نام آن به گوشتان خورده است و به احتمال زیاد خاطراتی از آن دارید، یک حس نوستالژیک از مجلس «روضه خوانی».
مجلسی که سالهاست جزو آداب و رسوم ما شده است؛ چه در طول سال که بسیاری از مردم مذهبی با برپایی آن به ذکر مصیبتِ ائمه میپردازند و چه در این ایام محرم که برپاییاش فراگیرتر است و بسیاری با آن نذر خود را ادا میکنند و به آن رنگ و بوی حسینی میدهند.
در این گزارش قصد داریم تا برای مجلسی که سالهاست صدای روضههایش به گوشمان میرسد، روضهای مفصل بخوانیم، روضهای که برای خواندنش باید حدود ۵۳۰ سال به عقب برگشت و البته یک کتاب حدود ۴۰۰ صفحهای را هم مطالعه کرد. شاید حوصله خواندن کتاب را نداشته باشید، از این رو مسئولیتش را بر عهده گرفتهایم، اما حدس میزنم که برگشتن به تاریخ و شنیدن ماجراهایی از گذشته یک سنت که هنوز هم زنده است، برایتان جذاب باشد و حاضر باشید تا آخر این گزارش طولانی را بخوانید.
جا دارد که از همین ابتدا به نکتهای اشاره کنم؛ پس از به شهادت رسیدن امام حسین علیه السلام، برپایی عزاداری برای آن حضرت وجود داشت. هم خانواده آن امام و هم پیروانش در سوگ او و عاشورا نشستند. از این رو اینگونه به ذهن نیاید که وقتی ما میخواهیم از «روضه خوانی» صحبتی کنیم، لابد تاریخ عزاداری هم به همان دوره شکلگیری این مجلس برمیگردد. این نکته را از این جهت میگویم که برخی معتقدند، این آداب و رسوم عزاداری(به طور عام) برای امام حسین(ع) شکل گیریاش به دوران صفوی برمیگردد و …. . منظور ما یک شیوه خاص از عزاداری است که بعدها در سنت ما ایرانیها جایگاهی اساسی پیدا کرد و تا به حال نیز ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، نام نهادن عنوان «روضه» بر مجلس مرثیهسرایی برای اهل بیت(ع) و به ویژه امام حسین علیه اسلام برمیگردد به کتابی که ملاحسین واعظ سبزواری در اوایل قرن دهم هجری نوشت، کتابی با عنوان «روضه الشهداء» که به علت خواندن مطالب آن در مجالس به تدریج نام «روضه خوانی» شکل گرفت و سنت خاصی را در آداب عزاداری به وجود آورد. این کتاب را باید از این جهت مهم ارزیابی کرد که در جامعه ایرانی آن دوران و البته دیگر جوامع که محبت اهل بیت(ع) را در دل داشتند بسیار موثر واقع شد. خلاصهها، استنساخها و البته ترجمههایی از آن به زبانهای ترکی و اردو(در سالهای بعد) همه حاکی از تاثیرگذاری نوشته واعظ سبزواری است. بر اینها باید اضافه کرد که کتاب «روضه الشهداء» در گسترش برخی از باورها و عقاید عامیانه پیرامون عاشورا نیز، که بعضا رو به خرافات هم میروند، نقش موثری داشت. از این رو باید با دقت و تامل به محتوای کتاب پرداخت، محتوایی که نکات جالب را دربردارد و سعی کردهایم تا در این گزارش به آن بپردازیم.
کمالالدین حسین واعظ سبزواری متخلص به کاشفی(مقامات جامی، ص۱۱۱) که در مورد تاریخ تولد او اطلاعاتی در دست نیست اما یکی از منابع تاریخی وفات او را به سال ۹۱۰ه ق /۵-۱۵۰۴ م میداند(تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۳۴۵)، در اواخر عمر اثر پرآوازهاش را نوشت که توجه زیادی را به خود جلب کرد. نام کتاب را «روضه الشهداء» نهاد، کتابی با نثری فارسیِ روان که کاشفی آن را به دستور و تشویق «سید میرزا»، همسر «مریم بیگم» دختر سلطان حسین بایقرا (از سلاطین تیموری که، بین سالهای ۸۷۳-۹۱۱ه ق فرمان میرانده) مینویسد. جدای از این مورد باید انگیزه و جهت اصلی نوشتن کتاب را سخن خود کاشفی دانست که معقتد بود آثار گذشتگان درباره امام حسین(ع) و … دارای نقص است: «و اخبار مقتل شهدا که در کتب مسطور است تکرار نمایند و به آب دیده غبار ملال از صفحه سینه بزدایند و هر کتابی که در این باب نوشتهاند گرچه به زیور حکایت شهداء حالی است اما از سمت جامعیت فضایلِ سبطین و تفاصیل احوال ایشان خالی است…»(روضه الشهداء، ص۱۲).
