2

تینا پاکروان و آخرین نسل زنان فداکار+ تصویر

  • کد خبر : 117284
  • ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۰

تینا پاکروان در جشنواره سی و دوم هم کارگردان «خانوم» است و هم بازیگر «متروپل» کیمیایی. سال اول دانشگاه منشی صحنه بودم، سال سوم دستیار آقای بیضایی در «سگ کشی» شدم و بعد فیلم کوتاه‌ام را ساختم…

 
نکته جالبی است که تینا پاکروان در جشنواره فیلم فجر ۹۲ هم کارگردان «خانوم» است و هم بازیگر «متروپل» کیمیایی. خودش که از این بابت خوشحال است. چرا که اعتقاد دارد این تقارن کاری باعث دیدن توانایی‌هایش می‌شود. پاکروان در اولین فیلمش سراغ یک روایت مدرن شهری رفته و طی آن فداکاری‌ها و از خود گذشتگی‌های زنانی را به تصویر می‌کشد که برای زندگی‌شان می‌ایستند. مجال گفت‌و‌گو با تینا پاکروان در دفتر کارش دست داد و من جدای مباحث کاری و سینمایی به عنوان یک فیلمساز زن برایش آرزوی موفقیت در این دوره از جشنواره را دارم.

با وجود سن کم تان فعالیت های متنوع تان کمی عجیب است. در ۱۸ سالگی سینما را با منشی صحنه فیلم «یاس های وحشی» شروع کردید و ۱۸ سال بعد با انواع و اقسام تجربه های مختلف سینمایی اولین فیلم بلندتان را ساختید. چندین سال حضور در سینمای ایران را به عنوان دستیار کارگردان، چهره پرداز، برنامه ریز و… چطور ارزیابی می کنید؟
ـ در ۱۸ سالگی که نه، در ۱۶ سالگی فعالیت ام را با نوشتن در مطبوعات سینمایی (مجله «گزارش فیلم») و بعدها در «ابرار سینمایی»، «صدا، دوربین، حرکت»، هفته نامه «فکور» و… شروع کردم. در واقع بعد از کار در مطبوعات مشغول به تحصیل در رشته کارگردانی سینما شدم و از همان دوران دانشجویی هم کارم را آغاز کردم. سال اول دانشگاه منشی صحنه بودم، سال سوم دستیار آقای بیضایی در «سگ کشی» شدم و بعد فیلم کوتاه‌ام را ساختم. بعد از آن به آمریکا رفتم و درس خواندم و پس از بازگشت یکسری کار به عنوان برنامه‌ریز انجام دادم و دیگر وارد عرصه تولید شدم. البته در این بین هم به عنوان چهره‌پرداز در فیلم «من و دبورا» آقای دری هم حضور داشتم که متأسفانه پخش نشد و در سریال‌های «سال‌های مشروطه» و «مسافر بهشت» هم بازی کردم. امسال هم علاوه بر «خانوم» به عنوان بازیگر در «متروپل» کیمیایی حضور دارم…

از این تقارن کاری (به عنوان کارگردان و بازیگر) در جشنواره امسال چه احساسی دارید؟
ـ خوشحالم که توانایی‌های مختلف‌ام دیده می‌شود و اینکه نظر بقیه نسبت به توانایی‌هایم چیست برایم جذاب است. دوست دارم پیشنهادها و انتقادهای مختلف را بشنوم و آنها را در جهت بهتر شدن به کار ببرم. به نظرم کار کردن با آقای کیمیایی به عنوان بازیگر نعمت است. به این دلیل که آدم واقعاً از ایشان یاد می‌گیرد. کمااینکه بسیاری از بازیگران سینمای ما نیز فعالیت‌شان را از فیلم‌های ایشان شروع کردند. من بازیگری را خیلی قبل‌تر آغاز کردم، اما کار با کیمیایی تجربه بسیار مفیدی برایم بود. با اینکه نقش‌ام کوتاه است، اما از ابتدا تا انتهایش اتفاقی که باید برای آن کاراکتر بیفتد، می‌افتد و شخصیت ابتر نمی‌ماند و من تمام تلاشم را کردم که نقش را به درستی ایفا کنم.

