نویسنده: نجف محمودی
دانش جوی دکترای روابط بین الملل
مقدمه:
جهانی شدن از مفاهیم چند بعدی و پیچیده ای است که درباره آن بحث های گوناگونی صورت گرفته و دیدگاهها و نظریه هایی نیز در این زمینه ارائه شده است . تاکنون تعریف روشنی از جهانی شدن ارائه نشده است ، زیرا این پدیده به حد تکامل نهایی خود نرسیده و همچنان دستخوش تحول است و هرروز وجه تازه ای از ابعاد گوناگون آن مشخص و نمایان می شود. قبل از اینکه به دیدگاهها وتعاریف مختلف از جهانی شدن بپردازیم ابتدا به تاریخچه جهانی شدن و در ادامه به تفاوت دو واژه جهانی شدن وجهانی سازی می پردازیم .
تاریخچه جهانی شدن
برخی از نظریه پردازان علاقه مند به بررسی ریشه ها ی تاریخی ساختارها وشبکه های نظام جهانی کنونی برآنند که مبدا فرآیند جهانی شدن را باید در تمدنهای باستان جستجو کرد. از دیدگاه آنان با شکل گیری چنین تمدنهایی در واقع فرایند جهانی شدن هم آغاز شد ، چرا که آن تمدن ها به اقتضای منطق وساختار درونی خود ، تمدنهایی گسترش طلب بودند . چنین تمدنهایی همواره از لحاظ سیاسی ، نظامی وفرهنگی ، گرایش به گسترش و جهانگیر شدن داشتند وبا نفوذپذیر کردن مرزهای واحد های اجتماعی کوچک وبسته ، ادغام آنها در واحد های اجتماعی بزرگ تر و فراگیر تر را ممکن می ساختند. این نظریه پردازان معتقد ند فرایند جهانی شدن هنگامی آغاز شده که نطفه ی نظام جهانی بسته شده است و این تاریخ به ۲۵۰۰ سال پیش ازمیلاد مسیح بر می گردد .در واقع آنان از پنج هزار سال تاریخ نظام جهانی وبه تبع آن پنج هزار سال تاریخ فرایند جهانی شدن سخن می گویند.
دسته دیگری ازنظریه پردازان ، شکل گیری و نقطه آغاز فرآیند جهانی شدن را بسیار کوتاه تر از نظریه پردازان فوق می دانند. شماری از این نظریه پردازان اعتقاد دارند که با شکل گیری تجدد فرآیند جهانی شدن نیز آغاز شد. مثلا مارکس و انگلس درک تاریخ جهانی شدن و
آغاز این فرایند را مستلزم درک و شناخت تاریخ سرمایه داری می دانند ، چون از دیدگاه آنان نظام سرمایه داری همواره دست اند کار پس با توجه این دیدگاه ، جهانی شدن را باید همزاد سرمایه ( lowy , 1998 : یکپارچه سازی اقتصادی و فرهنگی جهان بوده است ( ۱۷
داری دانست .
قدمت فرایند جهانی شدن با قدمت مفاهیم معطوف به آن همراه بوده است . در آثار گوناگون مربوط به این بحث ، واژه ها ومفاهیمی جایگاهی برجسته دارد. این واژه معمولا در « global » مختلف برای توصیف و تبیین آن به کار رفته که در این میان واژه ی جهانی مورد نیروها ، عوامل ، رویدادها و فرایند های موثر در ارتباط همبستگی و همگونی جهانی به کار می رفت و به روایتی قدمتی چهار صد ( waters ) . ساله دارد بیش از چند دهه از کاربرد واژه جهانی شدن نمی گذرد . استفاده عمومی از واژه هایی نظیر جهانی شدن « جهانی » بر خلاف واژه ی راه یافت که بر باز شناسی آشکار « وبستر » وجهانی کردن از دهه ۱۹۶۰ شروع شده است .
در سال ۱۹۶۱ برای نخستین بار به فرهنگ راه یافت که بر باز شناسی آشکار « وبستر » اهمیت فزاینده پیوندها و ارتباطات جهان گستر دلالت داشت . با این وجود جامعه علمی به پذیرش این واژه چندان علاقه ای نشان نمیداد. در طول دهه هفتاد بی علاقگی و احتیاط محافل دانشگاهی کم کم کاهش یافت و رشته هایی مانند اقتصاد به کاربرد این واژه تن
دادند. . رابرستون معتقد است ، کاربرد آکادمیک این مفهوم تا اواسط دهه ۱۹۸۰ شناخته نشده بود ولی از آن زمان به بعد ، بکارگیری آن ،جهانی شده است . با پرشتاب تر وگسترده تر شدن فرایند جهانی شدن به واسطه ی پیشرفتهای حیرت آور در حوزه ی فن آوری های
ارتباطی ، این واژه بیش از بیش اهمیت یافت و جواز ورود به رشته های مختلف را کسب کرد . در واقع امروزه مفهوم جهانی شدن در کانون اغلب بحث های سیاسی ، اقتصادی و جامعه شناختی قرار گرفته است.
یونیورسالیسم ، «globalism » گلوبالیسم ، « Globalizin » جهانی کردن « Globalization » جهانی شدن « universalism »
در کنار واژه ی جهانی شدن ، واژه های نسبتا مترادف و هم خانواده دیگری نیز وجود دارند که روشن ساختن نسبت و تفاوت آنها با واژه ی جهانی شدن بی فایده نخواهد بود. اصطلاح جهانی شدن به دو کتابی برمی گردد که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد کتاب اول تالیف مارشال
مک لوهان تحت عنوان جنگ و صلح در دهکده جهانی و کتاب دوم نوشته برژینسکی مسئول سابق شورای امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر بود.
