زینیزاده یک گفتوگوی آرام و بدون حاشیه را برگزار کرد. اما بعد از آن چند بار مصاحبه را زیر و رو کردم و نتوانستیم یک تیتر جنجالی پیدا کنم.
یاد مدیر قبلی باشگاه تراکتور به خیر. از هر جملهاش میشد چند تیتر زد. هر چند دقیقا این جملات را نگفت، اما از سخنانش میتوانستیم چنین تیتر هایی را در بیاوریم: تراکتور تایتانیک نیست که غرق شود. با چرخهای بزرگ تراکتور میرویم تو شکم عربها. به لج شبکه سه و عادل فردوسی پور، برای تراکتور تلویزیون خصوصی میزنم. دبیرستان سهله، دانشگاه تراکتورسازی را هم راه خواهیم انداخت. ژنرال و شوالیه را وارونه از پایشان آویزان خواهم کرد. ترقههایی میترکونم که صداش از بمب هم بیشتر باشد و ….
حکایت ششگلانی و فرگوسن
این رئیس هیئت فوتبال استان ما هم حسابی مظلوم واقع شده است. اولش عوامل خود سر برنامه موج فوتبال شبکه سهند وی را فریب داده به برنامه زنده کشیدند و در آنجا محاکمهاش کردند. مجری برنامه هم که بهش گیر داده بود که شما از ابتدای مربیگری آلکس فرگوسن در منچستر، رئیس هیئت هستید. خب طبیعی بود که ایشان هم یک دفعه عصبانی شوند و بگن هر وقت فرگوسن رفت، من هم میروم.
فرگوسن هم انگاری چند سالی منتظر این حرف ششگلانی بود که یک مرتبه بعد از ۲۵ سال مربیگری در منچستر یونایتد، از هدایت این تیم کنار کشید و دست رییس هیات فوتبال تبریز را گذاشت تو حنا.
الآن هر روز به بنده خدا میگن خودت گفتی هر وقت فرگوسن رفت منم هم میرم. پس چرا نمیری؟
در برنامه زنده امکان اشتباه لپی است. شاید منظور آقای ششگلانی این بوده که هر وقت به اندازه فرگوسن جام برای فوتبال تبریز به دست آمد، میروم. فعلا دو تا دومی برای تراکتورسازی و یک قهرمانی برای فوتسال ساحلی به دست آمده و هنوز بیست و خردهای جام دیگه باقیست. لطفا زود قضاوت نکنید و عجله هم نکنید.
بازیکن خارجی مثل هندونه است
تا سال گذشته بازیکنان بنجل خارجی دلشان خوش بود که اگرهیچ تیمی هم جذبم نکنه، تراکتورسازی مشتری دست به نقد است.
خارجیهای تراکتور هر کدام یک نقطه ضعف کلیدی داشتند. یکیش قلبش سوراخ درآمد، دیگری بچه ننه بوده و مادرش بغلش کرد و نذاشت برگرده تبریز. یکی هم دست یاغی ها را از پشت بسته بود و با یک اشاره نصف صندلی های ورزشگاه امام را به هوا فرستاد.
اما تمام کاسه کوزهها را هم سر مدیر اجرایی سابق تیم شکستند که هر بازیکنی که چشم و مو و پوستش رنگی را که دیده گفته پاشو بیا تراکتور.
دستش که نمک نداره. نزدیک به ۱۰ سال تو تراکتورسازی خدمت کرده جوابش را این طوری می دهند. الان هم که چند ماهه بیکاره کسی حالش را نمی پرسه. ببینید امروز به غیر از ایشان کدوم داور تبریزی بیکار مونده؟ شما استعداد را درک نمی کنید که وی با ۵ مدیر باشگاه و ده مربی کار کرده است و جیکش درنیومده.
تازه کار سرمربی را هم راحت کرده و به جای وی بازیکن خارجی جذب کرده. چه فرقی میکرد کلاهه سر کی بره؟
ضمنا بازیکن خارجی هم عین زن آدم شبیه هندونه است. تا نبری که نمیدونی شیرین است یا کال!
