حدود ٩سال از آخرین مسئولیت دولتی که محسن مهرعلیزاده در ورزش داشت، میگذرد اما او سعی کرده همچنان در کنار ورزشیها بماند. سالهاست که کار جدیدی را با ایجاد فدراسیون بینالمللی ورزشهای پهلوانی و زورخانهای آغاز کرده و هر روز با عضویت کشورهای جدید در این فدراسیون به آینده این ورزش امیدوارتر میشود.
به گزارش شهروند، شاید زمانی که دولت یازدهم روی کار آمد، یکی از نفراتی که همگان انتظار داشتند، حتما در یکی از مقامات سطح بالا مشغول به کار شود، رئیس اسبق سازمان تربیتبدنی و معاون رئیسجمهوری در دوره هشتم بود اما به نظر میرسد مهرعلیزاده پای کار فعلی خود ایستاده و معتقد است با وجود اینکه به اعتقاد اشخاص دیگر کارش زیاد بزرگ به نظر نمیرسد اما خودش آن را بیش از هر چیز دوست دارد و پیشنهادهایی که در یکسال اخیر به او شده، در حدی نبوده که اهمیتش را بیشتر از ریاست فدراسیون ورزشهای زورخانهای بداند.
درحالیکه یکی از دغدغههای اصلی وزارت ورزش بحث خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس است، به گفته رئیس اسبق سازمان تربیتبدنی این کار باید در همان سال ٨۴ اجرایی میشد اما دولت نهم وقتی روی کار آمد، آن را متوقف کرده تا هنوز هم این کار عقب افتاده اجرایی نشود.
* از خودتان شروع کنیم! خیلیها انتظار داشتند با روی کار آمدن دولت یازدهم شما به پستهای رده بالای ورزش برگردید اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟
کاری که من سالهاست در فدراسیون زورخانهای شروع کردم شاید در جامعه فعلی کار با اهمیتی به حساب نمیآید اما از نظر من کاملا برعکس است زیرا چنین کارهای بنیادی که پایه و اساس یک حرکت نوین را پیاده کند، کاملا با ارزش است. قطعا بعدها که مردم نتیجه آن را در جامعه میبینند، اهمیت این کار بیشتر مشخص میشود. یک مثال در این خصوص برای شما بزنم. در سال ١٣۶٩ فقط ٢ هواپیما در این کشور بود و پروازهای بسیار کمی را جابه جا میکرد. آن زمان من مسئول منطقه آزاد کیش بودم و این جزیره رونق فعلی را هم نداشت زیرا هفتهای یک پرواز از تهران به این جزیره میآمد و مسافران زیادی نمیتوانستند، به آنجا بیایند زیرا اولین شرط حضور در جزیره هواپیما است. طی درخواستی هم که از هواپیماهای دولتی داشتیم، آنها با ما همکاری نکردند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم هواپیمایی خصوصی راه بیندازیم. آن زمان آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهوری بودند و وقتی نزد ایشان رفتم و بحث به راه انداخت پروازهای خصوصی را پیش کشیدم، بسیار استقبال کردند. درست است که خیلیها در این راه جلوی پای من سنگ انداختند اما توانستم کار را پیش ببرم و نتیجهاش این است که الان میبینید. ماجرای ما هم در فدراسیون زورخانهای دقیقا همین است.
* کاری که در فدراسیون بینالمللی زورخانهای انجام میدهید، به اندازه آن کار ٢۴سال قبل ارزش دارد؟
در دنیا کشورها و ملتها برای نشان دادن تاریخ و فرهنگ خود هزینههای زیادی میکنند و این همه موزه برای همین کار است. ما هم سعی کردیم با احداث این فدراسیون به مردم جهان بفهمانیم که ٣، ۴هزار سال قبل در ایران چنین ورزشی وجود داشته است و مردم در کنار نیازهای اولیه دیگرشان مثل خوردن و خوابیدن ورزش پهلوانی را هم در کار روزانه خود داشته اند. آن هم نه ورزش خشنی مثل بوکس و… بلکه این ورزش که روح انسان را به آرامش میرساند. ورزشی که در آن اشعار فرهنگی و حماسی میگویند و فرد علاوه بر اینکه در گود از نظر جسمانی آماده میشود، روح خود را نیز تقویت میکند تا برای جامعه خود مفید باشد. حالا ما این را میگوییم که اگر واقعا این ورزش اینقدر به انسانسازی، فتوت و جوانمردی در جامعه کمک میکند، چرا نباید آن را به سایر کشورها هدیه بدهیم؟ مثلا جودو در ژاپن متولد شد و حالا هم میبینیم که المپیکی شده و در کشور خودمان نیز نوجوانان در باشگاههای جودو ثبتنام میکنند، اگرچه شاید ندانند این ورزش از ژاپن آمده است اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این ورزش از فرهنگ ژاپن آمده است.