مک لوهان بر نقش تحولات وسایل ارتباطی در تبدیل شدن جهان به دهکده واحد جهانی اشاره داشت . در کتابش تمدن را به سه دوره
تقسیم می کند :
-۱ تمدن شفاهی یا کهکشان شفاهی
-۲ تمدن مکتوب یا کهکشهان گوتنبرگ که با اختراع چاپ آغاز گردید.
-۳ تمدن الکترونیک یا کهکشان مارکنی که با اختراغ رادیو توسط مارکنی آغاز شد.
مک لوهان معتقد است که جهان امروزبه سوی دهکده قدیم ( تمدن شفاهی ) به پیش می رود . زیرا ارتباط افراد به صورت چهره به چهره بیشترفراهم گردیده است و فرهنگ شفاهی توسط رادیو و تلوزیون و ماهواره و اینترنت و……. اشاعه پیدا می کند.
مک لوهان می گوید : تا امروز موفق شده ایم تا دامنه سیستم عصب مرکزی خود را به یک بستر جهانی گسترش بخشیم . سیستمی که مفاهیم اصلی سیاره ما را به زمان و مکان از پیش پای خود برمی دارد. بر این اساس ، امروزه دیگر کره زمین چیزی جز یک دهکده نیست.
یونورسالیسم
یونورسالیسم به ارزشهایی معطوف است که انسان را هر زمان ومکانی ، فارغ ازتعلق های فرهنگی ،چونان سوژه ها یا فاعلانی خود مختار در نظر می گیرند . ( جهانی شدن ، فرهنگ و هویت ص ۲۵ )
گلوبالیسم هم – که مادی تر وبسیار متاخرتر از یونورسالیسم است – ارزشهایی را در بر می گیرد و افراد پایبند به آن ارزش ها – که به همه ی مردم جهان علاقمندند- کل زمین را محیط مادی و افراد روی آن را شهروندان ، مصرف کنندگان و تولید کنندگان جهانی می دانند و خواهان اقدام جمعی برای حل مشکلات جهانی هستند. گلوبالیسم یکی از نیروهایی است که به گسترش فرایند جهانی شدن کمک می کند ونسبت و رابطه گلوبالیسم با جهانی شدن مانند نسبت و رابطه ی یونورسالیسم با ایجاد سازمان ملل است .
درمورد تمایز بین جهانی شدن وجهانی سازی باید گفت که شاید تا مدتی قبل ، صاحب نظران تفاوتی میان دو مفهوم جهانی شدن و جهانی سازی قایل نبودند و از این دو معنای واحدی ارائه می کردند . این در حالی است که جهانی شدن مفهومی است که بالضروره نمی تواند دارای فاعل وعامل باشد ، در حالی که جهانی سازی مفهومی است که لزوما فاعل وعامل می طلبد با این اوصاف جهانی شدن فرایندی است گریز ناپذیر که شکل تکامل یافته پیشرفتهای بشری در حوزه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی است و جهانی سازی پروژه ای است که مشخصا در راستای تامین منافع و مسلط کردن ارزش های مورد نظر قدرت برتر در عرصه جهانی بر سایر دولتها وملتها است .
به استقبال یک جهان رفتن ، متحد شدن ، آشنایی با فرهنگهای دیگر و احترام « Globalization » پس می توان گفت : جهانی شدن گذاشتن به آراء و نظریات دیگران ، حرکتی کند ودرونزاد ، فرایندی سیال ودر حال انتشار در جهان . نیرویی از بیرون وجود دارد که مردم یک کشور یا یک منطقه را مجبور به پذیرش عقیده و « Globalizing » جهانی کردن فرهنگهای جهانی می کند. حرکتی برونزاد ، واژه ای تدوین شده از کشورهای شمال برای به سلطه در آوردن ایدئولوژی و فرهنگهای کشورهای جنوب . در این جا ممکن است این سوال مطرح شود که آیا تفاوت بین جهانی شدن وجهانی سازی تنها یک امر انتزاعی و ذهنی است ؟ و یا
واقعیت بیرونی وعینی نیز دارد ؟ و به تعبیر رسا وگویا ، آیا آنچه در صحنه جهانی در حال وقوع است امری واحد است و تنها ، تلقی وبرداشت از آن متفاوت است . مرور ادبیات این موضوع نشان دهنده این واقعیت است که بعد از پایان جنگ سرد و ورود تدریجی اصطلاح جهانی شدن به ادبیات سیاسی و اقتصادی و مدیریتی اراده ای وجود دارد که سعی در اداره و کنترل تحولات جهانی دارد.
