روزنامه اعتماد با علی مطهری مصاحبه ای انجام داده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
چطور با این همه نقد و اعتراض صریح، تبدیل به اپوزیسیون نشده و از مدار نظام خارج نمیشوید؟ از سوی دیگر، آیا فکر میکنید فرزند شهید مطهری بودن یا نمایندگی مجلس، مصونیتی برای شما به همراه داشته است؟
مدعی اصلی انقلاب امثال من هستند و معتقدم عدهای نااهل آمدهاند و با ندانمکاری و گاه از روی هوای نفس دارند انقلاب را به انحراف میکشانند و هر روز دایره انقلابیون را محدودتر میکنند، برخی آرمانهای انقلاب اسلامی مثل آزادی بیان و حقوق شهروندی را به بهانه حفظ نظام مخدوش کردهاند. ما به جای آنکه اپوزیسیون شویم، انقلاب را به مسیر اصلی برمیگردانیم. دلیلی برای برخورد با من وجود ندارد چون حرفهای من منطبق بر قانون و از روی نصح و خیرخواهی است. عدم برخورد به دلیل فرزند شهید مطهری بودن یا مصونیت نمایندگی نیست. شما دیدید که با آقای صادقی، نماینده شجاع تهران چه برخورد بدی کردند. اصلا قوه قضاییه قانون نظارت بر رفتار نمایندگان را قبول ندارد.
با افراطیها و رادیکالها چگونه باید مواجه شد؟ یک مصلح و کسی که دغدغه اصلاح دارد، با هوچیگرها و رادیکالها چگونه باید مواجه شود؟
باید به اینها آگاهی بخشید. برخی از اینها را شستوشوی مغزی دادهاند و از نظر روحی و بسته بودن فکر شبیه اعضای مثلا گروه فرقان یا گروههای تکفیری امروز شدهاند. از عواطف مذهبی اینها در راه هدفهای خود استفاده میکنند و مخصوصا قوه تفکر و تجزیه و تحلیل آنها را رشد نمیدهند. به جای آنکه افکار و آثار شهید مطهری را در میان آنها رواج بدهند که موجب تقویت قوه تفکر آنها میشود یک سلسله افکار قشری را به آنها تعلیم میدهند تا در موقع لزوم از این افراد به عنوان ابزار استفاده کنند. این امر با وجود تاکیدهای زیاد امام (ره) و مقام رهبری بر ترویج آثار استاد مطهری است. در عین حال وقتی با همین افراد به صورت منطقی و با استدلال مواجه میشویم نرم و ملایم میشوند چون فطرت و وجدانشان زنده است. من تجربه زیادی در این زمینه دارم. در جلساتی شرکت کردهام که ابتدا برخی حضار با کینه بسیار بودهاند و در پایان جذب شده و روبوسی کردهاند.
میگویند مطهری آزادیخواه چرا اینقدر با پوشش زنان مشکل دارد؟ پاسخ شما چیست؟
آزادی تفکر و آزادی بیان تلازمی با آزادیهای فردی ندارد، یعنی اگر کسی قایل به آزادی بیان است لزوما معتقد به آزادی در امور مربوط به عفاف نیست. استعدادهای انسانی انسان مثل قوه تفکر باید آزاد باشد و شکوفا شود اما استعدادهای حیوانی انسان مثل غریزه جنسی باید تحت حکومت عقل و اراده انسان باشد. ما نباید بیماری برهنگی و عریانی را – که در دنیای غرب شیوع پیدا کرده و زیانهای آن را هم میبینند بهطوری که خانواده در برخی جوامع غربی معنی خود را از دست داده است – در کشور خودمان رواج بدهیم. غربیها مسائل مربوط به عفاف و روابط زن و مرد را کوچک میشمارند و چوب آن را هم خوردهاند ولی قرآن کریم این مسائل را مهم میداند. سوره نور که درباره مسائل مربوط به عفاف است با این آیه شروع میشود: «سوره انزلناها و فرضناها» یعنی سورهای است که ما نازل کردیم و آن را واجب کردیم. تز اسلام این است که هرگونه التذاذ جنسی باید منحصر در کادر خانواده باشد و جامعه محیط کار و فعالیت باشد. البته ما قایل به سختگیری نیستیم، فقط فلسفه حجاب باید تامین شود و آن این است که زن و مرد نباید به صورت محرک در جامعه ظاهر شوند.