«ینس استولتنبرگ» که در اول اکتبر جایگزین آندرس فوگ راسموسن به عنوان دبیر کل جدید ناتو شد، از جمله شخصیتهایی است که شناخت کافی در چگونگی برخورد با روسیه را داراست.
استولتنبرگ هنگامی که نخست وزیر نروژ بود با دیمیتری میدودیف رییس جمهور وقت روسیه به توافقی مرزی دست یافت که باعث شد نروژ و روسیه پس از ۴۰ سال مذاکره سرانجام در سپتامبر ۲۰۱۰ در قبال تعیین حدود مرزی دو کشور در قطب شمال به توافق دست یابند.
این توافق مرزی برای نروژ از اهمیت بسیاری برخوردار بود و به مناقشهای که برای چهار دهه روابط نروژ با روسیه را تحت الشعاع قرار داده بود پایان داد و با پایان یافتن این مناقشه مرزی سیاست خارجی نروژ در تقویت روابط با مسکو مانعی نمی بیند.
حال سوال این است که آیا با حضور استولتبرگ در راس سازمان ناتو شاهد تغییراتی در راهبردها و مواضع این پیمان خواهیم بود یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که استولتنبرگ به عنوان رییس جدید ناتو و فردی که روسیه و ناتو را بخوبی می شناسد در قبال محدودیتهای کرملین و ناتو به منظور حل و فصل اختلافات فی مابین اقدام خاصی نمی تواند بکند به ویژه با وجود بحران اوکراین که به نظر می رسد تا پایان یافتن آن آینده قابل پیشبینیای مشاهده نمی شود، دلیلی برای این باور وجود ندارد که وی برای ترمیم روابط بین ناتو و روسیه عجلهای داشته باشد. حتی پیشبینی این امر نیز دشوار به نظر می رسد که دبیر کل جدید ناتو تحت چه شرایطی قادر به رفع اختلافات بین این سازمان و مسکو خواهد بود.
نروژ به همراه شماری دیگر از اعضای ناتو نظیر دانمارک، لهستان و کشورهای حوزه بالتیک در پی اقدام روسیه در ملحق ساختن کریمه به خاک خود و حمایت نظامی و اطلاعاتی مسکو از شورشیان طرفدار مسکو در شرق اوکراین، به طور علنی به مداخله روسیه در اوکراین واکنش نشان دادند. حتی کشورهایی چون فنلاند و سوئد که عضو ناتو نیز محسوب نمی شوند نیز واکنشهای مشابه ای بروز دادند.
تمامی این کشورها در قبال یک امر برداشت مشترکی دارند و آن تهدید مشترکی است که از سوی روسیه احساس می کنند و در نتیجه بحران اوکراین باعث تغییر نگرشها در حوزه سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی در این بخش از اروپا شد به گونه ای که سوئد و فنلاند اکنون خواهان همکاری با ناتو هستند و حتی در استکهلم و هلسینکی بحثهای داغی درباره پیوستن این دو کشور به ناتو در جریان است.
بحران اوکراین در عین حال زمینه ساز همکاریهای نزدیک دفاعی و امنیتی بین نروژ، سوئد، فنلاند و دانمارک، لهستان و کشورهای حوزه بالتیک شده است. به زبانی دیگر سیاستهای ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه در قبال اوکراین باعث ایجاد نوع خاصی از فهم مشترک در میان کشورهای شمالی اروپا شده است که به گونه ای که برخی تحلیلگران تاکید می کنند که روسیه با الحاق کریمه و دست زدن به جنگی ترکیبی درشرق اوکراین(بهره گیری از نیروهای ویژه، جنگ اطلاعاتی و جنگ نیابتی) قواعد اجماع پس از جنگ سرد را شکسته است.
این امر برای ناتو به این معنی است که بحران اوکراین به دوره پس از جنگ سرد پایان داده و ناتو وارد فصل جدیدی از روابط با روسیه شده است؛ فرصتی که به نظر می رسد رهبران و کشورهای عضو ناتو باید آن را مغتنم بشمارند چرا که پس از پایان جنگ سرد و نبود دشمنی همچون شوروی که شکلگیری و ادامه حیات ناتو با بقای آن موضوعیت یافت، کمکم در گوشه و کنار شنیده می شد که با فروپاشی شوروی و پایان یافتن جنگ سرد وجود سازمانی نظامی در حدواندازههای ناتو در برابر کدام تهدید جدیای حیاتی و دارای موضوعیت است. اما تحولات از واقعیتهای دیگری حکایت دارند.
البته مدتهای مدیدی این امیدواری وجود داشت که روسیه و ناتو در پی پیوستن کشورهای پیشین بلوک شرق به ناتو روشی را برای زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر به کار گیرند. ناتو در پی پیوستن لهستان، مجارستان و جمهوری چک در سال ۱۹۹۹ تلاش کرد با ایجاد شورای ناتو-روسیه باعث خشنودی مسکو شود. برای مسکو شورای روسیه –ناتو صرفأ محلی برای گپ و گفت بود که دقیقا مورد خواست تعدادی از اعضای ناتو بود حال آنکه شماری دیگر از اعضا خواهان آن بودند که این شورا بروز و ظهور جدیتری در مسائل بین طرفین داشته باشد. در واقع این شورا تلاشی نیمبند برای ایجاد همکاری و گفتگو با روسیه بود.