* شاید این سوال شما را ناراحت کند ولی پرسیدنش بد نیست؛ صادقانه جواب دهید آیا چنین مسئولیتی برای محسن مهرعلیزاده با آن همه سابقه کوچک نیست؟
شاید خیلیها از بیرون این نگاه را داشته باشند که اینجا برای من کوچک است و حداقل فدراسیون فوتبال یا کشتی از اهمیت بیشتری برخوردار است اما من به کوچک یا بزرگ بودن کار فکر نمیکنم، بلکه به اهمیت آن فکر میکنم. شما فرض کنید من بهعنوان رئیس یک سازمان اقتصادی بزرگ منصوب شوم و تعداد کارمندانم ١٠٠ برابر اینجا باشد و در رسانهها مرا بیشتر ببینند، من فکر میکنم که نفرات دیگری هم هستند که میتوانند آن سازمان را اداره کنند اما کاری که من در این فدراسیون میکنم چون ابداعی و دلی است، شاید کار هر کسی نباشد. شاید باور نکنید اما من ساعت ٧:٣٠ صبح به فدراسیون میآیم و ١٠ شب از اینجا خارج میشوم و خدا میداند یک ریال هم از اینجا درآمد ندارم اما امیدوارم ارزش کارم در آینده مشخص شود.
* سال گذشته، نام شما برای قبول پست وزارت ورزش زیاد مطرح شد ولی به مرحله عمل نرسید؛ پیشنهاد جدی بود یا خیر؟
خیر، پیشنهادی نشد؛ در کل این را بگویم که شاید اگر یک سازمان با اهمیت بیشتر از فدراسیون بینالمللی زورخانهای از نظر من پیشنهاد میشد، آن را میپذیرفتم اما حاضر نشدم به هر شکلی اینجا را رها کنم زیرا اگر من از این فدراسیون بروم، مطمئنم که کارها میخوابد و مجبورم که دوباره از صفر شروع کنم.
* رویکرد دولت را در عدم انتخاب افراد با سابقه در ورزش مثل خودتان، هاشمیطبا و فائقی که پیشبینی میشد، گزینههای نخست برای وزارت ورزش باشید، چطور میبینید؟
همه پستها لزوما وزارت نیست که امثال اسامی که نام بردید آنجا بدرخشند. هنوز هم دیر نشده و میتوانند از افراد با تجربه و با سابقه ورزش بهعنوان بهترین مشاوران استفاده کنند، البته به شرطی که ذهنها را برای مشاوران آماده کنیم. حتما لازم نیست برای کسی که ۴ یا ٨سال در اولین رده ورزش بوده، حکم مشاوره زده شود اما هفتهای ٢، ٣ بار او را دعوت کنند و پای حرفهایش بنشینند. حتی مبلغی هم به آنها نپردازند و بگویند این اطلاعات زکات چیزهایی که در سالهای قبل یاد گرفتی، است. من این شکل همکاری را بیشتر میپسندم زیرا پست وزارت یکی است و مدعیان این پست ١٠ تا ٢٠ نفر هستند. هرکدام هم خودشان را برتر از دیگری میدانند اما امثال من باید به این فکر کنیم که آیا روزی که ما هم میخواستیم بیاییم این سوال پرسیده میشد که باید از افراد جدید استفاده شود یا خیر.
* از شخص شما در دوره وزارت گودرزی مشاورهای گرفته شده است؟
خیر، از من مشاوره نگرفتند. همان روزهای نخستی که گودرزی وزیر ورزش شده بود، با من تماس گرفت و گفت که دوست دارم از شما مشاوره بگیرم اما هیچ خبری نشد. البته دلیلش را هم میدانم زیرا آنقدر کارها و گرفتاریها زیادی است که بعد از مدتی مدیر را با خودش میبرد. اگر من الان وزیر بودم، به خودم میگفتم که روزی ١٠ ساعت میخواهم کار کنم و از این زمان باید ٣ تا ۴ ساعت آن را با مشاورانی که قبلا سر این کار بودهاند، صحبت کنم. من زمانی که رئیس سازمان تربیتبدنی بودم، گاهی اوقات با خودم دعوا میکردم زیرا هر شب برنامه روزی که گذشت را نگاه میکردم و از خودم میپرسیدم در این روز که برای ١٠ نفر گذاشتم، کدامشان برایم فایدهای داشته است. فردی میآمد و پشت کس دیگری صحبت میکرد یا اینکه فلان نفر میتوانست این صحبت ها را به معاونان هم بگوید. از مجموع این صحبتها کمی از آنها فقط به دردم میخورد و به خودم میگفتم که ۴ ساعت وقتت را خراب کردی. این وقت را باید برای مشاوره گذاشت تا مثلا یکی مثل من که سالها تجربه تمام اتفاقات فعلی را هم دارد، به مدیر کمک کند.
