در روزهایی که باخت ترامپ از نظر همه قطعی بود، ناگهان ورق ها برگشت و او به اهرم های قدرت جدیدی دست یافت. اندکی پس از آنکه ترامپ در مراحل مقدماتی رقابت انتخاباتی ۲۰۱۶ آمریکا، گفت اگر رئیس‌جمهور شود در ماجرای صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها طرف اسرائیل را نخواهد گرفت؛ کسی باور نمی کرد او در مدت زمانی کوتاه، آن قدر تغییر موضع دهد که حضوری قوی در آیپک پیدا کند، در یک جمع ۱۸ هزارنفری، گرم‌ترین و مساعدترین قول‌های خود را به جامعه یهودیان در آمریکا دهد، از فلسطینی‌ها بخواهد تا سیستم آموزشی خود را اصلاح کنند و از اسرائیلی‌ها نفرت نداشته باشند و از همه مهمتر وعده دهد که انتقال پایتخت رژیم اشغالگر قدس به بیت المقدس یا به تعبیر صهیونیستها، اورشلیم را به رسمیت خواهد شناخت. وعده ای که سبب شکل گیری موجی از حمایت صاحبان قدرت، ثروت و رسانه در کمپین انتخاباتی وی شد.
اگرچه بسیاری تغییر موضع سیاسی ترامپ را که بیشتر یک تاجر است تا یک سیاستمدار، از رفتار متداول او دور نمی دانند، اما به نظر می رسد او این تغییر سریع و موثر در سازمان رأی خود را مدیون جَرِد کوری کوشنر ، داماد ۳۶ ساله اش است.
جرد کوشنر، صهیونیست، سرمایه‌گذار املاک و مستغلات و صاحب نیویورک آبزرور (هفته نامه مشهوری که پس از انتقال به کوشنر در ۲۰۰۶، به روزنامه برخط تغییر شکل داد) است که چگونگی ایجاد شبکه دوستی با قدرتمندان صهیونیست، رسانه ها و … را به خوبی آموخته است و از جمله دوستان وی، «رابرت مورداک» صهیونیست، امپراتور مشهور رسانه ای آمریکا است که نقش ویژه ای در رأی آوری ترامپ پس از این تغییر موضع ایفا کرد.
داماد و مشاور ارشد ترامپ، فرزند چارلز کوشنر که کمک های زیادی به شهرک سازی در سرزمین های اشغالی کرده است و رفیق دیرین نتانیاهو می باشد؛ رفیقی که گاه میزبان نتانیاهو در نیوجرسی بوده است و آن روزها که جرد دانش آموزی دبیرستانی بود، نخست وزیر امروز دولت جعلی اسرائیل، شب را بر روی تخت داماد و مشاور امروز ترامپ می خوابیده است! با این حساب، برگزاری جلسات متعدد کوشنر با نتانیاهو در دوره پساترامپ را نباید دور از انتظار دانست؛ به ویژه آنکه وی گفته هوپ هیکس یکی از مشاوران اصلی دونالد ترامپ «ترامپ در برخی مسائل مانند اسرائیل و کشورهای خاورمیانه از کوشنر مشاوره می‌گیرد.» به نظر می رسد او همینک دومین فرد قدرتمند آمریکا است که با روش ترامپ، یعنی همه چیز در خدمت تجارت خوب آشنا است.