به گزارش ایسنا، وی علاوه بر این مورد در جایی دیگر بر اهمیت نوشتن داستان مبارزان کربلا و نیز نوشتن به زبان فارسی، حرفی میزند.( روضه الشهداء، صص ۲۷۶-۲۷۷). همچنین کاشفی در بخشی از کتابش به وجود آثاری از گونه سوگواری نویسی به زبان فارسی اشارهای میکند که به باور یکی از محققین میتواند ردّی باشد بر این نظر که «روضه الشهداء» نخستین کتاب از گونه سوگواری نویسی به زبان فارسی است(برای مشاهده این نظر رجوع کنید به کتاب: ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ج۲، ص۹۰۴).
ملاحسین واعظ کاشفی، کتابش را در ۱۰ باب و یک خاتمه نوشت و در آن، بنا به اعتقادش، از مصیبتهای وارد شده بر برخی از انبیاء و امامان تا امام حسین(ع) سخن گفت. نویسنده عناوین این بابها را اینگونه آورده است: باب اول در ابتلای بعضی از انبیا علی نبینا و علیهم الصلوه و السلام؛ باب دوم در جفای قریش با حضرت رسالت صلی الله و علیه و آله و سلم و شهادت حمزه و جعفرطیار؛ باب سوم در وفات حضرت سید المرسلین علیه افضل صلوات المصلین؛ باب چهارم در حالات حضرت فاطمه زهرا از وقت ولادت تا زمان وفات؛ باب پنجم در اخبار علی مرتضی علیه السلام از زمان ولادت تا شهادت؛ باب ششم در فضائل امام حسن علیه السلام و بعضی از احوال وی از ولادت تا شهادت؛ باب هفتم در مناقب امام حسین علیه اسلام و ولادت وی و احوال آن سرور بعد از وفات برادر؛ باب هشتم در شهادت مسلم بن عقیل و قتل بعضی از فرزندان او؛ باب نهم در رسیدن امام حسین علیه السلام به کربلا و محاربه وی با اعدا و شهادت آن حضرت با اولاد و اقربا و سایر شهدا؛ باب دهم در وقایعی که بعد از حرب کربلا بر اهل بیت واقع افتاد و عقوبت مخالفان که مباشران آن حرب شدند؛ خاتمه در ذکر اولاد سبطین و سلسله نسب بعضی از ایشان.(روضه الشهداء، صص ۱۳-۱۴)
گریز زدن در روضه خوانی
به نظر میرسد که باید مبدع گریز زدن در روضه خوانیها را ملا حسین دانست. امری که نویسنده مدام در باب اول کتابش آن را انجام داده است. کاشفی در باب اول به ذکر بلاهایی میپردازد که به باورش، بر بعضی از پیامبران گذشته رفته است، پیامبرانی چون ابوالبشر آدم، نوح، ابراهیم، یعقوب و یوسف، ایوب پیغمبر، زکریا و یحیی؛ و در همه مطالب مربوط به پیامبران سلف، نویسنده بعد از ذکر بلایای آنها گریزی میزند به واقعه کربلا و احولات امام حسین(ع). در واقع کاشفی قصد داشت تا با مقایسه کردن این رویدادها، عظمت و بزرگی بلایی را که بر امام حسین(ع) رفته است نشان دهد.
مذهب کاشفی
پیش از نقد کتاب، آنچه که لازم به نظر میرسد، بحث در مورد مذهب و باور ملاحسین واعظ کاشفی است، چیزی که بر رویکرد او در نوشتن کتاب موثر بود. تولد او در سبزوار، شهری که در طول تاریخ به تشیع معروف بوده، این نکته را به ذهن میرساند که کاشفی در خانوادهای شیعی به دنیا آمده باشد. علاوه بر این، مطالب کتاب روضه الشهدا و بحث در مورد امامت و ولایت و برخی اشعار در آن، یا شعری در مدح امام علی :« ذریتی سؤال خلیل خدا بخوان/ وز لاینال عهد جوابش بکن ادا /گردد ترا عیان که امامت نه لایق است/ آنرا که بود بیشتری عمر در خط» که منسوب به اوست (ریاض العلماء، ج۲،ص۱۸۹) و ذکری که قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین از او کرده(ج۱،ص۱۱۳)، گویای شیعه بودن اوست.