با پایان جنگ خیلج فارس و برتری آمریکا و متحدین غربی این ارائه اولین بار در قالب نظم نوین جهانی ظهور و بروز پیدا کرد. نظم نوینی
که عبارت است از صلح و دموکراسی برای همه تحت رهبری ایالات متحده و در میان ملت های جهان ، تنها آمریکا ست که هم ارزشهای اخلاقی و هم ابزار لازم برای پیشتیبانی از نظم جهانی را دارا است .پس جهانی شدن یک فرآیند و به اصطلاح یک پروسه است و جهانی سازی یک پروژه ، تفاوت این دو در این است که پروسه یک امرضروری ، یک حرکت تاریخی و دارای نیروهای محرک تاریخی و جزء پویایی جامعه است و تا حدزیادی گریز ناپذیر است اما جهانیسازی یک برنامه از جانب قدرتهای بزرگ در راستای اهدافشان به خصوص اهداف اقتصادی وسیاسی است و در راستای تامین منافع و مسلط کردن ارزشهای مورد نظر قدرت برتر در عرصه جهانی بر سایر دولت ها وملت هااست
*** تعاریف جهانی شدن
در تعاریف جهانی شدن اختلاف نظرهای متفاوتی وجود دارد این ابهام ، اختلاف و تناقض موجود در تعریف جهانی شدن از عوامل چند( وجهی بودن پدیده یا فرایند جهانی شدن است زمانی ، ۱۳۸۴ )در تعاریف ارائه شده از جهانی شدن تنوعی قابل ملاحظه وجود دارد.
– همبستگی همه جوامع
– وابسته تر شدن بخشهای مختلف جهان
– افزایش وابستگی و در هم تنیدگی جهانی
– فرایند غربی کردن و همگون سازی جهان
– پهناورتر شدن گستره ی تاثیرگذاری و تاثیر پذیری کنشهای اجتماعی
– ادغام همه جنبه های اقتصادی در گستره جهان
– کاهش هزینه های تحمیل شده توسط فضا ، زمان و …….
– افزایش روابط سازمان ها در خارج مرزها وبین المللی شدن
– باز شدن مرزها
– یکپارچگی اقتصادی دنیا
جهانی شدن در مفهوم عام آن عبارت است ، از در هم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت وسرمایه گذاری مستقیم و جا به جایی و انتقال سرمایه ، نیروی کار و فرهنگ در چهار چوب سرمایه داری وآزادی بازار و نهایتا سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت های جهانی بازار که منجر به شکافته شدن مرزهای ملی و کاسته شدن حاکمیت دولت خواهد شد. عنصر اصلی واساسی دراین پدیده شرکت های چند ملیتی هستند .
گیدنز ( ۱۹۹۰ ) جهانی شدن را فرایندی می داند که به وسیله آن ، رویدادها ، تصمیمات و فعالیتهای انجام گرفته در یک قسمت از جهان نتایج تاثیر گذاری بر افراد ، گروهها و جوامع در سایر نقاط می گذارد.
دیوید هلد ( ۱۹۹۶ ) در کتاب دموکراسی و نظم جهانی با وجود داشتن نگاه آسیب شناختی به جهانی شدن ، این پدیده را حرکت به سمت نوعی دموکراسی جهانی می بیند که در عین حال کثرت فرهنگی و اقتصادی را نیز در خود خواهد داشت .
مانوئل کاستل ( ۱۹۹۰ ) با اشاره به عصر اطلاعات ، جهانی شدن راظهور نوعی جامعه شبکه ای می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری ، پهنه اقتصاد ، جامعه و فرهنگ را در بر می گیرد.
جهانی شدن را رشد ووابستگی متقابل کشورها در سراسر جهان از طریق افزایش حجم وتنوع ( IME) صندوق بین المللی پول مبادلات کالا و خدمات وجریان سرمایه در ماورای مرزها و همچنین از طریق پخش گسترده تر و وسیع تر تکنولوژی می داند.
اکثر صاحب نظران و اندیشمندان بر این باورند که ارتباطات ، تکنولوژی ، حمل ونقل و سایر مواردی است که دسترسی بیشتر انسان ها به افکار و محصولات یکدیگر را فراهم ساخته است در نتیجه ، به واسطه مرتفع شدن بسیاری از محدودیت ها که سابقا بر سر راه ارتباط همه جانبه میان افراد و همچنین واحدهای سیاسی وغیر سیاسی نظام بین الملل وجودداشت ، شاهد پیدایش و افزایش اشکال جدیدی از ارتباط ومبادله درسطح جهان می باشیم .
*** ابعاد جهانی شدن
از آن جهت که در سالهای گذشته جهانی شدن به عنوان اصطلاحی اقتصادی شناخته می شد تعاریف ارائه شده نیز بر همین بینش استوار
بود ولی آنچه مسلم است فرایند جهانی شدن بسیار گسترده و فراتر از فقط بعد اقتصادی آن است که در این قسمت به ابعاد دیگر جهانی
شدن می پردازیم .
-۱ بعد اقتصادی
-۲ بعد اجتماعی و سیاسی
-۳ بعد فرهنگی
-۴ بعد تکنولوژیکی
-۵ بعد جمعیتی ( توکلی ، ۱۳۸۴ )
*** بعد اقتصادی
جهانی شدن از بعد اقتصادی شامل تحولاتی از قبیل افزایش تولید ، افزایش مصرف ، افزایش حجم مبادلات تجاری ، افزایش جریان سرمایه وسرمایه گذاری مستقیم خارجی نسبت به گذشته می باشد. حجم بازارهای مالی در مقایسه با گذشته رشد کرده و به یک عامل
ونیروی پیش برنده در زمینه ادغام جهانی تبدیل شده است .
افزایش تعداد وحجم فعالیتهای شرکت های چند ملیتی نیزیکی از ابعاد اقتصادی جهانی شدن می باشد . شرکت های چند ملیتی به منظور کاهش هزینه تولید و به حداکثر رساندن سود ونیز برخورداری از مزیت رقابتی در مقابل دیگران در جهت فتح بازارها به فراسوی مرزهای ملی می روند و در سایر کشورها سرمایه گذاری می نمایند.