* خیلیها بر این باورند که گودرزی به دلیل تجربه کمی که در ورزش دارد، نتوانسته آنطور که باید امور را پیش ببرد. با این انتقاد موافق هستید؟
راستش را بگویم، ارزیابی خاصی از عملکرد او ندارم زیرا اشراف زیادی روی برنامههای ایشان ندارم اما همین موفقیتهای والیبال، فوتبال و بسکتبال را میبینم، خوشحال میشوم، اگرچه شاید این موفقیتها از قبل از این دوره استارت خورده بود. در کل یکی از پارامترهای موفقیت در ورزش این است که آرامش و همسویی در یک مقطع صورت بپذیرد. درواقع اینکه دعوا، درگیری و تنش در ورزش نباشد، کارها خوب پیش میرود. نمونه آن را میتوانم در سال ٨۴ بگویم که تیم فوتبال ما با پیروزی بر بحرین یک بازی زودتر از پایان دور مقدماتی به جامجهانی صعود کرد که به نظرم مقتدرانهترین صعود ما به جامجهانی بوده است. آن تیم، انصافا تیم بود زیرا رابطه بین رئیس فدراسیون با بازیکنان و همه اعضای تیم با هم بسیار خوب بود. من هم بهعنوان شخص اول ورزش کشور از آنها حمایت میکردم و یک همدلی از رأس ورزش کشور تا بازیکنان وجود داشت.
تیم درحالی یکسال بعد باید به جامجهانی اعزام میشد که ما ماموریتمان در شهریورماه به پایان رسیده و دولت جدید روی کار آمده بود. رئیس سازمان بعد از من از همان ابتدا که سر کار آمد با صحبت از تغییر رئیس فدراسیون و تغییر سرمربی اوضاع را به هم ریخت. با این حواشی عدم انسجام در تیم به وجود آمد و آن نتیجه بد را در آلمان گرفتیم. نمیگویم که باید از گروهمان صعود میکردیم اما جامجهانی آلمان برای مردم راضیکننده نبود. همین جامجهانی برزیل را دیدیم که مردم با وجود گرفتن یک امتیاز، در مجموع از تیمملی راضی بودند زیرا یک انسجام وجود داشت. در کل این را میگویم که یکی از ویژگیهای ورزش در شرایط فعلی همین آرامش است اما به دلیل عدم اشراف به برنامههای گودرزی نمیتوانم در این خصوص صحبت کنم.
* در شرایط فعلی توصیهتان به گودرزی چیست؟
بنده نه بهعنوان یک مدیر سابق ورزش کشور بلکه بهعنوان کسی که علم مدیریت را خوانده و هماکنون تدریس هم میکنم، به گودرزی توصیه میکنم که طرح نظام جامع را اجرا کنند. در این طرح وضع ورزش در بخشهای مختلف مثل بانوان، همگانی، قهرمانی و… کشور در ٢٠سال آینده پیشبینی و طرحریزی میشود. این طرح نهتنها در ورزش بلکه در تمام بخشهای کشور کمبودش احساس میشود.
* میخواهیم بحث را به سمتی بکشانیم که شما در آن تخصص دارید. خصوصیسازی در ورزش و بهویژه ماجرای استقلال و پرسپولیس که سالهاست قرار بر فروش امتیازشان به بخش خصوصی است اما هیچوقت اجرایی نمیشود. پشت پرده اینکه استقلال و پرسپولیس هیچ وقت خصوصی نشده اند، چیست؟
صادقانه بگویم این ماجرا برخلاف تصورات، پشت پردهای ندارد ولی استنباطم این است که از بعد مسائل اقتصادی و فرهنگی اداره کردن یک باشگاه بزرگ مثل استقلال و پرسپولیس توسط بخش خصوصی تجربه نشده است و کسی هم بلد نیست که این انتقال را انجام دهد. از سویی هم به همین دلیل مسئولان نگران این اتفاق هستند. البته با این وجود در دوران ریاست من در سازمان تربیتبدنی با همکاری سایر سازمانها این کار را تا مراحل پایانی اجرایی پیش بردیم و حتی مجوزش را هم گرفتیم، نحوه تقسیمبندی سهام و نحوه فروش را هم مشخص کردیم اما متاسفانه به پایان دولت هشتم خورد و با روی کار آمدن دولت نهم این کار متوقف شد.