به گزارش ایسنا، اما از طرف دیگر مواردی وجود دارد که سنی بودن او را قوت میبخشد. کاشفی بیشتر عمرش را در هرات بود و در ملازمت افرادی چون، عبدالرحمن جامی، امیرعلیشیر نوایی و دربار سلطان حسین بایقرا که همگی از افراد شاخص اهل سنت هرات بودند. در میان این اشخاص، باید در مورد «جامی» تامل بیشتری کرد؛ چراکه بر ملاحسین تاثیر زیادی داشت. متاثر بودن کاشفی از جامی را هم در استفاده او از کتاب «شواهد النبوه» اثر جامی، در جای جای روضه الشهداء میتوان دید و هم همنشینی آن دو، که در منابع بدان اشاره شده است(ریاض العلماء، ج۲، ص۱۸۵). افندی، صاحب کتاب ریاض العلما در قرن ۱۲هجری قمری، صریحا بیان میکند که آثار ملاحسین، بر روش اهل سنت است: « و لکن اکثر تصانیفه سیما تفسیراه مؤلفه علی طریقه أهل السنه…»(ج۲، ص۱۸۸).
اما چگونه میتوان این تضاد در مذهب کاشفی را توجیه کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید به مسلک عرفانی و صوفیگری او توجه کنیم، چیزی که هم در «روضه الشهداء» واضح است و هم در منابعی که از او سخن به میان آوردهاند. در صفحات متعددی از روضه الشهداء، گریزهای عرفانی و صوفیانه کاشفی(برای مثال نگاه کنید: روضه الشهداء، ص۲۱۱) حکایت از مسلکی دارد که هم باورهای شیعه در آن میگنجد و هم باورهای اهل سنت. در واقع، در روضه الشهداء، مباحثی که همواره مورد اختلاف میان تشیع و تسنن بوده، دیده نمیشود و کاشفی هنرمندانه مطالبی را مطرح کرده که مورد پذیرش جامعه اسلامی آن زمان باشد و از قضا اینگونه نیز شد. عدم تمایل او بر تاکید روی مذهب خاصی، باعث شد تا در شهرهای مختلفی که او را میشناختند، هم به تشیع متهم شود و هم به تسنن. این مورد را افندی در کتابش به صراحت بیان میکند: « و یقال انه کان یتهم فی هراه و سائر بلاد ما وراء النهر بالتشیع و الرفض، و فی سبزوار و سائر بلاد الشیعه بالتسنن…»(ریاض العلماء، ج۲، ص۱۸۶).
کاشفی در کنار تعلق به عرفان و تصوف، در حلقه اهل فتوت نیز وارد شده بود و اساتیدی داشت. برخی از آثار دیگر او منش ادیبانه و صوفیانهاش را به خوبی نشان میدهند: بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، انوار سهیلی، مخزن الانشاء، صحیفه شاهی، لُبّ لباب معنوی، فتوت نامه سلطانی. (همچنین برای دیدن آثار ملاحسین در زمینههای نجوم، تفسیر، حدیث و… نک: ریاض العلماء، ج۲، صص۱۸۶-۱۹۲)
پرداختن به مذهب کاشفی از این جهت اهمیت دارد که در نقد متن کتاب «روضه الشهداء»، آنگونه که به عنوان یک اثر تاریخی شناخته میشود، آنچه که بیش از همه جلوهگری میکند، ادبیات و عرفان و اخلاق است تا تاریخ. در پژوهشهای جدیدی که صورت گرفته تعبیرهای متفاوتی درباره این کتاب به کار رفته است. رسول جعفریان آن را «رمانی تاریخی» میداند(نک: ملاحسین واعظ کاشفی و کتاب روضه الشهداء، مجله آیینه پژوهش) و مصطفی گوهری نیز نظر جعفریان را مبالغه و کتاب روضه الشهداء را کتابی تاریخی میداند(نگاه کنید: روضه الشهداء، از روایات مجهول تا تاثیر گذاری…، مجله مطالعات اسلامی).
میتوانیم این فرض را بپنداریم که ملاحسین، با توجه به فضای اختلافات تند و مهمی که بین شیعه و سنی وجود داشت و اینکه تعصبات مذهبی عنصری رایج بود، سعی کرد تا با منشی صوفیانه کتابی بنویسد که مورد قبول همه قرار گیرد. از قضا اینگونه هم شد و کتاب همانطور که گفتیم بعدها به زبان ترکی، در امپراتوری عثمانی ترجمه شد.
