جام جم نوشت: «دو باربر ارتفاع پرچم ایران را در قله پیدا کردهاند». این آخرین خبر مهمی است که در آن ذکری از پرچم ایران رفته؛ خبری غمانگیز و در عین حال شادیآور. سه کوهنورد ایرانی موفق شدند یکی از نقاط مرتفع جهان را با مسیری جدید فتح کنند، نام مسیر را به نام ایران بگذارند و البته در پایان پرچم ایران را در آن بالا نصب کنند. البته آن سه کوهنورد در راه بازگشت مسیر را گم کردند و شد آنچه نباید میشد. با این حال پرچمی که باقی مانده برای خیلی پیامهای بسیاری دارد. همه پرچمها داستان بلندی برای گفتن دارند.
دهه اول مرداد ۵۹ به روایت تقویمهای رسمی، زمانی است که طرح پرچم جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید. پرچمی که در انتخاب و چینش رنگ با پرچم قبلی فرقی نداشت، اما حاشیه دو رنگ بالا و پایین سبز و قرمز و البته آرم میانی، حکایت از تغییری اساسی در حاکمیت کشور میداد. به این بهانه بد نیست نگاهی کنیم به سرنوشت این کالای نمادین بشری که گرچه در نگاه نخست کالایی بیاهمیت است (چند متر پارچه مگر چقدر ارزش دارد؟) اما وقتی تبدیل به سمبل میشود، کارکردهای گوناگونی برای مردم جهان پیدا میکند.
تاریخی که با جنگ آغاز میشود
تاریخ پرچم مثل تاریخ حیات انسانی با جنگ آغاز میشود. در جنگ بود که بشر به این نتیجه رسید برای مشخص کردن خودی از ناخودی و صدالبته برای نشان دادن حشمت و جلال ارتش باید پرچمی بلند کرد. اگر داستان کاوه آهنگر را به یاد داشته باشید، قصه یکی از قدیمیترین پرچمهای جهان را میدانید. کاوه علیه ضحاک قیام کرد و نخستین کارش برای جمع کردن ارتش این بود که پرچم یا درفشی کاویانی درست کرد. البته و صدالبته که درفشهای آن زمان با این زمان متفاوت بود. اکنون درفشی مربوط به ۳۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح از ایرانیان موجود است که جنس آن برنز است.
بعد از این دوره پرچم به عنوان نشانهای از کشور تابع از سوی مردم به کار گرفته میشود. کشتیها از حدود قرن هفدهم شروع به استفاده از پرچم برای نشان دادن ملیت خود کردند. موضوعی که تا همین امروز هم وجود دارد و البته باعث اختلافات حقوقی جدی در عرصه بینالملل هم شده است؛ اما گسترش استفاده از پرچم مدیون قراردادهای صلح وستفالیا در اروپاست. بعد از حدود ۵۰ سال جنگ خونین در این قاره مقرر شد قراردادهایی منعقد گردد که بعدها در تاریخ روابط بینالملل تحت عنوان سرمنشا ظهور پدیده دولت ملی مورد بحث قرار گرفت. در چنین دورهای است که دولتهایی به شکل موجود جهان (و نه به صورت ملوکالطوایفی یا امپراتوری) در دنیا تاسیس شد که از پدیده پرچم برای نشان دادن یکی از عناصر تشکیلدهنده خود یعنی حاکمیت استفاده کردند. فرض بر این شد که هر کجا پرچم کشوری هست؛ حاکمیت هم هست.
پرچم در زندگی انسانی چه کاربردی دارد؟
اما پرچم فقط برای کشورها نیست. از قدیمالایام، ادیان مختلف پرچمهای مخصوص به خود داشتند. مثال بارز این بیرقها، بیرق اسلام است که معمولا روی آن عبارت «لاالهالاالله» و «محمد رسولالله» نوشته شده است. در عین حال میدانیم در همان دورهای که پرچمهای کشورها روی کشتیهای مسافربری و تجاری بالا رفته است، پرچم مخوفی هم روی برخی کشتیها بوده که دل دیگر مسافران دریا را خالی میکرده است. اسکلت سر روی دو استخوان که نشانی است از دزدان دریایی و حتی تا دوران ما هم این نشان و پرچم باقی مانده است.
در کنار این دو نوع پرچم، سازمانهای بینالمللی هم به سمت استفاده از پرچم مخصوص خود رفتند. در برخی مواقع این پرچمها حکم حقوقی خاص خود را هم دارند؛ مثل پرچم سازمان ملل متحد یا صلیب سرخ که از آن سخن گفته خواهد شد. در عین حال، احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی هم برای پیروان و طرفداران خود پرچمهای مختلفی را معرفی کردهاند. مثلا طرفداران آنارشیسم که در سادهترین تعریف نوعی حمایت از بینظمی است رنگ سیاه را برای خود برگزیدهاند یا طرفداران کمونیسم و سوسیالیسم از پرچم قرمز برای اعلام طرفداری از این اندیشه استفاده میکنند. طرفداران صلح جهانی هم پرچمی به هفت رنگ رنگینکمان دارند ولی البته همه میدانیم پرچم قراردادی برای آتشبس و اعلام تمایل برای گفتوگو در هنگامه یک جنگ، سفید است. (تام و جری را به یاد بیاورید)
صدالبته که اکنون پرچم مورد استفاده دو گروه دیگر هم قرار میگیرد. نخست شرکتها بویژه شرکتهای بزرگ که میخواهند برای خود شخصیت و اعتباری قائل شوند و البته تیمهای ورزشی که هم چنین قصدی دارند و هم میخواهند ابزاری ساده به دست هواداران و تماشاگران بدهند که تشویق کردن سادهتر و البته شکیلتر باشد.