برگردیم به ارزیابی‌تان طی سال‌ها فعالیت در سینمای ایران…
ـ ارزیابی از سینمای ایران خیلی کلی است و نمی‌توانم نظری در این باره داشته باشم، اما ارزیابی از فعالیت خودم را در سینما قابل قبول می‌دانم. من پله پله به سمت علاقه اصلی‌ام کارگردانی سینما حرکت کردم و باقی فعالیت‌هایم همگی تجربه‌هایی شد برای کارگردانی‌ام. در کل به نظرم سینمای ایران در دهه ۶۰ در اوج بود و چند سال گذشته در پایین‌ترین حد ممکن. امسال هم سینما در حال نفس کشیدنی عجیب است که امیدوارم ممتد باشد و نبرد.

معمولاً کسانیکه فیلم اول‌شان را می‌سازند، سعی می‌کنند در گام اول فیلمی استاندارد و اصطلاحاً شسته رفته تحویل دهند. یعنی زیاد از فضای معمول خارج نمی‌شوند که در ابتدا جایگاهشان به عنوان کارگردان تثبیت شود. آیا در مورد شما هم چنین ویژگی صدق می‌کند؟
ـ نه چون کار من یک روایت مدرن شهری است. روایت مدرن شهری هم بیان سینمایی متفاوت می‌خواهد و بنابراین یک ریسک است.

این ریسک پذیری یا اعتماد به نفس از کجا می‌آید؟ نتیجه همان چندین سال حضور در سینماست یا به شخصیت خودتان برمی‌گردد؟
ـ به شخصیت‌ام برمی‌گردد. راستش اصلاً قرار نبود این فیلم را الان بسازم. یکدفعه تصمیم گرفتم. پیش تولیدم ۵ روز و فیلمبرداری ۲۸ روز به طول انجامید تا فیلم به جشنواره برسد. خود همین زمانی که برای تولید فیلم اولم داشتم یک ریسک است تا نوع روایت و فیلمی که برای ساخت انتخاب کردم و اینها همه و همه از شخصیت‌ام می آید.

از نتیجه این ریسک‌پذیری نگران نبودید؟
ـ کسى که اهل ریسک است، بى تفکر پشتش، نگران است. من با پشتوانه سالها تجربه ام ریسک کردم و نگران نیستم.

ایده «خانوم» از کجا آمد؟
ـ در ابتدا خانم لیلا لاریجانی پیشنهاد دادند که فیلمی بسازیم در مورد زنی که در زندگی می‌ایستد و در برابر مشکلات جاخالی نمی‌کند (اتفاقی که آمار طلاق در این روزها نشان می‌دهد که خیلی شایع است). بعد در نشست‌هایی که همراه با کمک‌های آقایان جیرانی و سیفی آزاد بود به این نتیجه رسیدیم که زن را به زنان تبدیل کنیم. یعنی زنانی که در زندگی می‌ایستند و… .

بیشتر آثار پرمخاطب اجتماعی بر اساس ایده‌ای واقعی شکل گرفته‌اند. داستان فیلم شما چطور؟
ـ بله واقعی و رئال است. کلیت فیلم من ۳ انتخاب از ۳ طبقه مختلف است. ۳ خانواده ۳ معضلی که دارند و روایت مان هم اصلاً اپیزودیک نیست. در واقع با یک روایت مدرن روبرو هستیم.

یعنی این ۳ زن انتخابی شما ما به ازای بیرونی دارند؟
ـ بله. حتی می‌توانند یک گستره ما به ازای بیرونی داشته باشند، نه یک شخص. یعنی یک انتخاب از یک طبقه یا یک معضل کردیم. مثلاً در یک طبقه اجتماعی معضل ورشکستگی برای خیلی از آدم‌ها ممکن است اتفاق بیفتد که بر همین اساس نحوه برخورد با آن متفاوت است که ما یکی از آن برخوردها را انتخاب کردیم.

