به گزارش ایسنا، محمود گودرزی با حضور در همایش آسیب شناسی مربیگری فوتبال ایران صحبتهایش را در مورد مربیگری و اهمیت آن در ورزش آغاز کرد و در پاسخ به این سوال که چرا در گذشته و در زمینهای خاکی فوتبال موفقتر بوده تا امروز، گفت: فکر میکنم دلیل موفقیت فوتبال در گذشته این بوده که مربی با شاگردش زندگی میکرد وگرنه به لحاظ منطقی کار روی چمن و زمین استاندارد طبیعتا بهتر و مطلوبتر است. در آن دوره بحث انگیزش و احساسات حرف اول را میزد و شاید این مسئله امروز کمرنگتر شده است.
او در ادامه ضمن ارائه یک تعریف از مربیگری بیان کرد: مربیگری به خاطر سپردن تاکتیکها نیست بلکه مدیریت و ایجاد رابطه صمیمی با بازیکنان اصل اساسی آن است. مربی موفق به ورزشکار کمک میکند تا از تسلط یافتن به مهارتها و رقابت با دیگران احساس رضایت به او دست دهد و از آن لذت ببرد. یکی از آسیبهای تغییر پیاپی مربیان در فوتبال ایران این است که جای مربی، مشاور و مدرس، عوض شده و بارها دیدهایم که مربی، مشاور یا مدرس به جای یکدیگر کار میکنند.
وزیر ورزش در ادامه صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که فوتبال جایگاه ویژهای در بین مردم دارد و افزود: ما نمیخواهیم یک طرفه چیزی را اثبات و سایر مسائل را نفی کنیم. آنچه باعث شده فوتبال با فاصلهای معنادار نسبت به سایر ورزشها نه تنها در ایران که در جهان پیشرو باشد، این است که این ورزش پدیدهای ویژه محسوب میشود و بر سیاستگذاری و اقتصاد موثر است. تاکنون توجه کردهاید که چرا برخی کشورها به دنبال میزبانی رقابتهای ورزشی هستند؟ بسیاری از آنها مشکلات اقتصادی دارند و میدانند که میزبانی در این رقابتها این مشکلات را حل میکند.
وی در ادامه به آسیب شناسی فوتبال ایران پرداخت و دو عامل را دلیل مشکلات فوتبال ایران دانست و گفت: اولین آسیب در فوتبال ما این است که فوتبال توسط فوتبالیها اداره نمیشود و یا اینکه حداقل اکثر فوتبال در دست فوتبالیها نیست. مسئله دوم این است که متاسفانه خود فوتبالیها باعث حذف خودشان میشوند و به حذف شدنشان از فوتبال دامن میزنند و میگویند ما توان اداره خود را نداریم. دیگران به داد ما برسید. من در مدت کوتاهی که وزیر ورزش بودهام دیدهام که بارها و بارها مربیان و بازیکنان سر هر مسئلهای فریاد میزنند که آی مجلس، آی دولت، آی سازمان بازرسی به داد ما برسید. معنی این حرف این است که ما مثل یک خانوادهای هستیم که بیسرپرست ماندهایم یکی بیاید ما را سرپرستی کند. شما کجای دنیا چنین چیزی را میبینید؟
گودرزی اضافه کرد: همین مسئلهای که الان به آن اشاره کردم نتیجهاش این میشود که مثلا یک دونده رییس فدراسیون فوتبال میشود و یک کشتیگیر رییس فدراسیون قایقرانی میشود. اشکال ساختاری ما این است که فوتبالیها در فوتبال دستی ندارند و اگر مربیان اجازه میدادند، از بقیه رشتهها مربی فوتبال هم میآمد. مثلا یک کشتیگیر مربی فوتبال میشد. تا زمانی که ما متوجه نباشیم چه استعدادی داریم، وضعیت فعلی اجتنابناپذیر است. البته من خوشحالم که اخیرا فوتبالیها به نقد فوتبال مشغول شدهاند. اگر این مشکل حل شود، سایر مشکلات هم حل میشود.
او افزود: چرا مربی خارجی و این ایچهای بیخاصیت در فوتبال ایران زیاد شدهاند؟ تا ما هم بخواهیم دست روی آنها بگذاریم داد میزنند که آی وزارتخانه چه کار میکند؟ البته این مسئله شاید دلیلش این باشد که با مربیان کمتوان خارجی میتوان ارتباط برقرار کرد اما با مربیان داخلی این اتفاق رخ نمیدهد. عرض من این است که مربیان داخلی ما باید توانمند شوند آن هم نه توسط مدرسان کروات که نمیدانم از کجا به فوتبال ایران رخنه کردهاند. باید ریشهیابی شود که چرا بهترین بازار این جنس بنجل را در ایران میبینند. یک مربی موظف است مبانی اخلاقی را به بازیکنانش یاد دهد و این مسئله موجب میشود تا اخلاق هم در ورزش رشد کند.
