علی انصاریان را در این سالها به عنوان یک فوتبالیست میشناختیم. بازیکن پرسپولیس که تعصبش در بازی مثال زدنی بود. تاجایی که به واسطه شکستگیهای زیاد سر و صورتش به او لقب آقای بخیه داده بودند.
اما حالا چند سالی است که این مدافع اسبق سرخپوشان از دنیای توپ گرد خداحافظی کرده و مدتی است که بختش را به صورت جدی در دنیای هنر و بازیگری میآزماید.
انصاریان که در دوران اوج فوتبال خود با حضور در فیلم غنچههای سحر در سال ۸۰ و در ادامه سریالهای طنزی مانند زیر آسمان شهر (یک اپیزود)، سریال چارخونه (یک اپیزود)، سریال خانه اجارهای (یک اپیزود)، علاقه خود را به حضور در دنیای بازیگری نشان داده بود، بعدها حضور در فیلمهایی مانند انتقال و پاداش سکوت را هم تجربه کرد اما امسال حضور پررنگی در عالم سینما داشت و به صورت مداوم در قامت بازیگر و تهیه کننده، در فیلمهای مختلفی مانند کلاف و هدیه حضور داشت تا فوتبالیست سابق پرسپولیس، استقلال و تیم ملی حالا کاملا تبدیل به یک بازیگر شود که میخواهد به صورت حرفهای علاقه جدیدش را دنبال کند.
این عشق و علاقه به بازیگری تا حدی در علی انصاریان به وجود آمده که او حالا در سال ۹۴ آرزو دارد که تا جشنواره ۳۴ فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را به دست آورد.
اظهارات انصاریان در این خصوص پیش روی شماست:
* تا قبل از سال ۹۳، همه تو را به عنوان یک فوتبالیست و بازیکن پرسپولیس میشناختند اما سال گذشته تو غرق بازیگری و عالم سینما شدی تا سال ۹۳ یک سال متفاوت برایت باشد.
– من سال ۹۲ حدود برج ۱۰ و ۱۱ بود که وارد پروژه فیلم سینمایی کلاف شدم و قرار بود نقش اول این فیلم را هم حامد کمیلی یا عباس غزالی بازی کنند اما حضور این دو عزیز مهیا نشد و قرعه به نام من افتاد تا در این فیلم بازی کنم. خوشبختانه این فیلم در سال ۹۳ عرضه شد و مردم هم استقبال خوبی از آن انجام دادند و من انرژی مثبت زیادی بابت بازی در این کار دریافت کردم و همین باعث شد تا انگیزه زیادی برای حضور در کارهای بعدی پیدا کنم.
* و بعد هم رفتی سراغ فیلم سینمایی هدیه؟
– یکی فیلم هدیه بود و دیگری هم فیلم سوختن به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی زامیاد سعدوندی. در فیلم هدیه هم نقش خاصی را برعهده دارم و فیلم بسیار شریفی است که آن را به تمام پدر و مادرها تقدیم میکنم.
* تو و پژمان جمشیدی چند سال در پرسپولیس همبازی بودید و حالا هم امسال به طور جدی حضور در عالم بازیگری را با هم تجربه کردید. البته پژمان بیشتر در تئاتر و تلویزیون بود و تو در سینما!
– بله اما من و پژمان ژانرمان کاملا با هم فرق میکند. پژمان کارش را با بازی در سریالی طنز به نام خودش و با برادران قاسم خانی آغاز کرد که واقعا در کارشان شماره یک هستند و روی دست شان در ایران وجود ندارد. البته من کار جدیام را در سال ۸۵ و بازی در فیلم سینمایی پاداش سکوت همراه با آقای پرویز پرستویی آغاز کرده بودم.
* خودت به چه ژانرهایی علاقه مندی؟
– من در سالهایی بزرگ شدم و علاقه مند به سینما شدم که فیلمهایی ساخته میشد که حتما در آنها یک قهرمان وجود داشت. فیلمهایی مانند قیصر، طوقی، کوچه مردها، گوزنها و بعدها هم دادا، تاراج، عقابها و … من این فیلمها را خیلی دوست داشتم و با آنها بزرگ شدم. نسل ما این فیلمها را میدید و به اضافه فیلمهای خارجی با بازی بروس لی، فرانکی، جکی چان، راکی و خوب، بد، زشت. مگر میشود این فیلمها را فراموش کرد؟!
* البته فیلمهای دیگری هم در دوران فوتبالت بازی کردی. مثل همان تله فیلمی که داستانش بچه دزدی بود و نقش خودت را همبازی میکردی؟
– آفرین. آن فیلم اسمش انتقال بود که در سال ۸۶ آن را بازی کردم. البته من پیش از آن حضور کوتاهی در سریال زیر آسمان شهر هم داشتم. البته اولین فیلمی که بازی کردم یک فیلم تلویزیونی به نام غنچههای سحر در سال ۸۰ بود که کارگردانش هم محسن محسنی نسب بود که من در آن نقش یک معلم ورزش را بازی میکردم و عباس غزالی هم که آن موقع، سن و سال کمتری داشت، نقش شاگرد مدرسهای که من در آن بودم را بازی میکرد.
