حال و روز پرسپولیس خوش نیست و این فعلا بدترین خبر برای فوتبال ایران است. زحمت و تلاش سایر تیمهای لیگ برتری محترم، اما بیماری پرسپولیس از طرفی یک مشکل ملی است و از طرف دیگر ریشه در مشکلات حل نشده فوتبال ایران دارد و از این رو حال ناخوش پرسپولیس اتفاق تلخ این روزهای فوتبال ایران است.
تیم خوب کار میکند. نمایشی که پرسپولیس در بازیهای لیگ در فصل پانزدهم از خود ارائه داده کارشناسان را راضی کرده است. پرسپولیس برابر دو تیم اصفهانی لیگ نمایشی چشمنواز داشت، اما دو عامل بی دقتی مهاجمان و اشتباههای داوری امتیازهای بازی را از سرخ پوشان گرفت.
برابر ذوب آهن در هفته چهارم، پرسپولیس آنقدر خوب بود که یحیی گل محمدی، سرمربی سابق سرخها و فعلی سبزهای اصفهانی گفته حق پرسپولیس جایگاه پایین جدول نیست. پرسپولیس جوان شده خوب و روان بازی میکند و موقعیتهای زیادی برای گل زدن میسازد، اما بی دقتی مهاجمان یا شاید کم تجربگیشان باعث از دست رفتن زحمتها میشود.
پرسپولیس زلزله دهه ۶۰ و ۷۰ و تیم خوب دهه ۸۰ را چند عامل این گونه به هم ریختند و زیر و زبر کرده است. اول از همه بی ثباتی، عاملی که چند سال است مانند یک تومور بدخیم پیکر سرخها را در بر گرفته و تا مغز استخوان آن نفوذ کرده است.
در عرض چند سال، پرسپولیس به اندازه تیمهای یک لیگ مربی و مدیرعامل عوض کرده است. این بی ثباتی مانند اسید ریشههای تیم را سوزانده و کاری کرده که هیچ بازیکن بزرگی برای آمدن به پرسپولیس تمایلی نشان نمیدهد.
متاسفانه صاحبان ظاهری پرسپولیس از این بی ثباتی و تغییرات پی در پی درس نگرفتهاند و در حالی که فقط چهار هفته از لیگ برتر گذشته زمزمههای برکناری برانکو ایوانکوویچ به گوش میرسد.
ثبات کادرفنی در وهله اول در گرو ثبات کادر مدیریتی است. مدیران باشگاه را هم مالک آن تغیین میکند. افسوس و صد افسوس که تصمیمگیرندگان در باشگاه خود تصور درستی از فوتبال و جایگاه پرسپولیس در جامعه ندارد.
روزگاری نه چندان نزدیک، پرسپولیس یک باشگاه خصوصی بود و بیشترین افتخارات فوتبالی را در داخل کشور به دست می آورد. پس از انقلاب اسلامی این باشگاه به دولت سپرده شد، ولی تا مدتها دارای ثبات خاصی بود.
همین ثبات نسبی باعث میشد که تیم در فواصل مختلف افتخارات زیادی را کسب کند. پرسپولیس دهه ۶۰ و ۷۰ نمونه کاملی از فوتبال سریع و پر قدرت بودند که هم چشم تماشاگر را نوازش میداد و هم نتایج لازم را میگرفت. “پرسپولیس زلزله” متولد همان سالها است؛ تیمی که معروف بود در ۲۰ دقیقه اول بازی کار حریف را تمام میکند.
دهه ۸۰ با قهرمانی پرسپولیس در اولین دوره لیگ برتر شروع شد، ولی در ادامه کم کم دیوار بی ثباتی روی باشگاه سایه انداخت. اگر روزگاری یک بازیکن با ۱۰ سال سابقه پرسپولیس بودن، کوچک باشگاه حساب میشد و جرات نمیکرد از کاپیتانی حرف بزند، امروز بازیکنی با چهار یا پنج سال پوشیدن پیراهن تیم بزرگتر تیم محسوب میشوند.
پرسپولیس در چند سال اخیر تا توانسته “نفر” عوض کرده و هرگز به این فکر نیفتاده که سیستم خود یا نگاهش را تغییر دهد. متاسفانه وزارت ورزش و جوانان نیز این باشگاه را به محله برو و بیای مدیرانی تبدیل کرده که کمتر کسی از افراد انتصابی، شناخت درستی از فوتبال و زوایای آن دارد.
بدتر از همه این که پرسپولیس هنوز مدیرعاملی ندارد و در همین حال از تغییر سرمربی حرف میزند!
با روی کار آمدن دولت “تدبیر و امید” و شروع به کار وزارت ورزش و جوانان در دولت جدید انتظار می رفت حال و روز استقلال و پرسپولیس خوب شود. حرفهای امیر رضا خادم در نشست خبری پس از انتخاب هیات مدیره جدید پرسپولیس همین نوید را میداد، اما دریغ که آن حرفها حبابی بود که ترکید و آنچه نصیب هواداران پرسپولیس شد آه و افسوس بود.
در دو سال اخیر افرادی در راس هرم مدیریتی پرسپولیس قرار گرفتهاند که برای این باشگاه فقط دردسر داشتند. این افراد کمترین تخصصی در کار نداشتند و باعث شدند پرسپولیس بیش از پیش ضربه بخورد.
ضعف مدیریت تنها مشکل پرسپولیسیها نیست. آنها در چهار بازی اول فصل پانزدهم با مشکل بزرگی مثل اشتباههای داوری روبرو بودهاند که تقریبا انتقاد هر اهل فنی را به دنبال داشته است. نمونه بارزش هم دیدار با ذوب آهن بود که اشتباههای داوری صدای رییس کمیته داوران فدراسیون فوتبال را هم در آورده است.
ضعف مدیریت باشگاه، چینشهای اشتباه مدیران، اشتباهای مهلک داوری، بی نظمیها، بی ثباتیها و هیجانهای کاذب، هر چه که هست حال و روز پرسپولیس را ناخوش کرده و زلزله به جان پرسپولیس زلزله انداخته است.
این روزها پرسپولیس بیشتر به آرامش نیاز دارد، به ثبات، ثباتی طولانی و با برنامه و حمایت همه جانبه مدیران و هواداران به گونهای که حتی زمزمه تغییر از چند فرسخی باشگاه به گوش نرسد./ایسنا