در یادداشتهای گذشته تاکید شد شورای عالی اصلاحطلبان در دو برهه حساس از جمله در جمعبندی لیست امید و لیست شوراها که میتوانست به بزرگترین فرصت برای عرض اندام شورای عالی اصلاحطلبان تبدیل شود که اعضای آن با عملکرد ضعیف و غیرقابل قبول خود از جمله ایجاد ابهامات بیدلیل، نبود اصل شایستهسالاری در انتخاب افراد و حتی عدم توجه به ملاکهای اصلاح طلبی موجب تضعیف هرچه بیشتر و ایجاد تفرقه در بزرگترین شورای تفکر اصلاحات در کشور شدند.
همچنین اشاره شد اشتباهات پی در پی عارف تا بدان جا پیش رفت که با بستن لیستی خنثی برای انتخابات شورای شهر موجب شد بسیاری از افراد کارآمد که نظارت آنها پرده از فساد در شهرداری تهران برداشت عرصه را به منفعتطلبانی که با لابیگری و بدون سابقه وارد این لیست کذایی شده بوند واگذار کنند.
از همین رو است که برخی از تازهواردان شورا روزی از لزوم شهردار شدن عارف میگویند و روز دیگر معاون قالیباف را لایق شهرداری میدانند و این بیبرنامهگی و اشتباهات سهمگین از وجود «فرقه عارفیه!» خبر میدهد.
این روزها اما بزرگترین انتقاد مردم به رویه شورایعالی اصلاحطلبان، اداره خانوادگی و راه و روش دیکتاتوری آن در برخورد با انتقادات است.
حال بزرگترین سوال این روزهای مردم و طرفداران اصلاحات این است که اعضای این شورا خود چگونه و با چه معیاری انتخاب شده اند؟
و حال که انتخاب شدهاند مدت زمان عضویت آنها در این شورا تا چه زمانی است؟ آیا اعضای این شورا مادامالعمر عضو این شورا هستند؟
و اگر پاسخ مثبت است آیا این همان نوع ریاست حکومتهای سلطنتی و دیکتاتوری نیست؟
اما راه حل برای جلوگیری از تضعیف هرچه بیشتر اصلاحات در کشور این است تا رییس دولت اصلاحات که بنده به شخصه اصلاحات را خلاصه در وی میبینم تعارفات حزبی و رفاقت را کنار بگذارد و به صدای منتقدین امروز و متحدین دیروز خود گوش فرا دهد، چرا که همگان خواستار تغییر ساختار و سبک شورای عالی اصلاحطلبان هستند و دلیل آن این است که سبک دیکتاتوری و خودرایی که بر این شورا سایه افکنده نمیتواند تامینکننده نیاز و خواسته مردم باشد. از طرفی بلیط حمایت مردم به اصلاح طلبان همیشگی نیست و ملت فهیم کشورمان نشان دادهاند که به خوبی اتفاقات را رصد میکنند و در صورت یکی نبودن گفتار و کردارمان با رای خود جواب محکمی به افراد و احزاب ناصادق میدهند، جوابی که میتواند تا سالها یک جریان را به کنج خانه بفرستد و از معادلات سیاسی خارج نماید.
در نتیجه امروز مهم ترین چیزی که باید در دستور کار قرار گیرد تغییر در ساختار شورای عالی اصلاح طلبان و همچنین تغییر رییس آن است، چرا که دکتر عارف نشان داده در عمل توانایی برآورده کردن انتظاراتی که از این شورا میرود را ندارد.
این روزها دیگر کسی نیست که نداند دکتر عارف آنچنان تحت تاثیر خانواده و بخصوص فرزندش است که حتی جایگاه خود را تا حد افتتاح یک کافیشاپ پایین می آورد و این فقط شان عارف نیست که با اینگونه رفتار پایین میآید بلکه شان جریان اصیل و ریشهداری است که چشم امید اکثریت کشور است و رییسی را در بالای سر خود میبیند که قبای ریاست برای تنش گشاد است.
امروز تغییر رییس شورای عالی اصلاح طلبان و تجدید نظر در ساختار آن مطالبه همان مردمی است که با یک «تکرار میکنم» رئیس دولت اصلاحات به میدان آمدند و «تکرار کردند» حماسهای را که آفریده بودند.
اصلاحات در درون خود کم انسان لایق برای تصدی سمتهای مهمی چون ریاست شورای عالی ندارد، از همین رو مرد بیادعای این جریان یعنی «دکتر جهانگیری» با اقبال بالای مردمی مواجه است و نشان داده که این قبا برازنده تن ایشان است