گودرزی در ادامه با اشاره به عدم پذیرش سرمربیگری تیم ملی امید توسط چند گزینه مربیگری داخلی عنوان کرد: یک نمونه میخواهم برای شما بگویم تا متوجه شوید منظور برخی از حرفهای من چیست. مثلا ما به آقای مظلومی میگوییم که سرمربی تیم امید شود اما قبول نمیکند چرا که اعتماد ندارد. یا مثلا آقای فرکی که نیامد سرمربی تیم امید شود. البته این عزیزان تا حد محدودی حق دارند. نتیجه این مسئله این میشود که برخی غیر فوتبالیها به این سمتها یا مواردی شبیه این دست پیدا میکنند. میبینیم که خیلی از این سیاسیها به ورزش میآیند و بعد از مدتی مدعی فوتبال میشوند و عجیب است که فوتبالیها مرعوب آنها میشوند. من به عنوان یک عضو کوچک خانواده ورزش توسط بسیاری از این افراد محکوم میشوم. متاسفانه استراتژی ورزش ما صحیح نیست چرا که استراتژی آن را نه استراتژیستها و نه ورزشیها ریختهاند. مثلا همین نتیجهگرا شدن فوتبال ما، دلیلش به همین مسائل برمیگردد و از چند سال پیش این مسئله آغاز شده و هنوز هم وجود دارد چرا که اثرش را گذاشته است. عدهای میخواهند که من را هم در این گرداب بیندازند.
وزیر ورزش در ادامه صحبتهایش به خصوصی شدن دو باشگاه استقلال و پرسپولیس اشاره کرد و گفت: ما با خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس در حال حاضر روبهرو هستیم اما خصوصیسازی که مد نظر خیلیهاست، از نظر من شکست خورده است. ما ارکان دولتی مختلفی را باید در این میان همراه کنیم و تا آنها درست نشود، کار شکست میخورد. در پاورپوینتی که آقای جلالی در اینجا نمایش داد، دیدید که تیمهایی که در فوتبال ایران خصوصی شدهاند خیلی سریع شکست خوردهاند. فرد متمول آمده یک تیم را گرفته و همین فرد متمول حداقل توقعش این است که اگر یک ریال خرج میکند، ۲۲ ریال بردارد؛ چرا که سود بانکی هم همین است. این حداقل انتظار آن فرد از باشگاهداری است. ابتدا این فرد میآید برای مشهور شدن وارد کار میشود برخی از رسانهها هم پشت او میافتند و با شعار ناجی آمد او را مشهور میکنند. آن فرد یک سال هزینه میکند و وقتی مشهور شد، پولش را از فوتبال بیرون میکشد؛ چرا که به سود مالی مورد نظرش نرسیده و به همین راحتی تیم زمین میخورد. به همین دلیل است که میگویم این خصوصیسازی به جایی نمیرسد. البته من به دنبال بحث خصوصیسازی هستم و در وزارت اقتصاد هم ظرف فردا یا پس فردا دو تیم استقلال و پرسپولیس را قیمتگذاری میکنیم.
او در ادامه با تاکید بر نگرانیاش از وضعیت خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس گفت: من نگران خصوصیسازی دو تیم استقلال و پرسپولیس و نگران بقای این دو تیم به همین دلیل هستم و میترسم واگذاری استقلال و پرسپولیس به مشکل بخورد. فردا این دو باشگاه فرض بگیریم خصوصی شدهاند و مالک آن حق پخش میخواهد که بر اساس قانون، نمیتوان به او حق پخشی پرداخت کرد و یکی از منابع اصلی مالیاش از بین میرود. یک سری کمکها هم که از این طرف و آن طرف الان به این دو تیم میشود، در آن زمان قطع میشود. زمین فوتبال و تاسیسات دو باشگاه هم که مال دولت است و به آن مالک داده نمیشود و در نهایت با یک شیر بییال و دم روبهرو میشویم.
گودرزی در ادامه صحبتهایش به مربیان خارجی بادانش و بزرگ اشاره کرد و گفت: اعتقاد من این است که ما میتوانیم مربی خارجی بزرگ به ایران بیاوریم مشروط بر اینکه واقعا از برترینهای فوتبال جهان باشد و البته او را بالای یک تیم نگذاریم بلکه تلاش کنیم تا دورههایی برای مربیان ما بگذارد و دانشش را انتقال دهد. مربیان ما نباید احساس بینیازی از آموزش کنند و صحبتهایی که اینجا مطرح کردم به دلیل علاقهام به فوتبال و مربیگری و بحثهای آکادمیک است. اعتقاد دارم اگر تشکیلات فوتبال ما منظم شود و فوتبال در اختیار فوتبالیها قرار گیرد و تشکیلات منظم و منسجمی از فوتبالیها شکل بگیرد یک سونامی سازنده را از فوتبال خواهیم دید. آنچه که امروز به اسم مدیریت فوتبال در بسیاری از جاها مطرح میشود، شباهتی به مدیریت ندارد و نتیجهاش بدبینی مردم است. ما باید مربیان خوب را تکریم و تلاش کنیم فضا را عوض کنیم. در غیر این صورت روزی میرسد که مردم از ما و فوتبال روی برمیگردانند.