میگذرانند. اما این زندگی خوابگاهی تنها به دانشجویان ختم نمیشود بلکه ورزشکاران هم به فراخور ورزش حرفهای خود با چنین مقولهای غریبه نیستند.
حال این سوال مطرح است که آیا خوابگاهها در نقشهای مختلف، ویژگیهای خاص خود را دارند یا اینکه تنها نامشان تغییر میکند اما در باطن خوابگاه یک”سربازخانه” با خوابگاه “دانشجویی” یا “ورزشی” تفاوت چندانی ندارد!
یکی از رشتههایی که در اردوهای دائمی به سر میبرد، تیراندازی است. ملیپوشان روزها و ماههای متوالی را به منظور آمادگی برای حضور در رقابتهای مختلف در اردوی تیم ملی که همیشه در سایت آزادی برقرار است، سپری میکنند اما با موضوعات مختلفی در خوابگاه خود دست به گریبان هستند.
فرسودگی و قدیمی بودن ساختمان خوابگاه مشکلاتی را دامنگیر ملی پوشان کرده است. این خوابگاه که از سیستمهای گرمایشی و سرمایشی فرسوده برخوردار است، بارها در فصل گرما با خرابی روبرو بوده و در زمان سرما هم مشکلات دیگری را به دنبال داشته است.
ورود حشرات و موجودات موذی همچون “موش” به خوابگاه هم از دیگر مسائلی است که برای ملی پوشان، سریالی تکراری است. حتی پیش آمده که جسد موشی مرده در خوابگاه روزها باقی بماند و کسی هم به این موضوع رسیدگی نکند!
مشکلات خوابگاه قدیمی تیراندازی در سایت آزادی تنها مربوط به فصل گرما نیست. زمانی که پاییز و زمستان چهره دیگری را از زندگی به نمایش میگذارند، پوسیدگی سقف خوابگاه و رطوبت آن باعث میشود که آب باران و برف به داخل اتاق چکه کند.حالا هم که چند ماه از فصل سرما گذشته هنوز به این مشکل رسیدگی نشده است و به نظر میرسد اگر این روند ادامه یابد در زمستان امسال هم باید شاهد بارش باران و برف در داخل خوبگاه تیراندازان ملیپوش باشیم!
به هر حال باید تاکید شود که خوابگاه بیشتر مکانی برای استراحت ورزشکاران برای بازیابی توان بدنی است اما آیا خوابگاه تیمهای ملی زمینه ریکاوری برای ورزشکاران را دارد؟! متراژ پایین اتاقها، وسایل مختلف همچون یخچال و … در یک اتاق ۱۲ متری و حداقل ۶ تخت در چنین مساحتی نه تنها از حد استاندارد به دور است بلکه در شأن ورزشکار ملی هم نیست.
یکی دیگر از مسائلی که در زندگی خوابگاهی ورزشکاران از اهمیت بالایی برخوردار است، برنامه غذایی است. به نظر میرسد فدراسیون در این باره هم آن چنان که باید منسجم عمل نکرده است. تیراندازان ملیپوش میگویند، نه تنها برنامه غذایی ندارند حتی غذایی که از نظر کیفیت در سطح نازلی است در اختیارشان قرار میگیرد.
آن ها از شرایط تغذیه خود در ماه مبارک رمضان هم گلهمندند و میگویند: ” حتی در هنگام سحر “آب معدنی” در برنامه غذایی شان وجود نداشته است. در زمان افطار هم حتی خبری از یک سفره ساده افطار نبوده که چای و خرمایی داشته باشد.”
این ورزشکاران که در چنین شرایطی تمرین میکنند معتقدند با تمام سختیها در اردو هستند و تنها میخواهند مردم را خوشحال کنند و در مسابقات افتخار آفرین باشند هر چند هر موفقیتی نیازمند حمایت و پشتیبانی است.
واقعیت این است که وقتی ورزشکاری میخواهد در میادین بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد باید حداقلهایی برایش مهیا شود، این حداقلها تنها به مدیریت یک فدراسیون در مقطعی خاص باز نمیگردد بلکه باید روندی همیشگی باشد که حتی با تغییر مدیریتی و … به دست فراموشی سپرده نشود.
تیراندازی یکی از رشتههای پرمدال محسوب میشود که حتی در المپیک نمایندگان ایران عملکرد قابل قبولی داشتند. این موضوع نشان میدهد که ملیپوشان با تمام کبودها (که البته تنها مربوط به فدراسیون تیراندازی نیست) در میادین بینالمللی خود را ثابت کردهاند که البته نقش فدراسیون هم در این مسیر قابل انکار نیست اما نیاز است که این پشتیبانیها به صورت آهسته و پیوسته ادامه یابد.