فارس/ هادی محمدی، کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی نوست: تنش در سیاست داخلی ترکیه و پیامدهای بحران در حزب عدالت و توسعه وارد مرحله ای شد که حتی سیاست خارجی را تحت تاثیر قرار داد. حمله ترکیه به عراق و سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و نقض حاکمیت ملی دو کشور همسایه موضوعی است که خاورمیانه جدید را وارد فاز تنش های نوینی نموده است. چرا در مقطع کنونی ترکیه همچنین حمله ای را آغاز نموده است؟ ابعاد بین المللی این حمله چگونه است؟ اهداف و سناریوهای پیش روی حمله اخیر ترکیه به سوریه و عراق چگونه است. نوشتار حاضر با بررسی سوالات فوق درصدد تحلیل بی اعتباری سیاست تنش صفر با همسایگان ترکیه است.
تحلیل رویداد
از بامداد روز جمعه دوم مرداد ماه ۱۳۹۴ ترکیه با سیاست یک تیر و دو نشان مواضع نیروهای حزب کارگران کردستان در قندیل را بمباران نمود و همزمان مواضع نیروهای دولت اسلامی شام و عراق را نوار مرزی سوریه بمباران نمود. در عین حال ترکیه اقدام به دستگیری های گسترده ای در شهرهای جونب و جنوب شرقی این کشور و کلان شهر استانبول نمود. قریب به هشتصد و پنجاه نفر در نتیجه این اقدام ترکیه در شهرهای این کشور آن هم به طور ناگهانی دستگیر شدند. اهداف داخلی، منطقه ای و بین المللی این بحران چیست؟
الف) اهداف داخلی حملات ترکیه به عراق و سوریه : غوغای سیاسی که اردوغان و داود اوغلو در حمله به عراق و سوریه به وجود آورده اند برخلاف تحلیل های رایج موضوعی داخلی است. حزب عدالت و توسعه در انتخابات ژوئن ۲۰۱۵ شکست خورد و تاکنون نیز موفق به تشکیل دولت ائتلافی نشده است. حزب دمکراتیک خلق ها نیز به صراحت اعلام نمود حاضر به تشکیل دولت ائتلافی با حزب اردوغان نیست. نتیجه این روند ، درگیر نمودن حزب دمکراتیک خلق ها با مساله حزب کارگران کردستان ترکیه بود. این در حالی است که حزب دمکراتیک خلق با اعلام اینکه اوجالان دستور خلق سلاح pkk را می دهد و این حزب عدالت و توسعه است که باید کانال ارتباطی بین امیرالی و قندیل را باز کند، توپ را به زمین حزب عدالت و توسعه انداخت بدین ترتیب حزب عدالت و توسعه در مساله pkk عملا در بن بست سیاسی قرار گرفت.
بن پست سیاسی به معنای شروع درگیری های جدید و اعلام جنگ علیه و پایان آتش بس با حزب کارگران کردستان ترکیه بود که در اقدامی متقابل شورای رهبری pkk پایان آتش بس را اعلام نمود. پایان آتش بس به معنای کلید خوردن سناربوی اردوغان یعنی تلاش برای شروع انتخابات مجدد است. نکته ای که رهبر حزب دمکراتیک خلق هم به خوبی بدان اشکار کرد. صلاح الدین دمیرتاش رهبر این حزب اعلام نمود که : ” حملاتی که به کمپهای پکک در منطقه کردستان بلافاصله بعد از حمله تروریستی به سوروچ صورت گرفت در واقع تلاش مشترک دولت – حکومت – ارتش ترکیه برای مخفی کردن حمله تروریستی به سوروچ و جهت دادن به افکار عمومی ملت ترکیه است. از طرف دیگر نیز رسانههای نزدیک به حکومت ترکیه با خبرهای ضد و نقیض خود در تلاش برای تبدیل کردن حزب دموکراتیک خلقها به دشمن شماره ۱ داعش است تا بدین ترتیب حملات تروریستی علیه حزب دموکراتیک خلقها در داخل ترکیه را افزایش دهند. ” (خبرگزاری فارس،۶/۵/۹۴ ) .
غوغای سیاسی که اردوغان و داود اوغلو در حمله به عراق و سوریه به وجود آورده اند برخلاف تحلیل های رایج موضوعی داخلی است.
