علی کریمی این روزها در خود فرورفته و با همه روزهای گذشتهاش فرق میکند. آنهایی که از نزدیک جادوگر را میشناسند، خوب میدانند او دست رد به سینه هیچ هواداری نمیزند. بارها شده که علی کریمی پس از تمرینات، ساعتها ایستاده و با طرفداران پرسپولیس و ایضاً تراکتورسازی عکس انداخته و امضا داده اما… این روزها جادوگر ناخوشاحوال است. این نکته را هم باید گفت که در مجموع فضای کلی جامعه ما خوشایند نیست. متأسفانه برخی مردم شرایط را درک نکرده و هیچوقت فکر نمیکنند ستارههای فوتبالی هم مثل خودشان هستند. درد دارند، تألم دارند، لحظات تلخ و ناخوش دارند و عزادار هادی نوروزی هستند!
گرچه علی کریمی طی روزهای گذشته سکوت کرده است اما دل پردردی دارد و کولهباری از گله و گلایه از کسانی که حرمت مسجد و مراسم سوگواری را هم نگه نمیدارند. جادوگر که به شدت از فوت ناگهانی زندهیاد هادی نوروزی متألم و ناراحت است، در تمامی مراسم یادبود آن مرحوم از تهران گرفته تا بابل شرکت کرد و دیروز (سهشنبه) هم به مسجد امیرالمؤمنین (ع) رفت.
علی کریمی عادت دارد معمولاً نیم ساعت زودتر سر قرار یا جایی که میخواهد میرود و روز گذشته هم ترک عادت نکرد. شماره ۸ محبوب فوتبال ایران حوالی ساعت ۱۰:۳۰ صبح به همراه یکی، دو تن از دوستانش و در حالی که به شدت ناراحت به نظر میرسید، وارد مسجد امیرالمؤمنین (ع) شد. کریمی جلوی در مسجد با مختاباد خواننده سرشناس موسیقی سنتی برخورد کرد و به همراه او وارد حیاط مسجد شد اما از آنجایی که زود رسیده بود، مدتی نشست تا مراسم آغاز شود… آنچه در مراسم ختم زندهیاد هادی نوروزی گذشت را همه میدانید اما آنچه شاید ندانید، به اتفاقاتی برمیگردد که برخی افراد بیملاحظه رقم زدند.
علی کریمی با چهرهای درهم و گرفته اولین نفر وارد مسجد شد و آخرین نفر هم از در بیرون آمد در حالی که برخیها از او تقاضای عکس سلفی و دو نفره میکردند! او به چشم دید که یک بهاصطلاح هوادار پرسپولیس و در واقع مزاحم سلفی! چگونه از رضا نورمحمدی گریان درخواست میکرد سرش را بالا بیاورد تا عکس دونفره و سلفیاش بهتر بیفتد و… آنهایی که دیروز علی کریمی را در مسجد امیرالمؤمنین (ع) دیدند، هیچ نشانی از شادابی و نشاط در او ندیدند… جادوگر در آن لحظات اصلاً نمیخواست ستاره باشد. دوست داشت مثل مردم عادی در سوگ همبازی سابق خود بنشیند و به گذشته فکر کند. دلش برای هانی و هانا بسوزد و خاطرات گذشته با هادی را مرور کند اما ناگهان یکی به او تنه زد: «علیآقا ببخشید! یک عکس سلفی بگیریم؟!»
علی کریمی شوکه شد. باورش نمیشد بعضیها اینقدر بیملاحظه باشند که وسط مسجد به جای سوگواری، سفارش عکس سلفی بدهند. عصبانی و ناراحت گفت: «ولم کن بابا! حوصله ندارم…» جادوگر هرگز با چنین ادبیاتی با هواداران خود برخورد نکرده بود. او همواره با طرفداران برخورد خوبی داشت و با همه عکس میانداخت اما اینجا… نه جایش نبود! شاید کریمی میخواست فریاد بکشد: «آقایان دست از سرم بردارید، امروز عزادارم ولی…»
۱۱۶
خبر ورزشی