بد نیست چند گزاره خبری دیگر را نیز به سرعت مرور کنیم. ترامپ پیش از مراسم تحلیف خود گفته بود که «جرد کوشنر می‌تواند به‌عنوان یک واسطه برای برقراری صلح بین اسرائیل و فلسطین کمک کند»، برغم مواضع ضد سعودی دوره انتخابات ترامپ، اولین سفر رسمی او به عربستان سعودی بود. پروژه سعد حریری پس از دیدار بن سلمان با جرد کوشنر رخ داد؛ بلومبرگ خبر داد مذاکرات و توافقات کوشنر- بن سلمان بدون اطلاع تیلرسون و شورای امنیت ملی آمریکا بوده است؛ مجتهد افشاگر مشهود سعودی در توییتر خبر داد در ماه می سال ۲۰۱۷، همزمان با بازدید دونالد ترامپ از عربستان سعودی، یک قایق تفریحی با پنهان‌کاری تمام در بندر جده پهلو گرفته‌است و یک میلیارد دلار اسکناس متعلق به محمد‌بن‌سلمان در این قایق که متعلق به سازمان ترامپ بوده، بارگیری شده است. دستگیری شاهزاده های سعودی و آزادی آنها در قبال پرداخت بخش عمده ای از دارایی پس از دیدار بن سلمان و کوشنر بود و …
اخباری از این دست بسیار است که خبر از یک مثلث شوم می دهد. مثلثی که یک ضلع آن متنفذترین مشاور ترامپ، جرد کوشنر است، ضلع دیگر آن ولیعهد نیازمند به حمایت سعودی – برای تکمیل پازل نشستن بر صندلی پادشاهی که بر خلاف قواعد فعلی خاندان آل سعود شکل گرفته است- و ضلع سوم آن، پیش قراول متجاوزان صهیونیست در منطقه، نتانیاهو است که بر حسب اتفاق، او نیز سابقه فعالیت اقتصادی در آمریکا را دارد، پرونده های فساد مالی برای خودش و همسرش به رسانه ها کشیده شده است و …
چند روز قبل از اقدام اخیر ترامپ، جرد کوشنر با حضور در مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز – همان مرکزی که دستور العمل ۱۶۰ صفحه‌‌ای برای فتنه ۸۸ را تهیه کرده بود- به سوالات میلیاردر یهودی حییم سابان درباره چرایی در اولویت قرار گرفتن سفر ترامپ به عربستان، راهبرد وی برای همکاری با دولت های عرب و به ویژه چگونگی رفتار ترامپ در مذاکرات صهیونیستها با فلسطینیان پاسخ داد و تأکید کرد به جای تمرکز بر روی توافق با فلسطینیان، تیم وی قصد دارند بر روی خواسته های اقتصادی کشورهای خاورمیانه متمرکز شوند، «دولتهای عرب فرصت اقتصادی می خواهند، صلح می خواهند و به تهدیدهای منطقه ای می نگرند و متوجه می شوند اسرائیل که به طور سنتی دشمن آنها است، امروز نسبت به ۲۰ سال قبل، متحدی طبیعی برای آنهاست. اقتصاد قدرتمندی با نوآوری های زیاد دارد.» او تأکید کرد تمام تلاش آنها از زمانی که به کاخ سفید آمده اند، توجه دادن کشورها به ضرورت تخاصم با ایران به جای اسرائیل است و بهره بردن آنها از منافع اقتصادی این تغییر راهبرد است.
حلقه تکمیلی این اخبار، شاید چیزی باشد که شبکه ۱۰ رژیم صهیونیستی اعلام کرد: محمد بن سلمان به کوشنر مشاور ترامپ گفته است که عربستان بزودی سر و ته مسئله اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل را هم در می‌آورد؛ هر چند برای یک یا دو هفته تظاهراتی در جهان اسلام علیه این مسئله صورت می‌گیرد، ولی عربستان آرامش را برای کاخ سفید تضمین می‌کند.
با مروری بر این موارد، به نظر می‌رسد منافع اقتصادی یک باند مافیایی از تغییر منازعات در منطقه ما و به طمع انداختن حکمرانان برخی کشورهای منطقه برای دستیابی به ثروت بیشتر با همکاری با این باند مافیا، به کمک صهیونیستها آمده است تا پس از چند دوره تلاشهای گوناگون برای تثبیت کشور جعلی اسرائیل به پایتختی قدس، به مسیر جدیدی دل بندند. مسیری که میزان توفیق آنها در آن، بستگی به عزم مسلمانان و استقامت آنها در مخالفت با اقدام اخیر خواهد داشت؛ تا همچون ماجرای سعد حریری با وحدت، هوشیاری و مقاومت ناکام بماند یا آنکه خروشی پرهیجان و زودگذر شود و منجر به تحقق وعده بن سلمان گردد. فراخوان سید حسن نصرالله برای اعتراضی فراگیر در فضای مجازی، رسانه ها و خیابانها که موج آن تا حصول نتیجه فروننشیند و در چند روز خلاصه نشود، برای ناکام گذاشتن امید دشمن به حصول نتیجه ای است که بر اساس محاسبات تاجر مسلکان آمریکا است.
