هرکدام از اعضای رقیب نیز جهت حفظ اهداف و منافع ملی تعریف شده ملتهایشان ماموریت کلیدی دارند. دوم اینکه هرچه به ایستگاه آخر مذاکرات نزدیک میشویم زمینههای ایجاد فضای بسته رسانهای درجهت حفظ دستاوردهای ممکن و قابلحصول به طورطبیعی خود را به جهتگیریهای پیچیده هستهای متمایل میسازد.
این بدان معنا نیست که بازیگران این صحنه وکنشگران پیرامونی، افکار گوناگون پیرامون لایههای گوناگون را جدی ندانسته و برای آنها احترام قائل نیستند بلکه بدان معناست که با توجه به سیگنالهای موجود از جمله تحرکات رژیم صهیونیستی برای کسب اطلاعات محرمانه از طریق استراقسمع از مذاکرات، تلاش شده است تا زمینههای بهرهبرداری از اطلاعات آشکار جهت فهم آنچه درمذاکرات میگذرد فراهم شود تا کارشکنی به وجود نیاید و این نشاندهنده عقلانیت سیاسی و تدبیر در اداره امور مذاکره برای رسیدن به یک توافق خوب برای طرفین مذاکره است.
لذا بسیاری بر این باورند باید این امر را ناشی از طبیعت مذاکرات و بافت موقعیتی ناشی از تحرکات مجموعه دلواپسانی دید که نه به اصالت دلواپسی بلکه براساس منافع جناحی خود در مسیر انتقاد از رسیدن به یک توافقنامه جامع هستهای وارد عمل میشوند و اینجاست که براساس اعتماد و اعتباری که ملتهای کشورهای درگیر در دیپلماسی هستهای به مذاکرهکنندگان خود دارند دلواپسان نیز باید صبوری پیشه کنند و در این زمینه تلاش داشته باشند که گمانهزنیهای به عمل آمده آنها تنها در چارچوب تحلیلهای به عمل آمده از آنچه ممکن است در مذاکرات رخ دهد، باشد.