طرح مسئله
یکی از ملزومات اساسی تحقق عملی برای نظریه اقتصاد مقاومتی، جامه عمل پوشانی به دیپلماسی مقاومتی است. دیپلماسی مقاومتی برگرفته از اندیشه اقتصاد مقاومتی است که به آن دسته از اقدامات دیپلماتیک اطلاق می گردد که می توانند برنامه جامع اقتصاد مقاومتی را هر چه بیشتر متحقق سازد. به عبارت دیگر اگر دیپلماسی ما دارای راهبرد و رویکرد مقاومتی نباشد، نمی تواند کمک حال عملی در تحقق اقتصاد مقاومتی باشد. نوشتار حاضر به بررسی بایسته ها، محرک ها و نهایتا چالش ها و افیون های این نوع دیپلماسی می پردازد.
ایده های اصلی این نوشتار اینند که در دیپلماسی مقاومتی اولا ما نیازمند دیپلمات های آشنا و دل سوخته نسبت به اقتصاد مقاومتی هستیم. ثانیا دیپلماسی کار آفرین منتهای مساعدت و پشتیبانی عملی از اقتصاد مقاومتی است. اما افیون های عمده اقتصاد مقاومتی نظریه ادغام در اقتصاد جهانی و اتخاذ رویکرد دیپلماسی التماسی است که باید به شدت از آن اجتناب کرد. دیپلماسی التماسی میل به ذلت و دیپلماسی مقاومتی میل به عزت دارد و سخت می کوشد که همه پارامتر های قدرتی ایران را توان مند سازد در عین حالی که از مذاکره و دیپلماسی ملزومه آن نیز استقبال می نماید.
محرک ها ی دیپلماسی مقاومتی
مجلس پر انرژی در زمینه تقنین و نظارت بر دیپلماسی مقاومتی
اکنون که مجلس دهم به طور عملی شکل گرفته است، لازم است که مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی به خصوص آن جنبه هایی که دارای وجهه عملی و اقدامی دارند با دقت هر چه بیشتر مد نظر قرار گیرند. مجلس نیز لازم است که در این باره به کمک دولت بیاید و از طریق تقنین و نظارت، مساعدت کننده دولت یازدهم باشد.
به نظر می رسد که مجلس دهم باید انرژی خاصی را در این زمینه اختصاص بدهد که شایسته است در اولین قدم مهم تکلیف مطالبات سنگین و گران ما را در زمینه برجام از گروه پنج به اضافه یک پی گیری کند. قطعا در این باره کمیسیون های تخصصی مربوط به سیاست خارجی و امنیت ملی و همچنین کمیسیون اصل نود بسیار حایز اهمیت هستند. جایابی نمایندگان محترمی که در این زمینه دارای تخصص و انگیزه های لازم هستند، ضروری می باشد و در عین حال لازم است از همه پژوهشگران و صاحب نظران به ویژه در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی استفاده شود.
ایجاد ساختار لازم برای فعالیت دیپلماتیک اعتقادی وفعال
هر کنش دیپلماتیکی برخاسته از یک آبشخور فکری یا قالب های ادراکی مختص به خود می باشد، شایسته است که ساختار وزارت خارجه ما نیز به گونه ای دیده و نو سازی شود که این کنش گری در آن جایگاهی ویژه و خوب داشته باشد. متخصصینی کاردان و متعهد باید در داخل و خارج از وزارت خارجه ایران، طراحی و برنامه ریزی لازم را برای کنشگری دیپلمات های ما را به شکل مناسب در عرصه بین المللی فراهم سازند.
با تجربه ترین، توانمندترین و متعهد ترین دیپلمات ها، بدون در نظر گرفته روابط و صرفا بر اساس تعهد و شایسته سالاری برای این کار باید انتخاب شوند. انتخاب بهترین ها در این میدان، عرصه و توان بهتری را برای کنشگری ایران در زمینه اقتصاد مقاومتی ایجاد می کند.
