بهزاد وقتی دو ساله بود مادرش او را رها کرد. این کودک دو ساله در کنار مادر و خواهر و برادرهای ناتنیاش بزرگ شد. او که مدرسه نرفته و سواد هم ندارد سال گذشته با دختر عموش، زینبت، که او نیز پدر از دست داده است ازدواج کرد.
آنها به همراه خواهر و برادرهای زینب در یک پارکینگ در یکی از محلات فقیر نشین کرمان زندگی میکنند. آنها از حداقل امکانات نیز بیبهره هستند. حتی در هوای سرد پتو هم ندارند. در محل زندگی آنها خبری از تلویزیون و بخاری هم نیست حتی خواهر و برادران کوچک زینب نیز به دلیل فقر به مدرسه نمیروند.
بهزاد کارگری میکند اما چون کم سن و کم توان است کمتر کار پیدا میکند.
با همین توصیف کوتاه میتوان وضعیت زندگی آنها و آیندهای که پیش روی آنهاست را تصور کرد.
بنا به گزارش سازمان ثبت احوال در سال ۸۹ بیش از ۴۲ هزار ازدواج در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال در کشور به ثبت رسیده است. آماری از ازدواجهای ثبت نشده موجود نیست. آماری هم از ازدواج در این سنین طی سه سال اخیر منتشر نشده است.
قابل توجه آقای قرائتی عزیز مشاهده کنید و لذت ببرید از این همه فقر
آقا چطور می شود به اینها کمک کرد لطفا راهنمایی کنید