چرا پرچم مهم است؟
اما اکنون پس از بیان تاریخچه کوتاهی از پرچم و البته موارد استفاده آن در جهان امروز این پرسش پیش میآید که پرچم واقعا چه اهمیتی دارد؟ پاسخ را باید در سطوح گوناگونی طبقهبندی کرد.
در سطح اول باید به مساله نشانه (Sign) بودن پرچم اشاره کرد. میدانیم به دلایل مختلف امکان اعلام تمام مسائل در حوزه تعاملات انسانی با کلام و زبان وجود ندارد. در این شرایط پرچم ابزاری است برای انتقال مفاهیم به صورتی بهتر و البته سریعتر. چنین کارکردی را تقریبا همه انواع پرچم دارد. مثلا وقتی در بالای ساختمانی پرچم بیگانهای نصب شده باشد «نشانه» تملک این ساختمان از سوی آن دولت است. اما در مواردی یک پرچم فقط چنین کارکردی دارد. مثل علائم قراردادی که برای پرچمها در خطوط راهآهن قرار داده شده و برای رنگهای مختلف پرچم، معانی گوناگونی چون توقف یا حرکت در نظر گرفته شده است.
در سطح بعدی، پرچم به مثابه یک نماد یا سمبل (Symbol) مورد استفاده قرار میگیرد. به طور مثال پرچمهای ملی که در معابر شهر وصل شده است یا پرچمهای جنبشهای سیاسی یا سازمانهایی که پرچم آنان بار حقوقی خاصی به همراه ندارد؛ مثل سازمان بینالمللی کار. کاری که سه کوهنورد از دست رفته ایرانی هم انجام دادند از این مقوله است و آن پرچم تا سالهایی که باقی بماند، نمادی از تلاش آنان و البته موفقیت ورزشی ایران خواهد بود.
اما به غیر از این دو کارکرد، برخی پرچمها بار حقوقی (Legal) خاصی را به همراه دارند. مثال واضح برای این کارکرد پرچم کمیته بینالمللی صلیب سرخ است. استفاده از نشان و پرچم این سازمان بینالمللی در طول جنگ به معنای این است که شما طرف هیچ کدام از طرفین مخاصمه نیستید و صرفا برای کمک به مردم غیرنظامی یا کمکهای امدادی به نظامیان و حفظ جان و حقوق بشردوستانه آنان وارد صحنه کارزار شدهاید. به این ترتیب و طبق قوانین بینالمللی حمله به افراد یا خودروهایی که چنین پرچمهایی را حمل میکنند نوعی جرم جنگی بینالمللی محسوب میشود. پرچم سازمان ملل متحد هم چنین حکمی دارد. در عین حال نصب پرچم ملی روی یک کشتی به صورت عرفی به معنای این است که کشتی به آن کشور تعلق دارد. در این شرایط است که نحوه برخورد دیگر کشورها با این کشتی مثلا اگر کشتی پرچمی داشت که تحت تحریم بینالمللی بود، کشورهای دیگر نمیتوانند به آن خدمات دریایی ارائه کنند.
آخرین کارکرد پرچم هم استفاده از آن در تشریفات کشورها و برای ادای احترام (Respect) است. مثلا تصور کنید رئیس دولتی از دنیا رفته است و دولت قصد دارد به او ادای احترام کند. در این شرایط در بیشتر نقاط جهان با نیمهافراشته کردن پرچمها چنین کاری را انجام میدهند یا اینکه برای مدتی در ایران رسم بود هنگام حضور یک رئیس دولت خارجی در تهران، پرچم آن کشور در کنار پرچم ایران در دور میدان آزادی تهران برافراشته میشد. به این ترتیب مشخص شد شیئی که به ظاهر ارزش مادی چندانی ندارد برای همه کشورها ارزش معنوی بالایی دارد. از این وسیله برای مقاصد مختلف و از سوی گروههای مختلفی استفاده میشود و البته از نظر تاریخی هم قدمت زیادی دارد و به این ترتیب است که پرچم برای انسان اهمیت پیدا میکند. روزی را که پرچم کشورش به تصویب رسیده گرامی میدارد و البته دلش به حال پرچمی میسوزد که ۸۰۰۰ متر بالای زمین، سه دوست کوهنوردش را در میان یخها میبیند و کاری از دستش برنمیآید.