تاکید بر رویکرد دیپلماسی کار آفرین
اکنون که یکی از مشکلات و چالش های اساسی کشور ما معضل بیکاری جوانان و متخصصان ماست، دیپلماسی ما نیز باید رویکردی این چنینی داشته باشد و تمام همت خود را معطوف به دیپلماسی کار آفرین کند. قطعا دیپلماسی کارآفرین قطعه ای برجسته از موزائیک دیپلماسی مقاومتی است.
ایجاد ارتباطات لازم دیپلماتیک برای کار آفرینی جوانان، و هم چنین انجام مطالعات کارشناسی لازم در این باره از اهم بایسته های دیپلماسی کار آفرین است. به عنوان نمونه صنایعی شناخته شوند که می توانند مکمل صنعتی و اقتصادی ما بشوند و نهایتا راه اندازی آنان در استان های مختلف کشور راه را برای برطرف کردن بیکاری و رواج اشتغال فراهم سازد.
به نظر می رسد امروزه مهم ترین بحث دیپلماسی کار آفرین، فعالیت سفرای ما در مجامع و سازمانهای بین الملل و کشورهای کلیدی در جهان است که بتوانند با شناسایی توانایی های ما و توانایی های آن ها در زمینه هم تکمیلی های اقتصادی، صنعتی، و تجاری فعالیت نمایند.
افیون های دیپلماسی مقاومتی
اعتقاد به ادغام در سرمایه داری جهانی
به نظر می رسد مهم ترین آفتی که الان در دیپلماسی ما وجود دارد اعتقاد لیبرال گونه ای است که به سرمایه داری جهانی وجود دارد. این ایده توسط دولت مردان دولت دهم بارها و بارها به اشکال گوناگونی ابراز شده است که البته جای تامل، بررسی و نقد دارد.
ادغام در سرمایه داری جهانی از طریق گسترش روابط دیپلماتیک با کشورهای ثروتمند غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا و کشورهای معظم اروپایی مانند فرانسه و انگلستان صورت می پذیرد. برای همین است که انرژی و زمان زیادی صرف می شود تا هیات های مختلف اقتصادی و تجاری به همراه سران کشورها به ایران سفر کنند.
البته نفس گسترش روابط دیپلماتیک امر بدی نیست، اما همان طوری که رهبر انقلاب اسلامی نیز مکررا تاکید داشته اند باید ببینیم که از این سفرها چه چیزی عاید ما می شود. نکند که ما تبدیل به بازارهای مصرفی آنها بشویم و دشمنانی که از در بیرون کرده بودیم ، الان از پنجره وارد بشوند.
ایده اقتصاد مقاومتی ایجاب می نماید که رفت و آمدهای اقتصادی در پارادیم دیپلماسی مقاومتی قرار بگیرد به نحوی که هر قراردادی که امضا می شود با رعایت عزت مندی نظام جمهوری اسلامی ایران، به شکل هدفمند اولا موضوع اشتغال ایرانی را مد نظر داشته باشد و ثانیا تکمیل کننده صنایع و تجارت ما باشد و بتواند توانمندی های داخلی ما را ارتقا ببخشد.
زمانی بالا رفتن آمار رفت و آمدهای خارجی در زمینه های اقتصادی می تواند توجیه داشته باشد که مولفه های اشتغال و هم تکمیلی اقتصادی را رفع کند و گرنه این سفرها می توانند مضرات و چالشهای اقتصادی دیگری را برای ما به وجود آورد. به عبارت دیگر رشد اقتصادی لازم است اما کافی نمی باشد، در کنار رشد اقتصادی باید که مولفه های توسعه اقتصادی در چارچوب تفکر اقتصاد مقاومتی مد نظر باشند.