یکی از مشخصه های اساسی جهانی شدن را افزایش عمومی در مصرف گرایی جهانی می داند و معتقد است این Keit Bazanson امر ناشی ازقدرت اطلاعات وتکنولوژی ارتباطا ت است که امروزه بر شهرهای کوچک و اجتماعات روستایی حتی کشورهای کاملا فقیر نیزرخنه و نفوذ کرده است و سطح مصرف و تقاضای جهانی را متناسب با عرضه افزایش داده است و موجب ایجاد همگرایی در ذائقه و سلیقه مصرف کنندگان در سطح جهانی گشته است که نتیجه آن ایجاد بازاری به گستردگی همه جهان برای تولید کنندگان است .
بعد اجتماعی وسیاسی
از این بعد نیز جهانی شدن دارای ویژگی ها وپیامدهای خاصی در زمینه تغییرات قدرت دولت وحاکمیت ، ایجاد عدم تمرکز، گسترش دموکراسی و حذف حاکمیت های اقتدار گرا می باشد. در هر صورت در اثر کاهش بعد زمان ومکان ، افزایش تبادلات بین المللی و کمرنگ شدن مرزها و محدوده ها از اقتدار دولت ها به شدت کاسته خواهد شد.
*** بعد فرهنگی
جهانی شدن از بعد فرهنگی با افزایش تبادلات وارتباطات متقابل علمی وفرهنگی موجب ایجاد همگرایی بین ملت های جهان شده است .
چنانچه از زاویه ( نظریه گفتگوی تمدن ها ) به مسئله بنگریم ، جهانی شدن به واسطه ایجاد و افزایش امکان ارتباط متقابل بین ملت ها و فرهنگ ها ی گوناگون و متنوع جهانی و حذف تقریبی محدودیت زمان ومکان ، به عنوان مانعی جدی بر گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها
مطرح بوده است . از این نگاه ، جهانی شدن بیش از آنکه گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها را موجب می شود ، برخورد ونزاع بین آنها را دامن می زند . این دسته که از نظریات هانتینگتون تبعیت می نمایند ، معتقدند که جهانی شدن نمی تواند مبنای قدرت ونظم بوده وبیشتر چالش آفرین است . برخی صاحبنظران نیز جهانی شدن را از بعد فرهنگی حاکمیت ارزش های جوامع غربی بر کل جهان می دانند و معتقدند که در عرصه فرهنگ نظیر سایر عرصه ها همچون اقتصاد و سیاست ، قدرت برابری و رقابت کشورهای جهان سوم به حدی
ضعیف است که ناگزیر فرهنگ ها وارزش های ملی ومحلی این کشورها رو به زوال و نابودی می داند .
بعد تکنولوژیکی امروزه بشر به سطحی از مهارت ودانش در زمینه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و صنعت حمل ونقل دست یافته است که بعد زمان ومکان بیش از پیش اهمیت وکارکرد خود را ازدست داده وامکان افزایش جریان مراودات وتبادلات فرهنگی ، اقتصادی ، علمی و فنی ونیز تحرک بیشتر کالا، سرمایه و نیروی انسانی در عرصه بین المللی فراهم آمده است . به عنوان مثال هزینه سه دقیقه مکالمه تلفنی بین شهرهای نیویورک و لندن بین سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۹۶ از ۳۰۰ دلار در سال ۱۹۳۰ به حدود ۳ دلار در سال ۱۹۹۶ کاهش یافت و این رقم در حال
حاضر با توجه به گسترش امکان ارتباط از طریق اینترنت به مراتب کمتر شده است .
کاهش شدید هزینه های ارتباطی و حمل ونقل به نوبه خود ادغام بیشتربازارها ، مصرف کنندگان ، و تولید کنندگان و فروشندگان را میسر ساخت .
علاوه براین ، حضور ماهواره و اینترنت ، امکان افزایش ارتباطات جهانی و تاثیر گذاری آن در حوزه های علم ودانش ، اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ و……. رافراهم آورده است .
بعد جمعیتی یکی دیگر ازابعاد مهم جهانی شدن ، بعد جمعیتی آن است که به ویژه درقالب حرکت های جمعیتی و جریان های مهاجرتی به نقاط مختلف دنیا شکل گرفته است . جریان آزاد نیروی کار یکی از وجوه اساسی جهانی شدن است که پیامدهای بسیاری از حیث اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دارد.
را مطرح می کند وتاکیدش به افزایش قدرت « شهروند جهانی » و « شهر جهانی » استاد دانشگاه هاروارد بحث Chenchi Oma انتخاب انسان درعرصه جهانی شدن است . و می گوید : شهروند جهانی کسی است که در واقع قدرت انتخاب جهانی دارد. برای مثال در گذشته های نه چندان دور انسانها در یک ده یا یک شهر زندگی می کردند وقدرت انتخاب آنها در حد امکانات همان جا تعیین می شد ولی در حال حاضر ، مصرف کننده قدرت انتخاب جهانی دارد ومی تواند کالای مورد نیاز خودش را از هر کجای جهان انتخاب کند . همچنین می تواند مکان سکونت خود را در جهان انتخاب و زندگی خود را در هر کجا که می خواهد سپری نماید . چنین فردی دیگر در چار چوب های محلی نمی گنجد و تبدیل به یک شهروند جهانی شده است .
