*سوال :چرا اسلام بانوان را ملزم به رعایت حجاب کرده است و آیا این الزام براى زن محدودیتى دارد؟
راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، مرد بگوید من راضیم و یا اعضاى خانواده رضایت دهند، بلکه حجاب زن، حقى الهى است، لذا مى بینید در جهان غرب و کشورهایى که به قانون غربى مبتلا هستند، اگر زن همسردارى آلوده شد و شوهرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام مىکنند، اما در اسلام اینگونه نیست، یعنی حرمت زن، اختصاص به خود زن شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند، قرآن راضى نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن بعنوان حق اللَّه مطرح است، خداى سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفریده است تا معلّم رقّت بوده و پیام عاطفه بیاورد، حال اگر جامعه اى این درس رقّت و عاطفه را ترک نموده و به دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادى مبتلا مى شوند که در غرب ظهور کرده است. بنابراین کسى نمیتواند نسبت به نداشتن حجاب رضایت داشته باشد.
از این جهت است که قرآن کریم مىگوید، هر گروهى، اگر راضى هم باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید، معلوم مىشود عصمت زن، حق اللَّه است و به هیچ کسى ارتباط ندارد. قهراً همه اعضاى خانواده، اعضاى جامعه و حتی خود زن، امین امانت الهى هستند. زن به عنوان امین حق اللَّه از نظر قرآن مطرح است، یعنى این مقام، حرمت و حیثیت را خداى سبحان (که حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کند، آنگاه جامعه به صورتى درمىآید که شما در ایران مىبینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کارى که برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونى، کشتار بىرحمانه بى گناهان و غیر نظامى ها را مشروع نمودند.
جامعه اى که قرآن در آن حاکم باشد، جامعه عاطفه است، راز این امر نیز در این است که نیمى از جامعه را معلمان عاطفه که همان مادران میباشند، به عهده دارند چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقّت مى دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است.