دلدادگی به اجماع واشنگتن
اجماع واشنگتن یکی از نظریه های اصلی جهان سرمایه داری لیبرال است. این نظریه در دنباله تفکر اقتصادی و پولی برتن وودز قرار دارد. همان طوری که در تفکر پسا جنگ جهانی دوم در ساز و کار برتن وودز آمریکایی ها کمک به اروپا و سایر کشورهای جنگ زده را منوط به، به رسمیت شناختن دلار آمریکا کرده بودند، در مدل نوین تفکر برتن وودز دردهه نود میلادی که به اجماع واشنگتن معروف شد، هر گونه کمک به کشورهای در حال توسعه منوط به پذیرش شرط های مطرح شده توسط کشورهای قدرتمند به ویژه آمریکاست.
ترجمان اجماع واشنگتن عمدتا صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی هستند. این کمک ها در ساختار نظام سرمایه داری لیبرال مشروط به موضوعات حقوق بشری، خلع سلاح، تروریزم و حتی تغییر در ساختارهای داخلی است. هر کدام از این موارد می تواند مسایل سیاسی متعددی را برای ما به وجود بیاورد و یا عزت و اقتدار نظام را با مشکل مواجه سازد. بنا بر این باید دقت داشته باشیم که حرکت در ساختار اجماع واشنگتن مناسب عرصه دیپلماسی مقاومتی نیست و آن ها نیز همکاری با این گونه دیپلماسی را بر نمی تابند.
اشتیاق به سازمان تجارت جهانی
سازمان تجارت جهانی نیز همان طوری که در بالا به آن اشاره شد در ساختار اجماع واشنگتن قرار می گیرد. شاید بتوان گفت که امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های ما ادغام در ساختار سازمان تجارت جهانی است که بیش از صد و پنجاه کشور در آن عضو می باشند و تعدادی دیگر نیز مانند ما مراحل عضویت ناظر را طی می نمایند تا پس از آن به یک عضو کامل تبدیل شوند.
سازمان تجارت جهانی نیز در پارادیم سرمایه داری لیبرال جهانی قرار دارد و هر گونه تعامل در آن باید مدبرانه و با طراحی باشد. تفکر این سازمان بر اساس نظریه مزیت نسبی قرار دارد و همان طوری که در این نظریه معروف است، انحصار عمده تولید کالا و خدمات در دست کشورهای شمال قرار دارد و این نهایتا آنها هستند که برگ برنده را در این سازمان دارا می باشند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان سازمان تجارت جهانی عمدتا در خدمت نظام سرمایه داری قرار دارد و کشورهای جنوب در آن بازنده هستند.
اما نکته اساسی در این سازمان این است که در آن حق شرط یا حق رزرو پذیرفته شده است و نکاتی را که آن ها از ما می خواهند باید با مطالعه مورد بررسی قرار گیرند و تلاش شود که حداکثر مانور لازم را در برقراری شرایط داشته باشیم. هر صنعتی را که قرار است تعطیل کنیم یا مشروط نماییم، باید با شرایط اقتصادی ما به دقت سنجیده شوند که مقداری از آن به عهده دیپلماسی مقاومتی است و مقداری دیگر به سازمان های اقتصادی و بازرگانی کشور بر می گردند و قطعا نهایتا مجلس شورای اسلامی نیز بسیار نقش آفرین خواهد بود.
به هر حال باید دقت داشته باشیم که راه الحاق به سازمان تجارت جهانی یک راه بسیار پر مخاطره می باشد و نیازمند دیپلماسی مقاومتی فعالی است که بتواند از این پیچ خطرناک با دقت عبور کند.
خوش بینی و اعتماد به آمریکا
تلاش دیپلمات های کوشای ما باعث شد که برجام از لحاظ مذاکراتی به نتیجه برسد اما امروزه به شدت با پیمان شکنی آمریکائیها مواجه هستیم. متاسفانه هنوز برجام به فرجام شایسته خود نرسیده است. یکی از دلایل نافرجامی برجام، اعتماد به آمریکا بوده است. آمریکای اوباما نشان داد که هنوز همان آمریکای بوش و کلینتون و ریگان است که تلاش می کنند هر چه بیشتر حلقه فشار را بر انقلاب اسلامی تنگ تر کنند.