به نظرم در جامعه امروز تعداد طبقات اجتماعی از نظر ارزش‌ها، رویکردها، دارایی و… رو به افزایش است. بهتر نبود این ۳ انتخاب از ۳ طبقه را حداقل به ۵ انتخاب تغییر می‌دادید؟
ـ بله، موقعیت‌ها و طبقات مختلف اجتماعی بسیاری وجود دارد. منتها طبق تعریف جامعه‌شناسی ۳ طبقه بالا، متوسط و پایین داریم که البته خود این طبقات هم به بخش‌های متعددی تقسیم می‌شوند. مثلاً طبقه متوسط شامل طبقه متوسط تحصیلکرده، طبقه متوسط آرتیست، طبقه متوسط رو به پایین، طبقه متوسط رو به بالا و… می‌شود که هر کدام می‌توانند دغدغه‌ها، مشکلات و قصه‌های جداگانه‌ای داشته باشند، اما اینکه یک فیلم بتواند به تمام اینها بپردازد قطعاً ابتر می‌ماند. چون به هر کدام باید ۱۰ ـ ۵ دقیقه سرک کشید و بیرون آمد و بنابراین تماشاچی نمی‌تواند ارتباط درستی را با روایت برقرار کند.

در مجموع ما برای یک فیلم سینمایی ۳ نماینده از ۳ طبقه اجتماعی کلی را انتخاب کردیم که البته بررسی این دیدگاه به شکل وسیع‌تر و در طبقات بیشتر می‌تواند در قالب یک مستند یا یک سریال تلویزیونی محقق شود. اتفاقاً من همراه با گروهی ۳ـ ۲ سال پیش سریالی به سیما فیلم ارائه دادیم که هر قسمت به زندگی زنان مختلف از طبقات و معضلات مختلف می‌پرداخت که متأسفانه پذیرفته نشد.

در طراحی نقاط ضعف و قوت زنان فیلم‌تان چقدر وام دار واقعیت بودید و چقدر به نفع قصه‌ آنها را دراماتیزه و تمثیلی کردید؟
ـ همین قصه راجع به حتی یک نسل بعد از ما دراماتیزه شده است، اما در مورد نسل خودم معتقدم که کاملاً واقع بینانه بوده. به عبارت دیگر این نسل را آخرین نسلی می‌دانم که ممکن است زنان‌اش چنین عشق‌ها، فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌هایی داشته باشند. این را به عنوان ارزش یا غیرارزش تلقی نمی‌کنم. اینکه نسل بعد چون فاقد چنین ویژگی‌هایی است پس … . این مسئله در حیطه بحث جامعه شناسی و روان‌شناسی است، اما هم نسلان زنان این فیلم حتماً چنین ایستادگی‌هایی خواهند کرد. البته در این نسل هم نگاهم به زن ایده‌آل و خانوم است. ما در این فیلم راجع به خانوم صحبت می‌کنیم.

اصلاً اسم فیلم «خانوم» از کجا می آید؟ از کتاب مسعود بهنود یا…
ـ قصه ما کاملاً متفاوت از کتاب آقای بهنود است. هر چند که اگر می‌شد از آن کتاب فیلم ساخت قطعاً خیلی جذاب می‌شد. اسم فیلم از نوع نگاه به زن ایرانی می‌آید. از زنانی که هنوز برایشان مهم است خانوم خطاب شوند.