روضه الشهداء را باید چه نوع کتابی دانست؟
«روضه الشهداء» را باید یک اثر ادبی و عرفانی دانست تا یک اثر تاریخی. در واقع کاشفی یک موضوع تاریخی را دستمایه خود قرار داد تا بتواند از آن برای بیان مباحث اخلاقی و عرفانی استفاده کند. او یک واعظ بود با گرایشهای صوفیانه که «در سخنان تصوّف تصرّفی به صواب نموده…»(کتاب مقامات جامی، ص۱۱۱) و چه موضوعی بهتر از عاشورا برای بیان مفاهیم اخلاقی و عرفانی و تاثیر بر« مرد راه و عارف آگاه و جویندهء قرب درگاه»(روضه الشهداء، ص۲۱۱).
وجود اشعار فارسی بسیار با مضمونهایی عرفانی در کتاب و توصیههای اخلاقی و عملی ملاحسین برای کسی که میخواهد در «طریقت» گام بردارد، گویای منش و روش او در کتاب است:«… هر جا متاع خواری بیند بخریداری برخیزد و هرجا طپانچه بلا پیدا شود رخساره تسلیم پیش آرد و هر جا خنجر محنتی از نیام ریاضت برکشند جان را به استقبال آن فرستد»( روضه الشهداء، ص۲۱۱)
همانطور که اشاره شد، روایت عاشورا با نگاهی تاریخی و سیاسی و تحلیلی در کتاب مطرح نشده است و کاشفی جریان عاشورا را اینگونه تفسیر میکند که «ان الله اذا احب قوماً ابتلاهم»( روضه الشهداء، ص۹) و امام حسین را مصداق « هرکه درین بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند/ و آنکه ز دلبر نظر خاص یافت/داغ عنا بر جگرش مینهند»( روضه الشهداء، ص۱۰).
روایات مورد استفاده کتاب
توجه به واعظ و صوفی بودن نویسنده، همچنین از آن نظر اهمیت مینماید که به نظر شعرانی، مصحح کتاب، «روش واعظان است که اگر خبر ضعیف مشتمل بر پند و تنبهی صحیح باشد و آن پند را نیکو در دل جای دهد از نقل آن خبر ضعیف باک ندارند و چون مستمعان این رسم را میدانند موجب تدلیس نمیگردد»( روضه الشهداء، ص۱۹). با این وجود، او در آوردن روایات، دقتهایی نیز به خرج داد و منابع مورد استفادهاش ترکیبی بود از منابع ضعیف و گمنام و البته منابع معتبر. افندی صاحب کتاب ریاض العلما، نظر مثبتی در مورد منابع مورد استفاده کاشفی نداشت(ریاض العلماء ج۲، ص۱۹۰). هرچند کفه استفاده از کتب و روایات مجهول و ضعیف در کتاب، بر دیگر آثار غلبه پیدا میکنند اما نباید از منابع معتبر تاریخی و حدیثی که کاشفی در کتابش از آنها بهره برده غافل ماند: عیون الرضا از شیخ صدوق، سیره ابن اسحاق، سنن ترمذی، صحیح نسائی، تاریخ طبری، اعلام الوری از طبرسی، تاریخ ابن اعثم کوفی، اخبار الطوال دینوری و… .
روایات جعلی و ضعیف، منشاء برخی از خرافات
یکی از مهمترین مباحثی که باید در مورد «روضه الشهداء» بدان پرداخت، استفاده کاشفی از داستانها و روایاتی است که به گونهای پای موضوع خرافات را به پا میکشد. شاید جامعه آن روزگار، نسبت به مطالبی که مطرح شد چندان حساس نبوده باشد و همین است که میبینیم به راحتی برخی از خرافات در موضوع عاشورا وارد میشوند. البته جا دارد به این نکته هم اشاره کرد که به نظر آقای گوهری، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد که رساله دکتری وی با عنوان «زمانه و کارنامه ملاحسین کاشفی» است، « سابقه همه تحریفات و اطلاعات غیر موثق درباره واقعه کربلا به اثر کاشفی باز نمیگردد. بسیاری از آنها پیش از روضه الشهداء به کتابها راه یافته بودند. به عنوان نمونه عروسی حضرت قاسم در مقتل ابوالمفاخر رازی( از آثار قرن ششم ه ق) آمده بود. تعدادی دیگر نیز پس از روضه الشهداء در مقاتل متاخر مطرح گردید که نمونه آن سپاه ۱۲۰هزار نفری عمربن سعد در کربلاست، حال آنکه در روضه الشهداء تعداد آنها ۲۲ هزارنفر ذکر شده است»(زمانه و کارنامه ملاحسین واعظ کاشفی، صص۱۱۱-۱۱۲).
