شاید این سؤال برای خیلی از مردم و کارشناسان پیش آید که اولین اقداماتی که ترامپ در ابتدای ریاستجمهوری خود در قبال ایران انجام خواهد داد چیست و از ترامپ خصوصاً در یک سال اول ریاستش بر کاخ سفید، بایستی انتظار چه رفتارهایی داشت. پاسخ به این سؤال، به دو موضوع برمیگردد. اول به واکنشهای وی و کابینهی وی به ایران و موضوعاتی که در کارزار انتخاباتی از آن سخن رانده است و دوم و مهمتر به اموری که توسط دولت اوباما و سایرین به وی تفویض شده است.
الف) واکنشهای ابتکاری ترامپ به ایران
۱٫ ترامپ در کارزار انتخاباتی درخصوص ایران بارها ادعا کرده است که این کشور «یک تهدید برای آمریکا و نظم بینالمللی بهشمار میرود» و «او حتماً با این تهدید برخورد خواهد کرد». علاوه بر ترامپ، وقتی به اعضای کابینهی وی نیز نگاه میکنیم، چنین برداشتی از ایران وجود دارد. ترامپ و کابینهاش ایران را تهدید تلقی میکنند.
همین چند روز پیش گزینهی احتمالی ترامپ برای وزارت امور خارجهی آمریکا، با کنار هم قرار دادن ایران و کرهی شمالی مدعی شد، این دو کشور را تهدیدی علیه نظم بینالمللی محسوب کرد. سوای از بررسی علل این موضوع و تأثیر رسانهها در بزرگنمایی از این عبارات و گلچین کردن این عبارات در سخنان ترامپ و تیمش و سوای از اینکه آیا ترامپ اساساً توان عملی کردن آنچه میگوید را دارد یا خیر (که این دو موضوع در مجال این یادداشت نمیگنجد)، آنچه مطمح نظر است این است که ترامپ ایران را تهدید میداند و اینکه چه برخوردی در روزهای اول ریاستش بر کاخ سفید با آنچه آن را تهدید مینامد، خواهد داشت، مورد توجه است.
ترامپ همچنین در کارزار انتخاباتی خود بارها و بارها از توافق هستهای ایران و ۵ +۱ که کشورش نیز یکی از آنهاست و نقش تعیینکنندهای در ضعیف بودن این توافق بازی کرده، بهعنوان یک توافق ضعیف یاد کرده و مدعی شده است که قطعاً این توافق را پاره خواهد کرد و به دور خواهد ریخت.
اعضای تیم ترامپ نیز هریک درخصوص این سند صحبت کردهاند و آن را شکنندهترین توافق تاریخ و کاملاً مخالف با منافع آمریکا و در تناقض با آنچه منطق خلع سلاح هستهای مینامند، تلقی کردهاند و برآن بودهاند که با به قدرت رسیدن ترامپ، وی این توافق را از بین خواهند برد و تلاش خواهد کرد تا پایههای این توافق را محکم کنند.
برای مثال، نامزد پست وزارت خارجه اظهار داشته است که گفتوگوهای محکمی را مجدداً برای تحکیم وضعیت این سند به نفع منافع آمریکا با ایران انجام خواهد داد. آنچه در تمامی این سخنان نمود پیدا میکند، این موضوع است که ترامپ و تیمش توافق هستهای ایران را نمیپذیرند و به ادعای خودشان آن را از بین خواهند برد.
البته هرچه به روزهای شروع ریاستجمهوری ترامپ نزدیک شدیم، از ماهیت این رجزخوانیها و لفاظیهای سیاسی و بینالمللی ترامپ و تیمش کاشته شد و از پاره کردن برجام، که روزگاری وی درخصوص آن سخن میگفت، فاصله گرفته شده و از پذیرش در عین مذاکره برای تغییر برخی از بندهای آن سخن گفته شده است.