از سوی دیگر در کشورهای توسعه یافته برجسته ترین تغییرات جمعیت شناختی در دهه های اخیر عبارتست از تغییر در ساختار سنی ، بالا رفتن امید به زندگی به همراه با پایین آمدن میزان باروری که تدریجا منجر به افزایش سن متوسط افراد جامعه وافزایش تعداد افر اد
بازنشسته نسبت به افراد فعال می شود . به عبارت دیگر نیروی کار که در طیف سنین کاری قرار داشته باشد نسبت به کل جمعیت جامعه در حال کاهش است .
راه حل آشکار مشکل فوق ، وارد کردن کارگر از کشورهایی است که کارگر فراوان دارند واینجاست که آزاد سازی بازارهای بین المللی کار، تغییرات ساختاری در کشورهای توسعه یافته و افزایش سن جمعیت جامعه با یکدیگر تلاقی می کنند. بدین ترتیب جریان نیروی کار در
عرضه بین المللی شکل می گیرد که منجر به افزایش میزان تولید در کشورهای توسعه یافته ، افزایش کارایی در استفاده ازمنابع جهانی و افزایش پس انداز و سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه و کاهش فشار جمعیتی در آن ها می گردد.
*** عوامل موثر در جهانی شدن
– پیدایش جامعه اروپا :
جامعه اروپا در سال ۱۹۹۲ با هدف حذف موانع تجاری بین کشورهای عضو ایجاد شد . جامعه اروپا بازارهای اروپایی را متحد کرده و شرکتها را تشویق و ترغیب می کند که با کشورهای دیگر ارتباط نزدیکتری برقرار کنند و تنها به وجود دولتهای محلی اکتفا نکنند. این کار موجب خواهد شد که اروپا از نظر سیاسی ، متحد تر گردد.
– تجربه های اقتصادی در جمهوری خلق چین پس از مرگ مائو ، نسل جدید رهبران چین یک هدف تازه و بلند پروازانه رشد اقتصادی اعلام کردند . و در تمام شرکتهای متعلق به دولت چین یک سلسله اصلاحات اقتصادی به عمل آوردند. این اصلاحات باعث شد که در درون سازمان وشرکتهای متعلق به دولت کارآفرین تقویت شود .در سال ۱۹۹۳ بیش از سه هزار شرکت چینی این اجازه را داشتند که با شرکتهای خارجی وارد معامله شوند. دولت چین ۳۰۰ منطقه آزاد تعیین کرده بود و شهروندان این مناطق می توانستند آزادانه با تجار وسرمایه گذاران داد وستد کنند
– فرو پاشی اتحادیه جماهیر شوری پروسترویکا ، دیدگاهی که اتحاد جماهیر شوروی برای بازسازی سیستم اقتصادی داشت و در سال ۱۹۸۸ به وسیله میخائیل گورباچف ارائه شد و هدف آن پایان دادن به سیستم اقتصادی متمرکز بود که سالها در شوروی رواج داشت .در واقع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آزاد شدن بیش از ۲۰ کشور و سرزمین با صدها میلیون نفر جمعیت از طلسم یک ایدولوژی که مغایر با طبیعت انسان بود بر نظام اقتصادی تاثیر داشت .
– قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی طبق این قرارداد در نخستین سالهای دهه ۱۹۹۰ به وسیله نمایندگان رئیس جمهور آمریکا ( جورج بوش ) نخست وزیر کانادا ( برایان مالردین ) و رئیس جمهوری مکزیک ( کارلوس سالیناس دوگورتای ) بسته شد و طبق این قرارداد تعرفه گمرکی و سایر موانعی که برسرراه تجارت شرکت ها وافراد در ایالات متحده آمرریکا ، کانادا و مکزیک قرار داشت از میان برداشته شد.
– نقش شرکتهای چند ملیتی
کوشش شرکت ها و موسسات اقتصادی بخش خصوصی در سراسر جهان به جهانی فکر کردن و عمل کردن و دست کشیدن از دیدگاههای تنگ ملی و داخلی هزاران غول فرا ملیتی ، منافع و سرحدات ملی را پشت سر گذاشته و حتی با ادغام و یکی شدن با رقبا ودشمنان سابق افق های تازه و بازارهای تازه را در تبعیت زنده ماندن وسود بردن در اختیار گرفته اند .
– جهانی شدن بازارها و اقتصاد جهانی مشتریان درون مرزی کشورها برای رفع خواسته های خویش به تولید کنندگان خارجی روی می آورند. در این صورت بنگاههای اقتصادی برای بقا وموفقیت ناچارند هر چه بیشتر پاسخگوی تقاضاهای برون مرزی باشند که نهایتا منجر به جهان شدنی بنگاههای اقتصادی
وجهان شمول شدن اقتصاد کشورها می شود .
– اطلاعات وارتباطات
– تحولات تکنولوژی
عوامل موثر بر جهانی شدن از یک دیدگاه دیگر ( سلیمان ایران زاده ص ۴۳)
برخی از صاحب نظران معتقدند که عوامل موثر بر جهانی شدن سه عامل مهم واساسی یعنی دانایی ، فناوری اطلاعات در جایگزینی مواد مصنوعی به جای مواد طبیعی است . یعنی جهانی شدن براساس عوامل فوق قابل تعیین و تحلیل می باشد.