کریستین آندرسن وطنی متولد شد
استعدادهای ما که تمومی نداره. هر لحظه میتونیم همه را غافلگیر کنیم.
هفته گذشته داستانی از همسر یکی از فوتبالیست های تیم تراکتورسازی تعریف شد که دست کریستین آندرسن داستاننویس مشهور دانمارکی را از پشت بسته بود.
از نحوه رفتن کریمیان به کما دهها داستان نقل شده است اما مدیر باشگاه تراکتور این موضوع را به نقل از همسر این فوتبالیست این طور بیان کرد:
ما(همسر و خود کریمیان) داشتیم از مهمانی بر میگشتیم که تصادف کردیم. مهدی پیاده شد و با طرف درگیر شد و اون هم زد مهدی را نقش زمین کرد. من پیاده شدم داد زدم که میدونی این کیه زدیش. این مهدی کریمیان بازیکن تراکتورسازی است. ضارب گفت: گذوشت الین. ایندی نینیاخ؟ (ببخشید. الان چیکار کنیم؟)
گفتم ببریم بیمارستان، اما بردیم درمانگاه اونجا گفتن چرا اینجا آوردین. برداشتیم بردیم به بیمارستان.
بعد من به ضارب گفتم نمیخواهم موضوع رسانهای بشود و تا سر و کله خبرنگارها پیدا نشده تو به سلامت و بزن به چاک.
خانم کریمیان به قول عادلخان فردوسیپور: خوب نگاه کن ببین گوشهای ما درازه؟
دیوید کاپرفیلد تبریزی است؟
یا دیوید کاپرفیلد دلش با تیم تراکتورسازی است یا هواداران تراکتور طرفدار این شعبده باز. چون هر سال دنبال یکی هستیم که برای ما نقش این شعبدهباز معروف را بازی کنه.
سال گذشته با خودمان گفتیم پیداش کردیم. تونی خود کارپرفیلد است و قرار است برای ما جادو کند. هر چی گفت آقا من شعبده باز و اونی که می خواستین نیستم، به کتمان نرفت. آخرش هم دیدیم که بیچاره راست می گفت.آخه این چه جور جادوگری است که نتونست جلوی اخراج خودش را بگیرد؟
امسال علی کریمی را آوردیم و گفتیم اگر برای پرسپولیس جادوگر بوده، برای ما دیوید کاپرفیلد است. تا حالا هم بد کار نکرده. با جادوش از دو بازی در اصفهان ۶ امتیاز گرفته. اما ته دلمون یک خورده نگرانیم. راستش قرار بود هر بازی چند بار جادو کنه نه اینکه هرچند بازی یک بار.
عادل کشی به رسم عادل
از جنبههای مثبت و انسان دوستانه بازی تیم هنرمندان تبریز و تهران بگذریم، یک حساب قدیمی با عادل فردوسی پور داشتیم که پاک شد.
همون زمان که تو نظرسنجی کذایی برنامه ۹۰ در مورد پرطرفدار ترین تیم ایران پرسپولیس ۵۳ درصد رای آورد و تراکتور فقط ۱۱ درصد. ما بیشتر بودیم اما مشکل این بود که پیامک هامون نمیرفت.
اولش هفته پیش علی کریمی حالش را گرفت و گفت پدر و مادر عادل اشتباهی این اسم را برایش گذاشتند.
بعدش هم که فردوسیپور که با تیمش به تبریز آمده بود، مقابل تیم هنرمندان تبریز بازی را شکست خورد تا دلمان خنک شود.
در پاسخ عدهای که به حضور بازیکنان قدیمی فوتبال تبریز در تیم هنرمندان تبریز نیز انتقاد کردند باید بگویم به نظر شما با هاشم آقا و بابک نهرین و هوشی و آقای فراموشی میتونستیم از فردوسیپور انتقام بگیریم. اگه فرت و فرت گل میخوردیم چه کسی پاسخگو بود؟
راستی تواین بازی فهمیدیم که چرا احمد مومنزاده در برنامه ۹۰ به عادل فردوسیپور گفت چرا به من گیر دادی؟ تو که از من گل نزن تری.
نگارنده: فرهاد فرهادپور
فارس