* چرا دولت نهم کار نیمهتمام شما را که به گفته خودتان تا مراحل پایانی آن را پیش برده بودید، تمام نکرد؟
روزهای پایانی منتهی به انتخابات سال ٨۴ کار فروش پرسپولیس و استقلال تکمیل شد. من در آن سال کاندیدای ریاستجمهوری بودم و به خاطر اینکه نگویند از بعد تبلیغاتی این کار برای بالا بردن خودم استفاده کردم که اتفاقا حرف به حقی هم بود، مراحل پایانی این کار را ادامه ندادم، درحالیکه خدا میداند همه کار برای این واگذاری حتی آگهی روزنامه آن آماده بود. وقتی هم که انتخابات انجام شد و درحالیکه هنوز دولت جدید روی کار نیامده بود، مسئولان دولت نهم به من اعلام کردند که ادامه کار را متوقف کنید و ما به آن اعتقادی نداریم. من هم ٢ راه بیشتر نداشتم یا اینکه بگویم که فعلا دولت حاکم ما هستیم و کارمان را ادامه میدهیم که در این صورت البته این کار نیمه کاره و زخمی روی زمین میماند و بدتر ضربه میخورد یا اینکه بگذارم تا دولت بعدی کار را پیش ببرد.
* این کار شما ظلم به استقلال و پرسپولیس نبود؟
خیر، چاره دیگری نداشتم، اگر ۶ ماه زودتر این کار آماده شده بود، همان زمان استقلال و پرسپولیس خصوصی شده بودند، اگرچه ما کمکاری نکردیم زیرا من از ابتدای حضورم با مشکلات این ٢ باشگاه دستوپنجه نرم میکردم. ابتدا که ما آمده بودیم، پرسپولیس در اختیار یک مالک خصوصی بود که او نیز این برند را به یک نفر دیگر فروخته بود. توانستیم در هر صورت این مشکل را با رایزنی فراوان و همکاری هاشمیشاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه حل کنیم و از چنگ فرد درآوریم تا به دولت بازگردانیم. سپس هم که خصوصیسازی را شروع کردیم و از شانس بد ما به دوره بعدی خورد و این کار انجام نشد. من نگران عواقب این کار نبودم زیرا اشراف کامل داشتم و یک انسان اقتصادی هستم.
* آقای مهرعلیزاده! بیتردید فرد یا افرادی که مالکیت دو باشگاه بزرگ استقلال و پرسپولیس را برعهده گیرند، صاحب شخصیـت سیــاسی و اجتماعی بزرگی میشود. آیا ترسی از طرف دولت بابت این موضوع وجود دارد؟
شاید اینگونه هم باشد اما نگرانی اصلی اینجاست که اشخاصی که این باشگاهها را در اختیار میگیرند، اگر موفق به اداره موفق آن نشوند آن زمان دولت مسئولیتی ندارد و معلوم نیست چه کسی پاسخگوی مردم خواهد بود. این ٢ باشگاه میلیونها هوادار دارند و اگر اتفاقی از نظر فرهنگی یا هر زمینه دیگری رخ دهد آیا کسی را میتوان پیدا کرد که پاسخگوی این همه هوادار باشد. البته به نظر من اگر کسی که به مسائل مدیریتی و اقتصادی اشراف کامل داشته باشد، روی کار بیاید، جای هیچ نگرانی نیست. من کارم قبل از حضور در ورزش اداره کردن
سهامی عام و بنگاههای اقتصادی بود. این را خوب میدانم که شرکتی مثل ایرانخودرو میلیونها سهامدار دارد که برای این سهام خود پول پرداخت کردهاند اما نه آنها نگران هستند و نه دولت. هزاران میلیارد سهام این شرکت است اما دولت فقط نظارت روی آن دارد. اگر به پرسپولیس و استقلال نیز اینطور نگاه کنیم و بفهمیم که بعد از ۵، ۶سال مثل همان ایرانخودرو میشود، چرا باید نگران باشیم؟ در ایران خودرو مردم برای سهامشان پول دادهاند اما در استقلال و پرسپولیس هواداران پولی هم پرداخت نمیکنند.