اساسا مشکل دولت آمریکا، توان هسته ای یا موشکی ما نیست، مشکل اساسی آمریکا با ایران گفتمان انقلاب اسلامی است که ساختار منتقدانه آن در خصوص نظم و نظام جهانی مورد خوشایند دشمنان آن نمی باشد و به انحای مختلف تاکنون کوشیده اند که آن را به انزوا بکشانند.
در دیپلماسی مقاومتی جای اعتماد و خوش بینی به آمریکا ئیها وجود ندارد و نظام و حکومت آمریکا به طور کلی با ماهیت گفتمانی انقلاب اسلامی کنار نمی آیند. البته ما هرگز راه های خشونت آمیز را تجویز نکرده ایم و این آمریکا بوده است که با حربه تحریم و توطئه و جنگ و تهمت به کارزار آمده است و همواره تهدید به اقدامات نظامی می کند. اما جایگاه مقتدرانه و دفاعی جمهوری اسلامی ایران می تواند پاسخی به این کنش گری خشونت آمیز آمریکا باشد.
جمع بندی
حفظ و ارتقای اقتدار و عزت جمهوری اسلامی ایران و نگه داشت آرمان ها، هنجارها و ارزش های انقلاب اسلامی پیش شرط اساسی و بنیادین برای موفقیت دیپلماسی مقاومتی است. هرگونه اعتماد و خوش بینی به دشمنان این انقلاب و هرگونه اقدام و عمل غیر مقتدرانه و اتخاذ دیپلماسی التماسی و خواهشمندانه به شدت آسیب های زیادی را به ما وارد خواهد کرد.
انجام اقدامات تلافی جویانه و پروتکلی در مقابل عهد شکنی طرف یا طرف های مذاکره، کنار گذاشتن ایده ادغام در سرمایه داری جهانی، به کارگیری دیپلمات های باهوش، مستعد و کار بلد و متعهد به دیپلماسی مقاومتی از بایسته های اساسی در موفقیت این نوع از دیپلماسی برای به نتیجه رسیدن عملی در اقتصاد مقاومتی است.
حفظ اقتدار منطقه ای جمهوری اسلامی به خصوص در محور مقاومت از پیش شرط های دیگر کامیابی دیپلماسی مقاومتی است. نظر دشمنان رژیم بشار اسد نیست، بلکه هدف اساسی آن ها تضعیف محور مقاومت، تضعیف حزب الله و کنش گران مقاومتی و نهایتا تضعیف و محاصره ایران است که با نقشه کلان آمریکایی ها و صهیونیست ها و پترودلارهای سعودی و حامیان آن انجام می شود. تکفیری های منطقه بازیچه دست این کنشگران جهانی و منطقه ای هستند و هدف نهایی آنان تضعیف و نابودی گفتمان انقلاب اسلامی است.
اندیشه دیپلماسی مقاومتی علی الاصول یک اندیشه انقلابی است و نیازمند تفکر و کنش گری انقلابی است. کسی که انقلابی فکر نکند و انقلابی عمل نکند نمی تواند مجری و کنش گر دیپلماسی مقاومتی و نهایتا اقتصاد مقاومتی باشد.
به قول رهبر انقلاب اسلامی در سالگرد امسال رحلت امام (ره)، باید کاری بکنیم که قطار انقلاب اسلامی در ریل باقی بماند و نگذاریم که نااهلان و نامحرمان آن را از ریل خارج کنند. تا زمانی که قطار انقلاب اسلامی در ریل باقی بماند و عمل انقلابی و کنش گری فعالانه مبتنی بر قالب های ادراکی و گفتمانی حضرت امام خمینی(ره) وجود داشته باشد عزت و اقتدار نظام هم که رمز موفقیت دیپلماسی مقاومتی است نیز وجود خواهد داشت. باز به عبارت دیگر خود تحقق اندیشه مقاومت کلید باز شدن در دیپلماسی مقاومتی در ساختار های دیپلماتیک و کنش گری های لازم به آن می باشد.
دکتر رضا سیمبر
استاد تمام گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان