مبینا نصیری مجری صدا و سیما طی بادداشتی برای پارسینه به دفاع از احسان علیخانی و برنامه ماه اصل پرداخته که متن آن بدین شرح است :
دیشب برنامه علیخانی را ندیدم اما آنقدر در گروه های وایبر و تلگرام و امثالهم درباره اش جوک و لطیفه و نقد و توهین خواندم که برنامه را از سایتی گرفتم و تماشا کردم…. گاه دامنه توهین ها به علیخانی چنان گسترده می شد
” علیخانی مجبور نیستی یک برنامه را تهیه و اجرا کنی “
” گاهی سکوت بهتر از حرف زدن و هر حرفی را زدن است “
” علیخانی یک مجری بیش نیست “
” پخش چنین برنامه ای برای نوجوان ما تبعات بدی دارد “
و حرفهایی که ترجیح میدهم به این نگاره راه پیدا نکند تا حرمت همکارم را حفظ کرده باشم مرا مجبور به واکنش کرد….
اولا در تمام رسانه های معتبر دنیا مجری از مهم ترین و تعیین کننده ترین افراد و مغز متفکر استودیو بویژه در برنامه های زنده است که تصمیمات لحظه ای و هوش هیجانی سرشاری را می طلبد…. مجری فردی نیست که از سر خیابان پیدا شده باشد و سکان هدایت برنامه ای را به دست بگیرد… توانایی ها و استعدادهای فوق العاده ای با آموزش های سنگین و بعدها هم تجربه همراه میشود تا به کسی بگویند مجری…..! در رسانه ما این ممیزی ها و آموزش ها درباره مجریان بسیار هم بیش تَر است حال اگر اشتباهات افرادی یا انتخاب نادرست کسانی باعث لطمه دار شدن این حرفه یا نزول شأن آن شده به ذات اجرا مربوط نیست و هرگز شأن یک مجری و نه سواد او در حرفه اش کمتر از یک مدیر یک مهندس یا پزشک نیست و علیخانی نیز از جمله مجریان حرفه ای مسلط و آگاه تلویزیون است که علاوه بر اجرا تهیه کننده و برنامه ریز ماه عسل نیز بوده و همه بر این موضوع اتفاق نظر داریم که ماه عسل با علیخانی دیده شد ، پاگرفت و ماندگار شد….
و اما بعد….
همیشه به تصویر کشیدن یک تجربه به معنی تبلیغ و یا تایید آن رفتار نیست بلکه برای جلب توجه و نظر مردم و مخاطبان به اتفاقات کم نظیر و حتی عجیبی است که در حوالی ما جریان دارد و دیگر آموزش…
آموزشی که بصورت غیر مستقیم و با فاصله از بکن نکن های همیشگی انجام میگیرد تا در نهایت خود مردم قضاوت کننده و تصمیم گیرنده باشند درباره تمامی شئون و ابعاد موضوع….
میهمان دیشب ماه عسل نه اسطوره بود و نه الگو تنها یک تجربه بود با تمامی اشکالات و محسنات و خوبی ها و بدی ها…. که اتفاقا به تصویر کشیدن چنین تجربه هایی نه تنها حامل پیامدهای ناگواری نیست بلکه حواس ما را متوجه اتفاقاتی می کند که ممکن است در یک قدمی خود ما و یا فرزندان ما باشد و اما ما از آن غافل….. اگر ماه عسل از او گفت نه برای تأیید چنین رفتارهایی است بلکه گفت تا بیشتر حواسمان باشد به تربیت نوجوانمان که قدرت شخصیت و توانایی مدیریتی به او ببخشیم که قابلیت مواجهه با چنین موقعیت هایی را پیدا کند و مردی باشد و زنی باشد قابل اتکاء که به دور از رفتارهای غیر عقلانی عشق و علاقه خود را اثبات کند… از قضا هیچ کجای کلام علیخانی و اجرای او هم حاکی از تأیید و تبلیغ چنین رفتارهایی نبود….
و برای آن دسته از افرادی که منتقد ماه عسل دیشب بودند چه او را متهم به از بین بردن فضای معنوی ماه مبارک رمضان کردند می نویسم:
آیا دوست داشتن و علاقه زمینی جدای از عشق به خداوند است و دور از او ؟
آیا علاقه به بنده خداوند به نوعی دوست داشتن خداوند آفریننده او نیست ؟
آیا احترام و گرامی داشتن مخلوق گرامی داشتن و احترام به خالق نیست ؟
همانا که گفتن از علاقه صادقانه و عشق خالصانه سراسر نور است و پاکی و معنویت آن هم در دنیای بی عشق امروز و همانا که راه رسیدن به خدا از میان بندگان او می گذرد….
و در آخر ….
حتی اگر بپذیریم که حضور میهمانان دیشب و دعوت از آنها اشتباه محض بوده آیا می توان به بهانه این اشتباه آنچه توهین و زشت و قبیح است را به علیخانی بگوییم و او را مورد حمله های بی رحمانه قرار دهیم ؟ او که رنگ و بویی دیگر به رمضان های ما بخشید و لحظات افطارمان را با مهربانی پیوند داد و حضور ده ساله اش با ماه عسل گواه همین مدعاست….
کمی منصف باشیم و در کلام مراقب….
ماه عسل ما تازه آغاز شده… کمی صبوری کنیم تا نرنجند آنها که سالها با عشق برایمان خاطره ساختند…..
والسلام…..