قدیمیها حرمت درخت را میشناختند. ارزش درختی را که سالها مقابل هر باد و طوفانی، گرمی و سردی، خشکی و پرآبی دوام آورده، میدانستند.
همین پیرمردی که شاید کم سالتر از درختی باشد که میبوسدش اینها را خوب میفهمد. «من قامت همه درختهای کهن را میبوسم، برایشان حرمت قائلم.» این را میگوید و بوسهای بر قامت کهن و استوار این درخت میزند.
روایتها و داستانهای زیادی از پیشینیانمان درباره درختها به ما رسیده است. درخت «توت» برای یونانیان یا درخت «سدر» برای مصریها، یا برای ایرانیها که باور داشتند «شبی آستیاگ در خواب میبیند که از بطن دخترش، ماندانا، درختی میروید که همه جهان را فرا میگیرد» و تعبیر میشود که سلطنت و شکوه از مادها، به پارسها یعنی کوروش کبیر میرسد. در ادیان آسمانی هم «درخت» در بطن ماجراها و حوادث حضور دارد و عنصری صاحب نقش است.
اما امروزه آدمها که به قدرت خود در به خدمت گرفتن طبیعت پی بردهاند، غره و بیپروا راه خود را در تسخیر عناصر طبیعت ادامه میدهند. در دنیای صنعتی شده امروز ما دیگر رمقی برای طبیعت باقی نمانده است.
آدمها در طول تاریخ گاهی رد پای بزرگ و عجیبی از خود به جا گذاشتهاند که به این سادگیها پاک شدنی نیست. حالا آدمها فهمیدهاند که چه کردهاند و برای همین امروز گروه و سازمان مردمی مدافع محیط زیست پرشمار شدهاند. آدمی دریافته است که طبیعت -مادرشان- را سالیان دراز از یاد برده بودند و حالا قدرش را میدانند.
حس نیاز به همین درختانی که روزانه در خیابانها و پارکها میبینیم و بیاهمیت میدانیمشان مردم منطقه یک شهرداری تهران را واداشته که آدامسهایشان را روی درختی بچسبانند تا بهانه قطع آن را از کسانی که میگویند «شبها این درخت دیده نمیشود و ممکن است موتوری یا ماشینی با آن برخورد کند و برای همین باید قطع شود» بگیرند. آنها هم دلهره دارند تا کسانی که شاید هنوز معنای حرمت درخت را درک نکردهاند بهانهای برای قطعش بیابند.
این تصاویر را «حمید فروتن» و «مهدی نصرتی» در حاشیه بازدید «احمد مسجدجامعی»، عضو شورای شهر از منطقه یک شهرداری تهران گرفتهاند.
ایسنا – محمد نوروزی