– دانایی امروزه معتقدند که دنیای تکنولوژی دنیای دانایی است . اگر در گذشته فقط کار وسرمایه در تولید مهم بود امروزه عامل دانایی مهمترین عامل است . دانایی انسان را قادر به تسلط بر محیط و طبیعت در جهت ارضای نیازها نموده است . میل به دانایی و دانش عاملی در جهت تغییر و تلاش برای شرایط بهتر است
– جایگزینی مواد مصنوعی به جای مواد طبیعی محدودیت منابع طبیعی و نیازهای نامحدود بشر انسان را به جایگزینی مواد مصنوعی به جای موادطبیعی رهنمون کرد. مثلا کابلهای مسی جای خود را به الیاف نوری می دهند و این جریانی است که در جهان در حال گسترش است .
– تکنولوژی اطلاعات
تکنولوژی اطلاعات ، با نرخ رشد اعجاب آوری در حال وقوع است. تکنولوژی اطلاعات یک انقلاب و دگرگونی بنیادی در زندگی بشر به وجود آورده است . تکنولوژی اطلاعات وابستگی متقابل درزمینه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی را در جهان امروزافزایش داده است .
نظریات تایید کنندگان جهانی شدن :
تعداد بیشتری از مردم وارد گستره سرمایه داری جهان می شوند ( یک ایرانی می تواند سهامی را درتوکیو بخرد )
– این افراد جهانی شدن را از راه مقایسه سطح رشد و درآمد سرانه در آلمان شرقی و غربی سابق و کره شمالی و کره جنوبی یا چین
وتایوان ارزیابی می کنند و معتقدند که جهانی شدن به کشورهای فقیر کمک می کند . فرصتهای تازه ای برای آنها فراهم می سازد.
– رفاه جهانی ناشی از کاهش هزینه ها افزایش می یابد
– در شرایط کنونی میزان تجارت جهانی ، بیشتر از دهه های قبل است . در این دیدگاه نه تنها میزان تجارت جهانی افزایش بی سابقه یافته است ،بلکه اشکال آن نیز دچار تغییر کامل شده است . به عنوان مثال اعمال فشار برشرکتهای تجاری و صنعتی که یک رویه واحد را در تولید اتخاذ کنند . تمام این تحولات واتفاقات به تقویت و ترویج جهانی شدن بازارها کمک موثری کرده است .
– افزایش کارایی محصولات تولیدی
– طرفداران جهانی شدن با اشاره به رشد بازارهای مالی جهانی ، اعتقاد دارند که این فرایند از دهه ۱۹۷۰ با سود آوری قابل توجه بازارهای
مالی ساحلی و گردش وسیع جریان پولی خارج ازحوزه اقتدار ملی همراه شده است.
– افزایش سطح علمی و آموزشی منابع انسانی
– این دیدگاه معتقد است که تحرک جهانی به تحرک جمعیت کمک کرده است . پناهندگان بی شماری به عنوان نیروی کار مهاجر قابل توجه در جهان پراکنده شده اند .
– ترس دولتها از اقدامات غیر مسئولانه
– از دیدگاه تایید کنندگان جهانی شدن فرایندی از یک توسعه اجتماعی است که به تشدید خود آگاهی جهانی منجر می شود.
– حامیان جهانی شدن اعتقاد راسخ دارند که روند رو به رشد پیچیده و روزبه روز ارتباطات ، خودآگاهی جهانی شدت پیدا می کند .
– حامیان ادعا دارند که پدیده جهانی شدن تمام آنچه را که برای بازارهای مصرف کننده در سرتاسر جهان رخ داده ، توصیف و تشریح می کند .
– امکان جذب نیروی انسانی با هوش و علاقمند .
نظریات مخالفان جهانی شدن :
– مخالفان جهانی شدن معتقدند که این پدیده بر ایدئولوژی و مفاهیم لیبرالیزم استواراست و هدفش تحمیل الگوی آمریکایی و سلطه آمریکا بر جهان است و منافع ایالات متحده آمریکا و کشورهای پیشرفته را تامین می کند . در این الگوی جهانی شدن بیست درصد جمعیت بهره مند و هشتاد درصد بقیه در حاشیه هستند واین امر با مفهوم نظام جهانی متوازن سازگاری ندارد.
– برخی مخالفان معتقدند که جهانی شدن فرهنگی یعنی سیطره فرهنگ غربی بر دیگر فرهنگ ها واین یعنی اوج سیطره استعماری .
– حضور سیستماتیک کشورهای پیشرفته و عدم امکان کنترل مردم در کشورهای در حال توسعه
موافقت نامه هایی که کشورهای پیشرفته مطرح کرده اند به سرمایه گذاری خارجی در نقاط مختلف جهان آزادی می بخشد ومعنای آن تسلط کشورهای پیشرفته بر ثروتهای کشورهای در حال رشد است ، چون این کشورها از لحاظ اقتصادی و مالی و تکنولوژی هم وزن و هم شان نیستند .
جهانی شدن ، فناوری اطلاعات و چالشها ( آ قازاده ، سارا ، حسین مبارکی )
– تضعیف قدرت سیاسی دولت در حد مسئول هماهنگی بین بخشهای خصوصی و تولید استراتژی
– کاهش روحیه ملی گرایی ، قوم گرایی ، مذهب گرایی
– خلق جوامع ( بدون مرز ) مجازی با پذیرش تساهل در اصول اولیه ارتباط
– اخذ تصمیمات مالی وپولی توسط موسسات بین المللی که غالبا با شرایط کشورهای پیشرفته هماهنگ است .
