تحقیقات اقتصادی جهان نشان میدهد که تنها معیار قابل اتکا برای قدرت خرید شهروندان، حداقل مزد است. رابطه حداقل مزد با سبد ضروری خانوار نشاندهنده خط فقر است، از آنجایی که بعضا بخشی از دولتمردان یا اقتصادخواندههایی که جرات حمله علنی به سبد خانوار مردم را ندارند از بهای بنزین در جهان و مقایسه آن با بهای بنزین در ایران دم میزنند، نگارنده بر آن شده تا با عدد و ارقام ثابت کند قدرت خرید حقوقبگیران ایرانی اعم از کارگر و کارمند، همهساله رو به کاهش و توانایی قدرت خرید آنان طی هشت ساله گذشته بهدلیل اعمال سیاستهای نادرست یارانهای که عمدتاً توسط بانک جهانی فرموله شده بود، بهشدت کاهش یافته است.
غلامحسین دوانی در ادامه در روزنامه شرق نوشت: نمایه شماره یک نشاندهنده حداقل مزد در کشورهای مختلفی است که بهنحوی قابل مقایسه با ایران هستند زیرا در مقایسه کشورها، صرف مقایسه تولید ناخالص داخلی نمیتواند گویا باشد بلکه باید توانایی بالقوه و بالفعل را نیز در این مقایسه دخالت داد.
از سوی دیگر حداقل مزد ساعتی کشورهای پیشرفته جهان و نرخ قیمت هر لیتر بنزین نیز نشاندهنده آن است که حداقل مزد ساعتی چندینبرابر بهای یک لیتر بنزین است در حالی که در ایران در بهترین شرایط در سال ۲۰۱۳ حداقل مزد ساعتی معادل ۳/۰۸ لیتر بنزین آزاد بوده است.
جالب آنکه به استناد گزارش هزینه زندگی در جهان در سال ۲۰۱۳ که توسط مجله اکونومیست منتشر شده، گرانترین شهر جهان توکیو و شهر تهران با رتبه ۱۲۲ از نقطهنظر هزینه زندگی از (جده- عربستان سعودی)، (بخارست- رومانی)، (نیودهلی و موبیا – هند)، و (کراچی- پاکستان) گرانتر بوده است! (قابل توجه اقتصادخواندههای وطنی و هواداران طرح یارانه).به نظر میرسد با توجه به منابع طبیعی کشور (دومین کشور جهان از نظر منابع انرژی) و سایر توانمندیهای آن به ویژه توانمندی سرمایههای انسانی این رتبه، رتبه سقوط سخاوت و رتبه شاخص فلاکت به شمار میرود، برای آنانی که مکرر در رسانههای جمعی با بوق و کرنا دم از بهای نازل انرژی میزنند باید یادآور شد که صرف بیان قیمت انرژی (قیمت بنزین و گازوییل) یا هرگونه کالا و خدمات دیگر بدون مقایسه با حداقل مزد، مقایسهای بیمعنی و نوعی عوامفریبی محض تلقی میشود.
نمایه شماره (۴) نشان میدهد مردم کشورهای مختلف چه درصدی از متوسط درآمد روزانه خود را به خرید یک گالن بنزین (حدود ۴ لیتر) تخصیص میدهند. هندوستان و فیلیپین با بالاترین نسبت و رتبه ایران از همه کشورهای اروپایی و آمریکایی با توجه به متوسط درآمد روزانه بیشتر است یعنی شهروندان کشورهای آمریکایشمالی و اروپا هزینه بنزین آن هم از نوع آلوده داشت پرداخت میکنند همین مقایسه در مورد تمامی اقلام زندگی نیز متاسفانه نشاندهنده افزایش فوقالعاده هزینه زندگی در ایران در مقایسه با کشورهای اروپایی با معیار مقایسه حداقل مزد ساعتی است.