* اگر کار مشترکی به تو و پژمان پیشنهاد شود، قبول میکنی؟
– چرا که نه. من و پژمان سالهای خوبی را در پرسپولیس و تیمملی کنار هم داشتیم و خیلی خوشحالم که او هم در بازیگری موفق شده و کارهای زیادی به او پیشنهاد میشود. اگر در این میان کار خوبی هم پیشنهاد شود که پژمان هم در آن باشد، حتما قبول میکنم. من به طور مداوم در حال نگاه کردن و یاد گرفتن هستم و حتی اگر در تاکسی هم مینشینم و یا به مغازهای برای خرید میروم سعی میکنم که نکتهای را یاد بگیرم.
* تو به غیر از بازیگری، تهیهکنندگی هم میکنی. به نظر میرسد که خیلی به کارهای هنری علاقهمند شدهای؟
– من اولین چیزی که یاد گرفتهام این است که هرکاری که انجام میدهم با تمام وجود و عاشقانه باشد. حتی اگر نقشی که به من پیشنهاد میشود کم هم باشد، باید آن را دوست داشته باشم و بعد قبول میکنم. کارهایی مثل کلاف و یا هدیه طرحهایی بودند که من آنها را در زندگی واقعی خودم حس کرده بودم. بازیگر باید گشنگی کشیده باشد که بتواند نقش یک گرسنه را بازی کند اما کسی که زیر ابرو برداشته باشد و دماغش را عمل کرده باشد، نمیتواند نقش یک آدم فقیر پایین شهری را بازی کند اما من این چیزها را کاملا لمس کردهام و دوست دارم تا آنها را بسازم و در فیلمهایم بازی کنم.
* با این همه علاقهای که تو به سینما داری، باید از این به بعد تو را علی انصاریان فوتبالی بشناسیم یا انصاریان بازیگر؟!
– من تمام زندگیام را مدیون حضورم در فوتبال هستم و هنوز هم به این ورزش علاقه بسیار زیادی دارم. اما حالا فرصتی به وجود آمده تا عرصههای دیگر را هم تجربه کنم. شهاب حسینی هم یک مجری بسیار خوب در این کشور بود اما بعد آمد به یک بازیگر بزرگ تبدیل شد.یا صابر ابر که او مجری بود و بعد بازیگر شد. به نظر من گاهی اتفاقهایی در زندگی میافتد که مسیر زندگی را تغییر میدهد. شما محمدرضا فروتن را ببینید با بازی در یک قسمت سریال سرنخ کارش را شروع کرد و بعد به بازیگر بزرگ سینمای ایران تبدیل شد.
* با این تفاسیر تو را در ادامه در فوتبال بیشتر میبینیم یا در سینما؟
– فوتبال برای من همچنان ادامه دارد و در حال گرفتن مدرک A مربیگریام هستم. دوست دارم همیشه کار مفیدی انجام دهم. حالا چه در فوتبال باشد یا در سینما. اگر تیم خوبی پیشنهاد شود، در آن کار میکنم و اگر فیلم خوبی هم پیشنهاد شود، آن را میپذیرم.
* پس باید احتمالا منتظر حضور علی انصاریان به عنوان مربی پرسپولیس در آینده هم باشیم!
– بله اگر شرایط مهیا شود، من آماده خدمت به تیم محبوبم هستم.
* فکر میکنی تو و پژمان جمشیدی بتوانید این ذهنیت که فوتبالیستها بازیگران خوبی نمیشوند را بشکنید؟
– بله حتما. البته باید بگویم که ما ورزشکاران بزرگی داشتهایم که در عالم سینما هم بسیار درخشیدهاند که بزرگترین آنها زنده یاد محمد علی فردین بود. یک کشتی گیر بزرگ که به المپیک هم رفته بود اما بعد به ستاره بزرگ و فراموش نشدنی سینمای ایران هم تبدیل شد.
* با این شرایط، آرزوی تو در سال ۹۴ چیست؟
– آرزوی من این است که آنقدر در کار جدیدم یعنی بازیگری موفق شوم و پیشرفت کنم که همه به من اعتماد کنند و بتوانم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فجر دوره بعد را هم به دست آورم.
* یعنی هدفت این است که بعد از اینکه به یک فوتبالیست بزرگ در ایران تبدیل شدی، حالا به عنوان یک بازیگر بزرگ هم شناخته شوی؟
– بله و امیدوارم با کمک همه به اهدافم برسم.