– فشار بر قانون اساسی کشورها ولزوم تغییر در مفاد آنها .
– تشدید بحران اشتغال
– وضعیت سخت رقابت واحدهای صنعتی داخلی با واحدهای صنعتی سایر کشورها .
– فرار مغزها بصورت فیزیکی و یا کار کردن اندیشمندان برای شرکتهای فرامرزی با بهره گیری از تحولات فناوری اطلاعات .
– احتمال بروز تنش هایی که ریشه در همدردی قشری از جامعه با قشری ازجوامع دیگر دارد .
فرصتهای جهانی شدن و گردشگری گردشگری با نزدیک کردن مردم و فرهنگهای مختلف نقش مهمی در اقتصاد جهانی بازی می کند و از آنجا که گردشگری نیزدر چارچوب یک سیستم از عرضه وتقاضا شکل می گیرد ، رشد تجارت جهانی گسترش گردشگری را در مناطق مختلف جهان درقالب تجارتی سود آور سبب می شود گردشگری یکی از عوامل تسهیل کننده و یکی از اصلی ترین ابزارهای جهانی شدن به حساب می آید و جهانی شدن اقتصاد بستری را فراهم می آورد که در رابطه مستقیم با جریان گردشگری قرار می گیرد.
با افزایش دسترسی وسهولت حرکت در کشورها و آشنا شدن با فرهنگ ها ، بازار توریسم برای برآورده کردن درخواست فزاینده پذیرش انواع مختلف مسافران توسعه یافته است.همانطور که مقصدها گسترش می یابد ، مردم بیشتری در جست وجوی تجارب خاص ومتفاوت هستند.
خاص بودن وتفاوت غالبا یا انتظاراتی که جهانی شدن ایجاد کرده ، تطابق ندارد .در حالی که هتل های لوکسی مانند هیلتون در جهان همچنان نوع خاصی از توریست را به خود جذب می کنند. نوع خاصی از بازار توریسم در جست وجوی جایی است که جهانگرد بتواند در محیطی با جامعه و فرهنگی کاملا متفاوت خود را بیابد.
برای کشورهای اروپایی که غالبا کوچک نیز هستند و کشورهای در حال رشد و شکننده ، این دسترسی و تعداد بیشتر توریست چه مفهومی دارد؟ کشورهای که دردایره فقر خود که در واقع طبیعت اقتصادشان است گرفتار شده اند ، توریسم را براساس منابع طبیعی خود ، تولیدات دستی یا خدماتی که می دهند پایه گذاری کرده اند . دربسیاری ازاین کشورها ، توریسم نقش مهمی در پیوستن به جهان دارد ، اما به چه قیمتی ؟ یکی از معمول ترین نشانه های اقتصاد توریستی ( تعداد جهانگردانی که از یک کشور دیدن می کنند )دیگر نشانه مناسبی از رشد صنعت توریسم در کشورها نیست . اگر دلیل خوبی بود ، ضرورتی نداشت که در مورد تاثیر ورود توریست فراوان برکشوها نگران باشیم .
توریست ها تاکید کرد. ورود تعداد زیادی توریست دارای هزینه های « جا ی پا » امروزه ، باید بر ایجاد تعادل بین درآمد و تاثیر فرهنگی بسیار از جمله پیامدهای اجتماعی ومحیطی وسیع است . از جهات بسیاری ، صنعت توریسمی که ما با آن آشنا هستیم با سیستم تولید شکر ( استخراج و کار زیاد ) شباهت دارد ، یعنی تبلیغ در خارج از کشور از طریق رضایت گردشگر ولی در عوض ساختاری بر استرس و اکوسیستمی مختل به جای می ماند که تا قبل از ورود گردشگران بعدی نمی تواند خود را ارزیابی کند .
آیا راه دیگری وجود دارد ؟
این حقیقت که داشتن تعداد زیادی گردگر برای رشد توریسم حیاتی است ، غیر قابل انکار است . در همین حال ، شاید ماخواهان تغییرات ظاهری توریسم نباشیم و بیشتر خواهان بخشی از این تجارت باشیم که درحالی که اثر توریسم را برساختار محیطی واجتماعی ما کاهش می دهد ، در آمد مان را افزایش دهد. همچنین افزایش آگاهی از گرم شدن جهان وتاثیر تغییرات آب وهوایی را نیز باید در تفکر ایجاد در آمد از طریق ترویج و تدارک خدمات برای پذیرایی از بازدیدکنندگان در نظر گرفت .
برای کشورهای در حال رشد این عوامل فرصت مهمی هستند برای رشد و گسترش بخش توریسم از طریق فروش خدمات محیطی و در همان حال ادامه و حفظ ساختار اجتماعی قوی . در جهان یکپارچه ، مردم همچنان می خواهند که از هویت یگانه ، فرهنگستان ، اصول و ارزش های اجتماعی وسرمایه محیطی خود حفاظت کنند . این گنج ها نباید فدای بازار سرمایه وافزایش درآمد شوند . در حقیقت اینها باید مورد احترام قرار گرفته و در مقابل رضایت
جهانگردان که منبع درآمد هستند نیز درنظر گرفته شود .