البته اردوغان با این حملات سناریوی دیگری را شروع نمود و آن جزب آرای ملی گرای های ترک برای انتخابات زودهنگام بود. اما ملی گراهای ترک بیش از آنکه تابع زیاده خواهی اردوغان باشند، تابع رهبر حزب ملی گراهای خود یعنی دولت باغچه لی هستند. دولت باغچلی در همین رابطه خواستار توقف مذاکرات با حزب کارگران کردستان شد و از دادگاه عالی کشور خواست با صدور حکمی، حزب دموکراتیک خلقها را که پس از کش و قوسهای چند ساله، در انتخابات ۷ ژوئن گذشته به پارلمان راه یافت، منحل کند. زیرا هیچ حد فاصلی میان این حزب و تروریسم وجود ندارد” (خبرگزاری فارس،۶/۵/۹۴ ) اظهارات باغچه لی و اهداف اردوغان نیات حملات را مشخص می سازد. با انحلال حزب دمکراتیک خلق ها و انتخابات مجدد، اردوغان می تواند ترکیه و حزب عدالت و توسعه را به دوران تک حزبی بازگرداند.
محور دوم بهانه های ترکیه حضور داعش در بمب گذاریهای شهر سوروچ ترکیه و کشته و زخمی شدن شماری از چپ گرایان این کشور بود. ورود داعش به ترکیه به معنای حضور تروریست ها و ایجاد خطر برای ترکیه بود. اما مساله مهمتر عدم بی توجهی مقامات امنیتی سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه یا همان میت بود که در قبال کشتار سوروچ بی تفاوت بودند. با ورود داعش به کشتار سوروچ، ترکیه هم بهانه لازم برای تحرک جدید علیه pkk را پیدا نمود و هم بهانه لازم برای جنگ علیه داعش را پیدا کرد. نتیجه این موضوع به معنای ابزاری بودن داعش برای سیاستمداران حزب عدالت و توسعه بود. تاریخ مصرف داعش نزد حزب عدالت و توسعه به معنای تقویت استانوبل نشینان مخالف بشار الاسد و تلاش برای معرفی آنان به عنوان نیروهای مشروع و میانه رو بود. با این هدف ترکیه می تواند روی دو میلیون آواره سوری برای پیوستن به نیروهای ارتش آزاد و ائتلاف مخالفان سوری حساب ویژه یا باز کند.
ب) اهداف منطقه ای حملات ترکیه به عراق و سوریه :
ترکیه از همان آغاز شروع بحران نسبت به داعش حضور مایشاء نداشت و اتفاقا حضور داعش را ابزرای برای توسعه سیاست نفوذ در عراق و سوریه می دانست. ترکیه حتی از حمایت های لازم برای تقویت داعش در بحران کوبانی استفاده کرد. اما شکست داعش در کوبانی تمامی معادلات را برهم زد و ابهت داعش در کوبانی فروپاشید. اما غیر از کوبانی داعش در منطقه تل ابیض یا گرکی سپی شکست خورد. این شکست برای ترکیه گران تمام شد. چون هم داعش نتوانست اهداف این کشور را محقق سازد و هم کردهای سوریه توانستند پیشروی به سمت قامیشلی را ادامه دهند. این به این معنا بود که تعلل ترکیه موجب پیشروی کردهای سوریه و اتصال مناطق و کانتون های کردی است. شکست داعش از یک سو و پیشروی کردهای سوریه از سویی دیگر به معنای ناکامی سیاست های اردوغان در قبال بحران سوریه بود. مشخص است که حزب دمکارتیک کردهای سوریه متحد بشار الاسد و در شکل حداقلی دولت سوریه را بر ترکیه ترجیح می دهد. این اقدام به معنای بن بست حزب عدالت و توسعه در بحران سوریه و شکست سیاست تنش صفر با همسایگان بود. ترکیه تا زمانی که بشار الاسد در راس قدرت باشد از هر تلاشی برای سقوط وی استفاده خواهد نمود. برای همین منظور قدرت داعش را عاملی برای برهم خوردن توازن قدرت در سوریه می بیند. داعش نزدیک به یک چهارم سوریه را در کنترل دارد و سیاست منطقه ای ترکیه ایجاب می کند که برای برهم خوردن توازن منطقه ای در کوتاه مدت از اهرم داعش استفاده نماید. حملات این کشور علیه داعش گرچه به صورت رسمی اعلام شده است اما واقعیت امر این است که هدف اصلی و نهایی ترکیه از بمباران های اخیر نیروهای کردی است و نه داعش . چرا که کردها متحد دولت سوریه و داعش دشمن سوریه است.