بنابراین اولین چیزی که باید از ترامپ انتظار داشت، همین موضوع برجام است. ترامپ با این وعدهها به ریاستجمهوری رسیده است. بنابراین تلاش خواهد کرد نشان دهد بهدنبال رسیدن به این وعدهها نیز هست. تلاش برای فشار به ایران برای مذاکرهی مجدد برجام از گامهایی است که بایستی از ترامپ انتظار آن را داشت.
اما از دیگر سو، ترامپ بهخوبی میداند که طرف ایرانی (اگر نه در دستگاه اجرایی)، در سطح حاکمیتی بهشدت مخالف هر چیزی است که وی درخصوص برجام میاندیشد. همین چند روز پیش بود که عباس عراقچی، که عضو ارشد تیم مذاکرهکنندهی ایران محسوب میشود، در واکنش اظهار داشته بود که پروندهی گفتوگوها بسته شده است و بههیچوجه باز نخواهد شد. بسیاری از نخبگان از جمله وزیر خارجه نیز اظهار داشته بودند که تغییر دولتها تغییری در تعهداتشان ایجاد نخواهد کرد.
موضوعی که بهدرستی اظهار شده است. اما هیچیک از اینها برای ترامپ بهعنوان تاجری که به از دست دادنها بسیار حساس است، تمامکننده نیست. آنچه برای او تمامکننده است همان ماهیت بازدارندهی جمله رهبر انقلاب است که فرمودند اگر آمریکاییها برجام را پاره کنند، ما آن را آتش خواهیم زد. ترامپ و بهخصوص تیم وی که سابقهی مدیریت در دستگاه اجرایی آمریکا را دارند، بهخوبی از سطح واقعی بودن سخنان رهبر انقلاب باخبرند. آنها بهخوبی میدانند بسیاری از دردسرهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا، بهخاطر تصمیمات ایران در سطح حاکمیتی است. لذا از کنار این عامل بازدارنده بهراحتی عبور نخواهند کرد.
ممکن است در چند روز و ماه نخست ریاست ترامپ بر کاخ سفید، صداهایی ناظر به گفتوگوی دوباره درخصوص برجام شنیده شود، ولی از یکسو ترامپ از ماهیت اقدام متقابل ایران در سطح حاکمیتی بهخوبی اطلاع دارد و از دیگر سو میداند که ایران چندان هم علاقهمند به تداوم وضعیت برجام به این شکل نیست.
۲٫ دومین اقدامی که باید از ترامپ انتظار داشت درخصوص ایران پیش گیرد، تلاش وی برای مهار ایران در سطح منطقهای است. این مهار نیز چند شکل خواهد داشت: مهار در سطح نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی و مهار نظامی ایران و اعمال فشار از ناحیهی متحدان منطقهای آمریکا.
ترامپ بسیار مایل است تا آنچه اوباما نتوانست درخصوص ایران انجام دهد را به نتیجه برساند. تقریباً تمام رؤسای جمهور آمریکا که بعد از انقلاب اسلامی در آمریکا به قدرت رسیدهاند، تلاش داشتهاند تا قدرت ایران را در سطح منطقهای کنترل کنند: ریگان، بوش، کلینتون، بوش پسر و اوباما، هریک با روش جدید و با تئوری و دکترین جداگانه. اما هیچیک در رسیدن به نتیجه موفق نشدهاند. ترامپ نیز تلاش خواهد کرد تا دکترین خود را مورد آزمون قرار دهد.
برای ترامپ نیز مانند رؤسای جمهور سابق آمریکا، مهار ایران یک موضوع جذاب و هیجانانگیز خواهد بود و هم ازاینرو طی لفاظیهای متعدد در روزهای نخست رسیدنش به قدرت تلاش خواهد کرد اینگونه بازنمایی کند که ایران یک تهدید بینالمللی و منطقهای است و ثبات منطقه را به خطر میاندازد. لذا بایستی جلوی قدرت این کشور به هر طریقی گرفته شود.