* با موانعی که در امر خصوصیسازی باشگاهها وجود دارد، به نظرتان سازمان یا شخصی راضی به خرید این ٢ باشگاه با این همه بدهی میشود؟
اگر فرض بگیریم که باشگاهداری با توجه به حضور جوانان پرشور و علاقهمند به ورزش در جامعه
در آمدزاست، بله. کسانی هستند که جلو بیایند.
* اما در ایران اکثر راههای درآمدزایی، مثل حق پخش و تبلیغات را از باشگاهها دریغ میکنند. در این شرایط چطور یک مالک میتواند درآمدزایی کند؟
به نظرم اگر بخش خصوصی این ٢ باشگاه را در اختیار بگیرد، خودش هم بلد است که حقش را از تلویزیون و تبلیغات بگیرد، ضمن اینکه تمام درآمدها به حق پخش تلویزیونی مربوط نمیشود. بخش دولتی حواسش جمعتر از بخش دولتی است و صرفهجویی را در دستورکار قرار میدهد.
* روندی که وزارت ورزش در ماه های اخیر برای خصوصی کردن این ٢ باشگاه در پیش گرفته، از نظر شما کارساز است؟
روندی که شروع کردند به نظرم برای اینکه راه را برای خصوصیسازی ٢ باشگاه باز کنند، درست است. من خیلی ریز این جریانات را دنبال نمیکنم اما از اخباری که در رسانهها دیدهام، متوجه میشوم که اقدامات فعلی مقدمهای برای خصوصیسازی است. همین که وزارت ورزش اسپانسر خصوصی برای تأمین هزینههای باشگاه گرفته و پشت تیم مدیریتی جدید ایستاده، مشخص است که میخواهد این ٢ باشگاه را تقویت کرده و ارزش آن را بالا ببرند و سپس به بخش خصوصی واگذار کنند.
* شما پیشنهادتان برای خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس چیست؟
اگر مسئولان وزارتخانه همین الان و با این وضع از من بپرسند، من راه دقیقش را میدانم که این ٢ باشگاه در یک فرآیند ٣، ۴ساله چطور به تدریج خصوصی شوند. به نحوی که ٣۴درصد سهام یعنی تقریبا بیش از یکسوم به یکی از سازمانهای وابسته به دولت واگذار شود. بیش از ٣٠درصد نیز به یک یا ٢ شخص یا شرکت گردن کلفت و پولدار واگذار شود و بقیه این سهام نیز به سایر سهامداران که تعداد آنها میتواند بسیار زیاد باشد، واگذار شود. به این ترتیب هم باشگاه خصوصی شده و هم دولت روی آن نظارت دارد.
* از بحث خصوصیسازی که عبور کنیم و برسیم به بحث تبعیض میان رشتههای ورزشی که در یکسال اخیر صدای اعتراض خیلی از ورزشکاران غیرفوتبالی را در آورده است.
اگر یک نگاه دقیق علمی به ورزش حرفهای داشته باشیم و توسعه فعالیتهای بخش خصوصی در باشگاهها افزایش یابد، به صورت خودکار این بالانس ایجاد میشود. اگر براساس همان نظام جامعی که گفتم حرکت کنیم و این فعالیتها را افزایش دهیم، همه چیز درست میشود. اگر مردم یا ورزشکاران میگویند که به کشتی، والیبال یا بسکتبال کمتر توجه میشود، راست میگویند اما آیا حق فوتبالیستها آنقدر نیست یا اینکه حق سایر ورزشکاران بیش از شرایط فعلی است؟
* خوب است که شما هم مثل ما قیاس فوتبال با ورزشهای دیگر را درست ارزیابی نمیکنید!
این قیاس اصلا درست نیست و اگر همه چیز سر جای خودش باشد، کسی این صحبتها را مطرح نمیکند چرا که میداند هر کسی بیشتر میگیرد، حقش است اما وقتی همه رشتهها از دولت تغذیه میشوند، مشخص است که هیچکس دوست ندارد سهم کمتری داشته باشد.
* بهعنوان سوال پایانی، به نظرتان چه زمانی به معنای واقعی ورزش ما حرفهای میشود و همینطور که میگویید باشگاههای خصوصی در ورزش سهم بیشتری دارند؟
سوال سخت و جالبی پرسیدید. اگر واقعا طبق یک برنامه پیش برویم و از یک طرح آیندهدار استفاده کنیم، طی ١٠تا ١۵سال میتوانیم به یک نقطه مطمئن و قابل اتکا برسیم و تا ٢٠سال آینده نیز به یک جایگاه روشن و ادامهدار دست یابیم که بتوانیم بگوییم ورزشمان به معنای واقعی حرفهای است.