روابط و کنش آدم‌ها در موقعیت‌های خاص خیلی برایتان مهم است؟
ـ بله. مثلاً خودم وقتی تصمیم می‌گیرم فیلم بسازم پس تصمیم‌ام در یک برهه زمانی به اتفاق تبدیل می‌شود و فیلمسازی می‌کنم. حالا اینکه شخصیت قصه‌ام در زندگی خانوادگی بر اساس اتفاقاتی که می‌افتد چه کنش یا واکنشی نشان می‌دهد برایم جذاب است. از آن جهت که عکس‌العمل‌اش را باید تحلیل کرد و به آن پرداخت. اساساً فکر می‌کنم جهان بر اساس کنش و واکنش‌هاست و در حالتی کلی این چیزی نیست که بتوان از آن گذشت.

هنگام ساخت «خانوم» فقط همین فیلمنامه را در دست داشتید؟  فیلمنامه دیگری نبود که در انتخاب مرددتان کند؟
ـ فیلمنامه‌های زیادی به دفترم آورده شده، اما از آنجا که خودم این فیلمنامه را کار کردم بعضی از تصویرهایش هنگام نوشتن برایم ساخته شده بود. دوستش داشتم به دلیل اینکه راجع به زنان نسل خودم بود و فکر می کردم برای فیلم اول باید از کسانی بگویم که خودم یکی از آنها هستم. در واقع برای فیلم اول انتخاب خوبی بود.

چقدر طول کشید تا فیلمنامه را نوشتید؟
ـ فیلمنامه اولیه را در ۳ـ‌۲ هفته نوشتم و وقتی تصمیم به ساخت‌اش گرفتم در ۱۲ روز بازنویسی‌اش را انجام دادم.

در این مدت که می‌گویید روی قصه کار می‌کردید، فیلمنامه را در ذهن‌تان دکوپاژ هم می‌کردید و تصوری از نحوه‌ اجرایش داشتید؟
ـ فیلمنامه را در ذهنم می‌دیدم، اما فکر می‌کنم دکوپاژ بستگی به لوکیشنی که انتخاب می‌کنیم دارد. همیشه با دیدن لوکیشن است که آدم به دکوپاژی که می‌خواهد می‌رسد. البته به نوع دکوپاژ فکر کرده بودم، اما نوع اجرای آن با دیدن لوکیشن‌ها روی کاغذ آمد.

لوکیشن‌هایتان کجا بود؟
ـ از خیابان فرشته شروع شد و به خیابان راه آهن رسید. یعنی از بالا تا پایین شهر تهران.

روند انتخاب بازیگران چگونه بود؟ بر اساس چه معیارهایی این بازیگران انتخاب شدند؟
ـ بازیگران زن را وقتی که می‌نوشتم انتخاب کردم و همان‌ها هم شدند. بازیگران مرد را از بین ۳ ـ ۲ گزینه ای که برای هر نقش در نظر داشتم انتخاب کردم و در حال حاضر می‌گویم که بهترین انتخاب‌ها بودند.

دورخوانی هم داشتید؟
ـ دورخوانی نداشتیم و اصلاً به آن معتقد نیستم چون فکر می‌کنم سر صحنه تمرین خیلی بیشتر از دورخوانی جواب می‌دهد. ما تمرین سر صحنه برای رسیدن به میزانسن‌های خاص داشتیم ولی دورخوانی نه.

شیوه کارتان با عوامل اصلی مثل فیلمبردار و بازیگر چگونه است؟ شما برنامه می‌دهید و آنها اجرا می‌کنند یعنی همه چیز را کنترل می‌کنید یا اینکه بین شما و آنها بده بستان وجود دارد؟
ـ به نظرم فیلمسازی در کارش موفق است که بتواند نظر دیگران را بشنود و من می‌شنوم. یک بازیگر ممکن است مقطعی در کار حضور داشته باشد و ندادند در کلیت فیلمساز چه می‌کند. اگر او پیشنهادهایی ارائه دهد که برای پیش برد قصه جذاب و همسو با نظرات کارگردان باشد باید از آن استقبال کرد، اما اگر پیشنهادهایی بدهد صرفاً برای دیده شدن خودش و کمکی به کلیت اثر نکند نباید به آن ترتیب اثر داد. در مورد فیلمبردار هم از آنجا که من دکوپاژ دارم، بر اساس دکوپاژ من فیلمبردار حرکت می‌کند و اگر پیشنهادهایی در راستای بهتر شدن فیلم داشته باشد قطعاً از آن استفاده می‌کنم.