ب) ترامپ و مأموریتی که دولت اوباما و دیگران در مورد ایران به او سپردهاند
دومین قسم از اقداماتی که ترامپ درخصوص ایران بهدنبال آن خواهد بود، اقداماتی است که از دولت اوباما و کنگرهی فعلی آمریکا برای وی به ارث خواهد رسید که برخی از آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱٫ طرح گنجاندن نیروهای انقلاب ذیل عناوین تروریستی
اخیراً طرحی در کنگرهی آمریکا مورد پیگیری قرار گرفته است که طی آن تلاش میشود تا برخی از نیروهای انقلاب از جمله سپاه، ذیل گروههای برهمزنندهی امنیت و ثبات منطقه معرفی شده و تروریستی تلقی شوند. این موضوع که درست یک هفته مانده به آمدن ترامپ به کاخ سفید مطرح شد، نشان میدهد که کنگره برای تصریح و تسریع ترامپ در سیاست ضدایرانیاش، پیشقدم شده و از پیش از گرفتن قدرت، در حال فرستادن پیام به وی و قرار دادن وی در عمل انجامشده است.
۲٫ طرح دبیرکل سابق سازمان ملل
دومین اقدامی که بهصورت یک سیاست دیگر ضدایرانی در دست ترامپ قرار خواهد گرفت، موضوعی است که دبیرکل پیشین سازمان ملل، یعنی آقای کوفی عنان، در اختیار شورای امنیت قرار داده است. این طرح که به اظهارات سید حسن نصرالله درخصوص گرفتن حمایتهای مالی و نظامی از ایران برمیگردد، برای قرار دادن ایران ذیل کشورهایی است که تحریمهای تسلیحاتی حزبالله را نقض کرده است و چون در شورای امنیت مورد بررسی قرار خواهد گرفت، ابزاری صریحتر و سریعتر برای ترامپ بهمنظور مانورهای ضدایرانی خواهد شد.
۳٫ اقدامات دولت اوباما و شلیک به قایقهای ایرانی
نیروی دریایی آمریکا در تنگهی هرمز بهسمت قایقهای نظامی ایران گلولهی هشدار شلیک کردند. ارتش آمریکا گفته است این اقدام بهدنبال خودداری قایقهای نظامی ایرانی از پاسخ مثبت به هشدار ارتش آمریکا برای دور شدن از منطقهی محل استقرار کشتیهای جنگی آمریکایی صورت گرفت. خبرگزاری رویترز به نقل از مسئولان وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که یکشنبه ۱۹ دیماه، چهار قایق سپاه پاسداران با سرعت زیاد بهسمت ناوشکن آمریکایی در خلیجفارس نزدیک شدند و این ناوشکن نیز برای هشدار به آنها، اقدام به شلیک کرد.
سؤالی که مطرح است این است که چرا درست ده روز مانده به تفویض قدرت، آمریکاییها دست به چنین ماجراجویی میزنند؟ این ماجراجویی اوباما و پنتاگون یک دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد و آن این است که کار ترامپ را برای شروع سیاست ضدایرانی در خلیجفارس تسریع بخشد و ترامپ را آمادهی اظهارات و سیاستهایی کند که مخالف حضور ایران در منطقه هستند.
۴٫ اظهارات جان کری در نامهی خداحافظیاش؛ برجام دو و سه
جان کری در نامهی خداحافظی خود اظهار داشت که وی و دولت متبوعش توانستند با فشار علیه ایران از وی امتیاز بگیرند و برجام حاصل این فشار و امتیاز است و اگر ترامپ میخواهد از ایران امتیاز بگیرد، باید به ایران فشار وارد کند. وی به اینجا بسنده نکرده و برآن است که برجام دو و سه، یعنی بحث حضور ایران و موشکها میتواند اقدامات ترامپ تعریف شود. بهعبارتی دولت اوباما در حال تفویض موضوع فشار به ایران به خلف ترامپ است.