از جمله روایات ضعیفی که کاشفی در «روضه الشهداء»آورده، میتوان به این موارد اشاره کرد: خبر آوردن کشته شدن امام حسین برای دخترش توسط کلاغ(روضه الشهداء، ص۲۵)، اصابت ۲۲هزار تیر به امام حسین(ع)(روضه الشهداء، ص۶۰)، کردن خون امام در شیشه توسط فرشتگان(روضه الشهداء، ص۲۷۲)، شهادت هاشم بن عتبه در کربلا(روضه الشهداء، ص۳۰۳) که سالهای قبل در نبرد صفین به شهادت رسیده بود، عروسی قاسم بن الحسن پیش از رفتن به میدان(روضه الشهداء، صص۳۲۰-۳۲۹) گریه کردن اسب امام حسین(ع) پس از شهادتش(روضه الشهداء، ص۳۵۳)، چکیدن یک قطره خون امام بر ران ابن زیاد که باعث مرگش شد(روضه الشهداء، ص۳۶۵) و …. .
ترجمههای کتاب
همانطور که اشاره کردیم، «روضه الشهداء» توانست تاثیر خود را در سرتاسر شرق جهان اسلام بگذارد و مورد توجه ممالک و عالمان دیگر نیز قرار بگیرد. پس از تالیف، طولی نکشید که کتاب مورد استنساخ قرار گرقت و در طی همان قرن و سدههای بعد به زبانهای دیگر ترجمه شد: ترجمههای منظوم و منثور ترکی، ترجمه ترکی آذربایجانی، ترجمه ترکی آسیای میانه، ترجمه اردویی، ترجمه به زبان دکنی، از ایالتهای هند.( برای اطلاعات بیشتر در مورد این ترجمه ها، نگاه کنید: ادبیات فارسی برمبنای تالیف استوری، ج ۲،صص۹۰۹-۹۱۲).
چاپ کتاب
از کتاب روضه الشهداء چند نسخه خطی وجود دارد که در ایران، تاکنون چندین بار تصحیح و به چاپ رسیده است. مرحوم ابوالحسن شعرانی(انتشارات اسلامیه، تهران،۱۳۶۴)، محمد روشن( انتشارات صدای معاصر، تهران، ۱۳۹۰) و حسین ذوالفقاری(انتشارات معین، تهران، ۱۳۹۰) کسانی هستند که تاکنون روضه الشهداء را با تصحیح و حواشی بر آن به چاپ رساندهاند.
در این گزارش از منابع ذیل استفاده شده است:
افندی، عبدالله بن عیسی بیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، به تحقیق حسینی اشکوری، مطبعه الخیام، قم، بی تا.
ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ترجمه یو.ا. برگل، ترجمه یحیی آرین پور و سیروس ایزدی و کریم کشاورز، تحریر احمد منزوی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۲٫
باسورث، دموند کلیفورد، سلسلههای اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، ترجمه فریدون بدرهای، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، چاپ اول،۱۳۸۱٫
جعفریان، رسول، ملاحسین واعظ کاشفی و کتاب روضه الشهداء، نشریه اطلاع رسانی و کتابداری، آیینه پژوهش، مرداد و شهریور۱۳۷۴
خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر؛ زیر نظر محمد دبیر سیاقی، مقدمه جلالالدین همایی، انتشارات خیام، تهران، ۱۳۸۰٫
شوشتری، نورالله بن شریف الدین، مجالس المومنین، انتشارات اسلامیه، تهران،.۱۳۷۷٫
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، دانشگاه تهران،۱۳۷۳٫
کاشفی، ملاحسین واعظ، روضه الشهداء،به تصحیح و حواشی ابوالحسن شعرانی، انتشارات اسلامیه،چاپ پنجم، تهران،۱۳۸۰٫
گوهری فخرآباد، مصطفی، زمانه و کارنامه ملاحسین واعظ کاشفی ، رساله دکتری، دانشگاه تهران، شهریور ۹۱٫
گوهری فخرآباد، مصطفی، روضه الشهداء از روایات مجهول تا تاثیر گذاری(بررسی علل ورود اخبار ضعیف تاریخی به کتاب روضه الشهداء، نشریه مطالعات اسلامی: تاریخ و فرهنگ، سال چهل و سوم، بهارو تابستان ۱۳۹۰٫
نظامی باخرزی، عبدالواسع، مقامات جامی، به اهتمام نجیب مایل هروی، چاپ اول، تهران،۱۳۷۱٫
گزارش از فرهاد حاجری، خبرنگار دین و اندیشه ایسنا