راسموسن دبیر کل پیشین ناتو طی پنج سالی که عهده دار این مسئولیت بود تلاش کرد با ارتش روسیه تعاملاتی ایجاد کند که به عنوان نمونه برگزاری تمرینهای جستجو و نجات بین روسیه و ناتو در کنار رایزنی با ارتش روسیه، محصول این دوران بود. هدف چنین اقداماتی ایجاد درجه ای از اعتماد به امید کاستن از تردیدهای مسکو در قبال ناتو بود که به نظر می رسد از منظر ناتو الحاق کریمه توسط روسیه نقطه پایانی برای این همکاریهاست.
راسموسن در پی بحران اوکراین از مواضع ملایم گذشته خود دست برداشته و در پی حمایت روسیه از شورشیان طرفدار روسیه در شرق اوکراین عکسهای ماهوارهها از تحرکات نیروهای روسی در امتداد مرز اوکراین را منتشر کرد به این منظور که هیچ کشور عضو ناتو در قبال حمایت روسیه از شورشیان تردیدی نداشته باشد.
با این وجود با همه انتقاداتی که راسموسن از روسیه داشت، وی و دیگر اعضای ناتو خطوط قرمز خاص خود را در قبال تحولات روی داده داشتند به طوری که رهبران ناتو در نشست سران این سازمان در ولز در سپتامبر با ارائه “طرح اقدام عضویت” به گرجستان و مولداوی که زمینه ساز پیوستن آنها به ناتو می شد مخالفت کردند بلکه صرفأ قول همکاری های نزدیک به آنها دادند.
رهبران ناتو آشکار با مد نظر قرار دادن روسیه دست به چنین تدبیری زدند چرا که از آمادگی لازم برای رویارویی با روسیه در طرفداری از گرجستان بر اساس بند ۵ منشور این سازمان برخوردار نبودند که اعضا را موظف به دفاع از دیگر اعضا در هنگام هر گونه حملهای می کرد.
ناتو در عین حال با استقرار نیروی نظامی در کشورهای عضو در اروپای شرقی به طور دائمی موافقت نکرد و این امری بود که آلمان با آن مخالف بود بلکه با تقویت سازوکارهای دفاعی در کشورهای حوزه بالتیک و رومانی موافقت کرد. در واقع نخستین سفر استولتنبرگ به عنوان دبیر کل ناتو به لهستان بود و وی به طور اجتناب ناپذیری با این پرسش مواجه بود شد که در قبال آینده روابط با روسیه و البته موضوع اوکراین چه دستور کاری را دنبال خواهد کرد.
وی بدون تامل خطاب به خبرنگاران اعلام کرد که “بحران اوکراین ناشی از مداخله نظامی روسیه بود که چالشی بزرگ برای امنیت اروآتلانتیک محسوب می شود.” وی در عین حال تاکید کرد که ناتو به حمایت کامل از استقلال، حاکمیت و ثبات اوکراین ادامه می دهد.
استولتنبرگ در عین حال در قبال از سرگیری همکاریهای ناتو با روسیه اعلام کرد که “ما نیازمند مشاهده تغییر آشکار در اقدامات روسیه هستیم؛ تغییری که نمایانگر پایبندی روسیه به قوانین بین المللی و تعهدات بین المللی و مسئولیتهای آن است.”
با این حال از این واقعیت نمی توان گذشت که برخلاف ژستهای رهبران ناتو و ادعاهای آنها در قبال شدت عمل در برابر اقدامات روسیه ناتو در جایگاه برتری قرار ندارد. اکثر ۲۸ کشور عضو این سازمان از آمادگی لازم برای افزایش بودجه دفاعی خود برخوردار نیستند به ویژه در زمانی که اقتصادهای اروپایی ضعیفترین دوران خود را سپری می کنند و اعضای ناتو خود را در موقعیتی نمی بینند که با مشارکت دادن منابع خود، کاهش هزینه ها، کارآمدی خود را افزایش داده و اتحادی منسجمتر در برابر روسیه را رقم بزنند.
ناتو با روسیهای مواجه است که به نظر می رسد در حال آزمودن تمایل این سازمان برای دفاع از اعضای خود است. در واقع ربوده شدن یک عامل اطلاعاتی استونیایی که گفته می شود از سوی روسیه صورت گرفته در کنار اقدام گارد مرزی روسیه برای بازداشت یک قایق ماهیگیری لیتوانیایی از هدف روسیه برای آزمودن ناتو حکایت دارد.
این موارد تاکیدی است بر این واقعیت که دبیر کل جدید ناتو برای بهبود روابط ناتو و روسیه در فصل جدید با دشواریهای بسیاری مواجه است در عین حال که باید دید آیا روسیه خواهان فصل جدیدی از روابط با ناتو خواهد بود یا خیر. زمستانهای سرد کشورهای اروپایی که با قطع صادرات روسیه از این پس سردتر نیز خواهد شد، هر سیاستمدار باهوشی را به تفکر واخواهد داشت که در برداشتن گام بعدی در قبال روسیه مسائل بسیاری را در نظر بگیرد. روسها ضرب المثلی دارند که می گوید “اگر جلوی طوفان را نمی توان گرفت باید پنجرههای خانه را محکم بست”. باید دید اعضای ناتو چگونه پنجرههای خود را در برابر طوفان تحولات خواهند بست.