درآینده پیش روبه تولید توریسمی نیاز داریم که به جهانگردان شانس همکاری در حفظ محیط زیست را بدهد و همچنین ازهویت اجتماعی فرهنگی ما حفاظت کند . درضمن به ما اطمینان دهد که آنها سواحل ما را درحالی ترک می کنند که به حفاظت و مدیریت مداوم از طبیعت
و منابع انسانی کمک می کنند. به تفسیری ، کشورهای دارای منابعی مانند جنگل می توانند از این فرصت ها برای جذب توریست بیشتر استفاده کنند ودر عین حال به آنها آموزش صحیح حفظ محیط زیست نیز داده شود .
همین موضوع در مورد حفظ سیستم های اجتماعی فرهنگی در این جوامع صدق می کند جهانگردان باید برای حفاظت ازمیراث فرهنگی واحترام و رعایت سیستم های اجتماعی تشویق شوند . به همین دلیل ، توریسم فرهنگی با توریسم میراث فرهنگی باید پاداشی درزیر داشته باشد . ازطرفی ، جهانی شدن فرصتی را برای کشورهای در حال رشد ایجاد کرده است ، فرصتی برای افزایش تولید توریسم با ایجاد اطمینان که مردم می توانند بیایند و چیزی بیش ازدریا ، خورشید و شن را تجربه کنند. آن باید بیایند و در زندگی و فرهنگ مردمی خاص شرکت کنند واطمینان ایجاد کنند واطمینان ایجاد کنند که نسل های آینده نیز از چنین تجربه ای لذت خواهند برد
موانع ومعضلات پیش روی جهانی شدن در اقتصاد ایران چه می باشد ؟
– ترس ازجهانی شدن
– نبودن مدارا و سعه صدر
– پیرسالاری
– بیگانه هراسی
– نابرابری اجتماعی
– ضعف در آموزش وپرورش
– وابستگی اقتصادی در نفت
– پایین بودن فرهنگ کار گروهی
– تبعیض به نفع خویشاوندان
– ضعف مدیریت
– بوروکراسی اداری
جهانی شدن در دنیای کنونی ، از مباحث مطرح و مورد نظر بسیاری ازاندیشمندان ، خصوصا صاحبنظران اقتصادی می باشد ، اندیشمندان ، براین عقیده اند که جهانی شدن مرزها را از بین برده و سبب گسترش و توسعه مبادلات تجاری ، یکی شدن نظام اقتصادی و متعاقب آن یکسان سازی فرهنگ جوامع مورد تهاجم قرار گرفته و موجب تسلط فرهنگی کشورهای توسعه یافته قرار می گیرد. اما باید به این موضوع اعتراف نمود ، که با گسترش و توسعه وسایل ارتباط جمعی ، این یکسان سازی فرهنگی عملا آغاز گشته و فقط فرهنگهائی که دارای ریشه ای عمیق و نیز اصیل می باشند ، پایدار و ماندگار مانده و بقیه فرهنگها بتدریج رو به زوال خواهند رفت . بنابراین برای گسترش فرهنگی نیاز به توسعه هر چه بیشتر اقتصادی می باشد.
جهانی شدن هیج دیوار و حصاری را نمی شناسد و برای همه قفلها ، کلید دارد ، به ویژه قفلهائی که به شکل سنتی هستند ، بایستی اذعان نمود که جامعه ما نیز از این تهاجم فرهنگی بی بهره نخواهد گردید .
ایران در مقدمه راه پیوستن به جهانی شدن چالشهای گوناگونی پیش رو دارد. بدون شک و یقین بهره وری ازمهمترین و اصلی ترین مباحثی است که اندیشمندان ، به ویژه صاحبنظران اقتصادی بر آن تاکید بسیار دارند ، بهره وری در هر یک از ابعاد جامعه دارای تعریف مشخصی است که ازجمله ، درآموزش و پرورش ، بحث افت تحصیلی ، در بحث مصرف سوخت ، بحث فرسودگی وسایل نقلیه و در بحث واردات غلات ، موضوع کیفیت نان مصرفی و الگوی مصرف غذائی و در بحث صنعت ( که صنعت گران و تلاش گران عرصه اقتصادی با آن روبرو هستند ) موضوعات گوناگونی مانند نیروی انسانی می باشد که از اهم آن می توان کمبود نیروی انسانی کار آمد صنعتی ، پائین بودن فرهنگ کارگروهی ، نداشتن برنامه ریزی صحیح ومنسجم برای تامین نیروی انسانی آینده می باشد که از اهم آن می توان کمبود نیروی انسانی کارآمد صنعتی پائین بودن فرهنگ کارگروهی ، نداشتن برنامه ریزی صحیح و منسجم برای تامین نیروی انسانی آینده همسان با دانشهای روز دنیا وضعف دروس دانشگاهی درتربیت متخصص وخبره ، نام برد.
منابع :
انتشارات مدیریت دولتی تبریز . تبریز ۱۳۸۰ . « جهانی شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان » – ایران زاده ،سلیمان
شرفی تهران ۱۳۸۳ . « جهانی شدن فرهنگ ، هویت » – گل محمدی ، احمد
انتشارات بال .تهران ۱۳۸۴ . « ایران ، فرصتها وچالش های جهانی شدن » – زمانی ، هادی
انتشارات سپهر اندیش . تهران ۱۳۸۴ . « جهانی شدن و چالش فقر در کشورهای در حال توسعه » – توکلی ، جعفر
. « تحولات استراتژیک فرهنگ و مدیریت در فرآیند جهانی شدن » .( – صادق . اسماعیلی، محمد مهدی ، زیوار، فرزاد ، فرهاد ( ۱۳۸۵
فرهنگ مدیریت . شماره ۱۲