فیلم سینمایی بعدی‌تان به فضا و دنیای «خانوم» ربط دارد؟
ـ نه متفاوت است. در حال حاضر به ۲ فیلمنامه برای اجرا فکر می‌کنم که هر دو کاملاً متفاوت از دنیای «خانوم» است. دغدغه‌های من برای فیلمسازی کودک، زن و جنگ است. این سه موضوعی است که برایم جذاب است و دوست دارم راجع به آنها کار کنم. اولین فیلم کوتاه و تله فیلمی که ساختم درباره کودک بود. فیلم کوتاه دیگرم راجع به جنگ و اولین فیلم سینمایی‌ام درباره زن است.

با توجه به اینکه آخرین فیلم کوتاه شما «اینجا شهر من بود» موفق به کسب جوایز زیادی از جشنواره‌های جهانی شد، جایگاه فیلم کوتاه را در سینمای ایران چطور ارزیابی می‌کنید؟
ـ در سینمای ایران خیلی به فیلم کوتاه محبت نمی‌شود. فیلم «اینجا شهر من بود» درخصوص شروع جنگ در خرمشهر بود و من آن را به جشنواره دفاع مقدس دادم. آن را گم کردند و به من گفتند اصلاً شما چنین فیلمی را به ما نداید! فیلم را به جشنواره فیلم کوتاه دادم که بعداً وقتی از هیأت انتخاب در مورد فیلمم پرسیدم گفتند ما اصلاً چنین فیلمی ندیدیم! آن وقت همین فیلم در ۲۲ جشنواره جهانی شرکت کرد، بهترین فیلم آسیا شد و همچنین نماینده ژاپن برای اسکار گردید. واقعاً آدم متأسف و متأثر می‌شود.

در ایران هیچ جایگاه حمایتی از کسانیکه می‌خواهند فیلم کوتاه کار کنند وجود ندارد. قبلاً بخشی از جشنواره فجر به فیلم کوتاه اختصاص داشت که آن را درآوردند و شد جشنواره فیلم تهران که متأسفانه آنجا هم همین نابسامانی وجود دارد. به نظرم با فیلمسازان فیلم کوتاه خیلی غیرحرفه‌ای برخورد می‌شود. حداقل در فجر بالاجبار کمی حرفه‌ای تر با آنها برخورد می‌شد. اینها قرار است بعداً فیلمسازان این کشور شوند. کمااینکه امسال هم در جشنواره تعداد فیلم اولی‌های متقاضی زیاد بود که حتماً سبقه فیلم کوتاه دارند. اگر به فیلمسازان فیلم کوتاه بها داده نشود، آنها با یک سرخوردگی وارد سینمای حرفه‌ای می‌شوند که این اصلاً به نفع سینمای ایران نیست.

استقبال تماشاگران از فیلم «خانوم» را در جشنواره فجر چطور ارزیابی می‌کنید؟
ـ نمی‌دانم. امیدوارم دوست داشته باشند.

فیلم‌تان را در کسب جوایز این دوره از جشنواره چقدر موفق می‌‌بینید؟
ـ برنده شدن برای همه جذاب است. هر کسی بگوید نه که قطعاً دروغ گفته، اما به نظرم امسال به قدری فیلمسازان صاحب نام در جشنواره حضور دارند که کار برای هیأت داوران بسیار سخت است و خیلی خوشحالم که جای آنها نیستم.

و حرف آخر؟
ـ به نظرم جشنواره امسال مى تواند مردم و حتی سینماگران را با سینما آشتی دهد و اقتصاد سینما را سامان دهد اگر درست مدیریت شود. وگرنه امسال را رد می‌کنیم و دوباره همان آش و همان…

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=117284

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]