اشاره:
نامه های فراوانی از حضرت امیر در نهج البلاغه موجود است که از سوی ایشان با هدف نظارت بر اعمال و رفتار صاحب منصبان و جلوگیری از حیف و میل بیت المال نگاشته شده است .از منظر صاحب نهج البلاغه ، نظارت بر رفتار و عملکرد مسئولان دولتی یکی از وظایف مهم حاکم جامعه اسلامی برای برپایی عدالت است .
ایشان در نامه ای به ” زیاد ابن ابیه “جانشین فرماندار بصره می نویسند: همانا به راستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردی، چنان بر تو سخت گیرم که قادر به تامین معاش عیال خود نیز نباشی. (۱)
و وقتی گزارش خیانت یکی از کارگزاران به ایشان می رسد اینگونه با او مکاتبه می کند:
“… به من اطلاع داده اند که تو زمین را برهنه کرده ای ـ و محصول درختان و زراعت را برای خویشتن جمع کرده ای و چیزی به مردم نداده ای ـ و همه اموال بیت المال را هم برای خویش اندوخته ای! بنابراین، گزارش کار خود ـ و حسابِ دخل و خرجت ـ را برایم بفرست. و به یاد داشته باش که حسابرسی خداوند در رستاخیز، از حسابرسی و بررسی مردم، دقیق تر است؛ زیرا ممکن است در اینجا، کسی گزارشْ برخلاف واقع بنویسد، یا دروغی بگوید، اما در روز قیامت همه چیز روشن است و پرونده ها حقایق را نشان می دهند. ” (۲)
امام علی (ع) از کارگزاران خود می خواهد به گونه ای عمل نمایند که مردم به اجرای عدالت در حکومت اسلامی مطمئن باشند. ایشان در نامه خود به محمد ابوبکر فرماندار مصر می نویسند:
” با مردم فروتن باش. نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن تا بزرگان در ستم کاری تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مأیوس نگردند.” (۳)
در قاموس امام علی (ع) صیانت از بیت المال ، دوست ، آشنا و خویشاوند نمی شناسد :
“… به من خبر رسیده که اموال بیت المال را که سهم بیوه زنان و یتیمان بود به یغما بردی و … از خدا بترس. اموال آنان را بازگردان و اگر چنین نکنی خدا مرا فرصت دهد، تو را کیفر خواهم داد… . به خدا سوگند اگر حسن و حسین چنان می کردند که تو انجام دادی از من روی خوش نمی دیدند و به آرزو خود نمی رسیدند تا آنگاه که حق را از آنها بستانم و باطلی که به ستم پدید آمده، نابود سازم.” (۴)
امام علی (ع) در نامه ای به “مصقله بن هبیره شیبانی”، فرماندار اردشیر خّره از شهرهای فارس ایران در سال ۳۸هجری می نویسند:
“… به من گزارش رسیده که تو غنایم مربوط به مسلمانان را که به وسیله اسلحه و اسب هایشان به دست آمده و خون هایشان در این راه ریخته شده، در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ات تقسیم کرده ای. اگر این گزارش صحیح باشد، تو در نزد من خوار خواهی شد و ارزش و مقدارت کم خواهد بود.
آگاه باش، حق مسلمانانی که نزد من و پیش تو هستند در تقسیم این اموال مساوی است، باید همه آنها به نزد من آیند و سهمیه خود را از من بگیرند.” (۵)
از منظر امام علی (ع)، نظارت بر عملکرد کارگزاران و در صورت لزوم برکناری آنها به علت خیانت و دست اندازی به بیت المال، از جمله وظایف رهبر و پیشوای جامعه اسلامی است.
بر این اساس و به دلیل ضرورتِ رعایت قانون در بهره گیری از بیت المال است که امام به مالک اشتر توصیه می فرمایند خود و نزدیکان او در استفاده از اموال عمومی، حریم قانون را رعایت نمایند:
” … بپرهیز از اینکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همه مردم در آن (بیت المال) یکسان است.” (۶)
در بحارالانوار آمده است: امام علی (ع) نهایت توجّه را در حفظ و حراست از بیت المال و بهره گیری صحیح از آن به کار می گیرد ؛ تا آنجا که به کارگزارانش دستور می دهد که حتّی در نوشتن نامه ها از اسراف بپرهیزند ” قلم ها را نازک کنید، فاصله سطرها را کم، مطالب اضافی را حذف کنید و به معانی توجّه داشته باشید. از پرنویسی، دوری شود، زیرا اموال مسلمانان تحمّل ضرر ندارد.”
آنچه منابع مذهبی و تاریخی بر آن تاکید دارند اینکه : حضرت در اموال کارگزاران به شدّت دقّت می کرد؛ اگر کسی به طور غیر منتظره صاحب ثروت یا خانه و زمینی می شد، به سرعت منبع درآمد او را جست و جو می کرد. اگر کارگزاری به ناحق از بیت المال سهم بیشتری برای خود می گرفت، با برخورد تند ایشان مواجه می شد. و به همین دلیل زیاده خواهان از آن حضرت جدا و به معاویه ملحق می شدند. مانند ” یزید بن حجیه “، “مصقله بن هبیره” و ” نعمان بن عجلان ” که پس از خیانت در بیت المال، به سوی معاویه گریختند.
این نوشتار را با سخنی از امام ششم شیعیان به پایان می بریم . امام صادق علیه السلام می فرماید: یکی از دوستان امیرمؤمنان (ع) از ایشان مالی درخواست نمود، حضرت فرمود: ” آنگاه که حقوق من رسید، از آن به تو می دهم” ولی آن شخص به آن مقدار قانع نشد و گفت: برایم کافی نیست و به معاویه پیوست.(۷)
پی نوشت:
۱- نهج البلاغه نامه ۲۰
۲- نهج البلاغه ، نامه ۴۰
۳- همان ، نامه ۲۷
۴- همان ، نامه ۴۱ به فرماندار بصره
۵- همان، نامه ۴۳
۶- نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دکتر جعفر شهیدی، ص ۳۴
۷ – نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۴۶