لذا بایستی منتظر شنیدن برجامهای دو و سه باشیم که ترامپ باید در جهت نیل به آنها، به ایران فشار وارد کند. همانگونه که جان کری، وزیر خارجهی آمریکا، به ترامپ میگوید، ترامپ نیز به افکار عمومی بینالمللی و تیمش خواهد گفت که مذاکرات برای عقب نشاندن دولت ایران از برنامهی ساخت بمب اتمی به نتیجه رسید و حالا دولت اوست که باید بر عقب راندن برنامهی موشکی ایران تمرکز کند. اظهارات کری کاملاً طبیعی است. او در حال خط دادن به دولت ترامپ است که این برجام به نفع آمریکاست و تو نیز اگر میتوانی، منافع آمریکا را تأمین کن. راهحلش نیز عقب راندن برنامهی موشکی ایران است.
فرجام سخن
اولین اقدامی که از ترامپ بعد از رسیدن به صندلی خود در کاخ سفید علیه ایران میتوان انتظار داشت، موضوع برنامهی هستهای ایران است. البته در این خصوص وی تلاش خواهد کرد که ماجرا را بیاندازه متشنج نکند؛ چراکه اولاً از واکنش منفی اروپاییها نسبتبه این اظهارات مطلع است و ثانیاً و مهمتر از آن، از اقدامات تنبیهی ایران در سطح حاکمیتی درخصوص این اقدام بسیار مطلع است. لذا تلاش نخواهد کرد این سخنان را به مرحلهی عمل برساند. از دیگر اقداماتی که باید از وی انتظار داشت، موضوعات مربوط به نیروهای انقلاب، هم در عرصهی داخلی و هم در عرصهی بینالمللی است.
همانطور که سیاست مهار ایران توسط تمام رؤسای جمهور آمریکا پیگیری شده است، ترامپ نیز تلاش خواهد کرد این سیاست را پیگیری کند تا مزهی فشار بر ایران را بچشد. برخی از اقدامات نیز ابتکار ترامپ نخواهد بود. برای مثال قرار دادن عنوان نیروهای انقلابی ذیل عنوان تروریست، هبهای است که کنگره به ترامپ تقدیم کرده است و یا ارسال موضوع حمایت مالی ایران از حزبالله لبنان بهعنوان ناقض تحریمهای تسلیحاتی حزبالله توسط بان کی مون به شورای امنیت، هبهای است که دبیرکل ناتوان پیشین سازمان ملل برای او به ارمغان آورد است. یا موضوع شلیک به قایقهای ایرانی در خلیجفارس هدیهای است که پنتاگون اوباما به او داده است تا سیاستهای ضدایرانی خود را سریعتر و صریحتر شروع کند.
اما همانگونه که بارها گفته شده است و رهبر انقلاب نیز بارها اظهار داشتهاند، آمریکاییها صرفاً در سیاق حکمرانی و سیاستورزی باهم اختلاف دارند، نه در اصول سیاست خارجی خود. تفاوتی بین کری و ترامپ و اوباما برای عقب راندن ایران نیست. اختلاف فقط در این است که یکی فریاد میزند و تهدید میکند، دیگری مذاکره میکند و تحریم. محتوا یکی است. حتی شاید نسبتبه او که افراطیتر است، وحدت مردم بهتر قابل تحصیل باشد. اما برای او که دستش را دراز میکند، مردم نیاز به تجربه دارند، هرچند این تجربه گران باشد.
از سوی دیگر، دولت در سالی که منتهی به انتخابات است، نباید دودستی به برجام بچسبد و سیاستهای ضدایرانی آمریکا را نادیده بگیرد. ضروری است در قبال هر اقدام ثباتزدای آمریکا، واکنشی درخور صورت گیرد. آمریکاییها از تهدید میترسند. این را تجربهی تاریخ نزدیک به سیصدسالهی آنها نشان میدهد.