بنزین آزاد هر لیتر ۱۰هزارریال
نگاهی به نمایه شماره چهار نشان میدهد در کشورهای پیشرفته مردم حداکثر پنج تا هشت درصد درآمد روزانه خود را برای خرید یک گالن بنزین تخصیص میدهند در حالی که در ایران باوجود آنکه کشوری نفتخیز است مردم باید رقمی حدود ۱۸درصد درآمد روزانه خود را به این امر اختصاص دهند! یعنی رقمی به مراتب بیشتر از مردم کشورهای عراق، مصر، کویت، امارات، مالزی، مکزیک، اندونزی، کانادا، آمریکا و…
مقایسه دیگری که بین هزینه زندگی در تهران و ونکوور کانادا به عمل آمده، در نمایه شماره (۵) هزینههای مختلف زندگی در این دو شهر را نمایش میدهد. این مقایسه از اختلاف ۱۰ برابر حداقل مزد باوجود آنکه هزینههای زندگی در تهران معادل ۴۶ درصد کمتر از ونکوور کاناداست، حکایت دارد. یعنی به تعبیری با توجه به حداقل مزد ساعتی هزینه زندگی در ونکوور به مراتب کمتر از ایران است.
بر اساس این اطلاعات که از تارنمای Numbeo.com استخراج شده در حالی که حداقل دستمزد ساعتی در این تارنما در ونکوور معادل ۱۰دلار و در ایران معادل یک دلار به قیمت ارز مبادلهای و ۸۰ سنت به قیمت ارز آزاد است، قیمت مصرفکننده شامل اجارهبها، هزینه رستوران، مواد خوراکی در ونکوور کانادا نسبت به تهران به ترتیب ۸۷/۵ ، ۸۹/۸ ، ۹۴/۴ ، ۸۵ و ۹۵ درصد بیشتر بوده در حالی که قدرت خرید یک شهروند کانادایی حداقل ۲۲۸ درصد بیش از یک شهروند ایرانی است.از طرف دیگر به استناد آمار مندرج در تارنمای Numbeo شاخص هزینه مصرف در تهران بیش از هزینه زندگی در مالزی، آفریقایجنوبی، مکزیک، تایلند، اوکراین، اکوادور، مصر، فیلیپین، اندونزی و الجزایر و صرفا کمتر از شهر نیودهلی است!!نمایه (۶) ، نشاندهنده آن است که متوسط هزینه زندگی در تهران کمتر از سایر شهرهای منتخب بوده (به استثنای نیودهلی) اما نسبت حداقل مزد در کشورهای یادشده بهطور متوسط شش الی هفت برابر حداقل مزد در ایران است.
یعنی به طریق اولی هزینه زندگی در تهران با توجه به حداقل مزد از همه کشورهای فوق بیشتر است.
جمعبندی و نتیجهگیری
تدقیق در نمایههای فوق نشان میدهد که برخلاف نظر اقتصادخواندههای وطنی و حامیان طرح یارانه، هزینههای معیشت زندگی مردم نهتنها در مقایسه با کشورهای همجوار که حتی در مقایسه با پیشرفتهترین کشورهای جهان به نسبت حداقل دستمزد، بسیار گرانتر است این موضوع جای تامل و نگرانی دارد که چگونه مردم کشوری نفتخیز که میلیاردها مترمکعب گاز آن توسط شیخنشین قطر به غارت میرود و منابع نفتی آن در دست «دور گذرهای تحریم» از بین رفته، برای تامین یک گالن بنزین بیشتر از کشورهایی که اساسا فاقد منابع نفتی هستند در مقایسه با حداقل مزد، پول بیشتری پرداخت میکنند. این افزایش هزینهها متاسفانه نهتنها در هزینه بنزین که در کل هزینههای معیشت زندگی حتی در مقایسه با کشورهای پیشرفته درجه اول دنیا جای دلواپسی و نگرانی دارد. چراکه تداوم این روند، هستی مردم را مورد تهدید قرار خواهد داد بنابراین دولتمردان باید بکوشند با اعمال سیاستهای کوتاهمدت منطقی از یکسو، افزایش بیمنطق قیمتها را مهار و از سوی دیگر با اجرای سیاستهای میانمدت قدرت خرید مردم را افزایش دهند زیرا در واقع نمیتوان به بهانههای قیمت واقعی انرژی (نادرستی آن که به موجب نمایههای فوق اثبات میشود)، بهای کالاها و خدمات دولتی و غیردولتی را افزایش دهند اما جلو افزایش مزد ساعتی را به بهانههای واهی سد کنند.