در مورد عراق نیز با توجه به حضور اکثریت شیعه در هرم قدرت، تسلط داعش بر استان موصل نوعی تفوق برای ترکیه محسوب می شود. در کوتاه مدت داعش می تواند موازنه را به نفع سنی های عراق تغییر دهد و حداقل بسترهای لازم برای اقلیم اهل تسنن را فراهم آورد. اما در بلندمدت دولت ترکیه با سیاست های قدرت های بزرگ همسو خواهد شدو با همکاری آمریکا از تفوق قدرت شیعه در عراق ممانعت خواهد نمود. برای آمریکا و ترکیه یک عراق چند بخشی بهتر می تواند اداره شود تا یک عراق متحد. برای همین منظور حضور داعش در عراق نه عاملی برای تشکیل یک دولت بلکه بستری برای تشکیل اقلیم اهل تسنن است که هم آمریکا و هم ترکیه بر اساس طرح جوبایدن از سال ۲۰۰۶ تاکنون برای آن برنامه داشته اند ولی هر بار با واکنش علما، سیاسیون و مردم عراق روبه رو بوده اند.
در حوزه داخلی نیز انحلال حزب دمکراتیک خلق و بی توجهی به یک چهارم جمعیت ترکیه برابر است با موج خشونت های جدید و کاهش اقتصاد توریسم و گردش محور این کشور.
ب) اهداف بین المللی حملات ترکیه به عراق و سوریه : ترکیه در همکاری های بین المللی با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو دارد. همکاری ترکیه با ناتو و عضویت این کشور در این سازمان هرگونه همکاری بین الملللی علیه تروریسم را مرتفع می سازد. ترکیه با اینکه در ائتلاف بین المللی علیه داعش حضور داشت اما هیچ گونه فعالیتی علیه داعش انجام نداد و حتی در مراحل اولیه قدرت گرفتن داعش بیشترین نیروها را با همکاری میت به عراق اعزام می نمود. محموله های ارسالی تسلیحات عمدتا در قالب مواد غذایی و کم های بشر دوستانه به داعش می رسید. اما در شرایط نوین با توجه به انتخاب مایکل راتنی به عنوان نماینده جدید آمریکا در سوریه همکاری جدید آمریکا و ناتو با ترکیه وارد فاز امنیتی شده و هر دو بر گسترش دامنه عملیات علیه گروههای تروریستی تاکید دارند. با این تفاوت که آمریکا با گروههای کردی در سوریه همکاری نزدیکی دارد و نیروهای دفاع مردمی در سوریه را نیرویی مشروع می داند در حالی که ترکیه نیروهای دفاع مردمی کرد سوری را شاخه نظامی حزب اتحادیه دمکراتیک و از شاخه های اقماری pkk می داند . این مساله خود نوعی پارادوکس در سیاست آمریکا و ناتو با ترکیه است و تلاش این کشور برای ایجاد منطقه حائل در نوار مرزی با سوریه نیز با توجه به تفوق نیروهای دفاع مردمی کردهای سوریه و هماهنگی آنان با ارتش سوریه، سیاست ترکیه در سوریه ر ا با بحران روبه رو خواهد نمود. این بدین معناست که در سیاست های بین المللی ترکیه هنوز متحد قابل اعتمادی برای غرب نیست و همکاری آنان بیش از آنکه متاثر از اصول استراتژیک باشد، متاثر از روش ها و تاکتیک است که مقطعی و کوتاه مدت است.
از منظر حقوق بین المللی نیز نقض حاکمیت یک عضو ملل متحد فاقد وجاهت قانونی بوده و مسئولیت بین بین المللی کشور متجاوز را در پی دارد. مهمتر از همه اینکه این حملات حتی با اصول منطقه گرایی و تز داود اوغلو یعنی تنش صفر با همسایگان مغایرت داشت.
برآیند رویداد
حمله ترکیه به عراق و سوریه نه تنها با روح ملل متحد و منشور این سازمان مغایر بود بلکه گویای واقعیتی دیگر بود، این واقعیت این بود که کشوری که نمی تواند مشکلات داخلی را سروسامان دهد و حقوق اقلیت های علوی و کرد را به رسمیت بشناسد، توانایی حل معضلات منطقه ای را هم نخواهد داشت. حملات این کشور به شمال عراق و سوریه نیز نه رد راستای مبارزه علیه ترویست بلکه در راستای تضعیف دولت سوری و کردهای متحد و همسو با بشار الاسد است . شاید امروز به بهانه داعش بار دیگر حملات جدید را آغاز کند اما تفوق نیروهای کرد سوری در نوار مرزی و اتخاذ سیاست مستقل و حمایت از وحدت ملی در سوریه تحرکات ترکیه در سوریه را بی اثر خواهد نمود. در حوزه داخلی نیز انحلال حزب دمکراتیک خلق و بی توجهی به یک چهارم جمعیت ترکیه برابر است با موج خشونت های جدید و کاهش اقتصاد توریسم و گردش محور این کشور.