اختلاف بین پدر و مادر و فرزندان، یا ترک زندگی خانوادگی یا اختلافات دیگر بستگان، همگی از موجباتی است که کسانی بخواهند تا مانع ارثبری وراث از آنها پس از مرگشان شوند.
موضوعی که البته در میان عوام هم بسیار شایع بوده و تصور بر این است که اختیار محروم کردن از ارث در قانون وجود دارد. اما آیا شرایط اینگونه است؟
قواعد مربوط به ارث، نحوه تقسیم اموال بین وراث و سهم هریک از وراث در ماترک متوفی از جمله احکامی است که به طور ویژه در قرآن کریم مورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته و از این جهت، جزو قواعد و احکامی است که عدول از آنها به هیچ وجه جایز نیست. برای همین هم، موضوع ارث باید با دقت و حساسیت ویژهای مورد بررسی قرار گیرد.
ظرف داراییهای افراد
هر فردی با زنده متولد شدن، دارای یک ظرف اعتباری حقوقی برای داراییهایش میشود که در این ظرف، مجموع داراییهای مثبت(اموال و بستانکاریها) و داراییهای منفی(بدهکاریها) در طول عمر فرد وارد میشود؛ وقتی فرد از دنیا میرود، این ظرف اعتباری از شخصیت وی جدا شده و به عنوان یک شخصیت حقوقی مستقل، با عنوان «ترکه» یا «ماترک»، به حیات خود ادامه میدهد. پس از فوت فرد، باید حساب و کتاب اموالش رسیدگی شود و از ظرف داراییهایش ابتدا هزینه کفن و دفن، هزینههای درمانی احتمالیاش، حقوق خدمه و کارگرانش، بدهیهای دارای حق وثیقه و بدهیهای عادیاش، مهریه همسرش و سایر وصیتهایش انجام شود؛ سپس اگر چیزی در این ظرف باقی ماند، به عنوان ارث بین وراث قابل تقسیم است.
اگر زن و شوهری با شرایطی که در فقه و قانون مقرر شده یکدیگر را «لعن» کنند و در مدت عده طلاق، یکی از آنها فوت کند، دیگر از یکدیگر ارث نمیبرند و لعان موجب محرومیت از ارث میشود.
افراد تا زمانی که زنده و در قید حیات هستند، حق همه گونه دخل و تصرف در اموال و داراییهای خود را دارند، میتوانند اموالشان را منتقل کنند، یا ببخشند یا حتی تلف کنند؛ مالشان است و اختیارش را دارند. اما به محض اینکه یک نفر فوت میکند و از عالم فانی به عالم باقی میرود، دیگر اختیاری برای دخل و تصرف در اموالش را ندارد و همانگونه که گفته شد، ظرف اعتبار اموالش از فرد متوفی جدا شده و زندگی مستقلی پیدا میکند. فرد متوفی اگر تا زمان فوت برای اموالش تصمیم نگرفته باشد، تنها برای میزان محدودی از اموالش از طریق وصیت تصمیم گیری کند؛ در واقع متوفی در صورت داشتن وصیتنامه میتواند بعد از مرگش در خصوص یک سوم اموالش دخل و تصرف کند، بیشتر از این مقدار دیگر در صلاحیت متوفی نیست و وراث هستند که باید در خصوص آن تصمیم بگیرند.
حال در شرایطی که متوفی حق محدودی برای دخالت در اموالش دارد، آیا میتواند یکی یا چند نفر یا همگی وراث را از ارث محروم کند؟
امکان محرومیت از ارث
فرد تا زمانی که زنده است میتواند همه گونه دخل و تصرفی در اموال خودش داشته باشد. برای مثال فردی که خانههای متعدد و اموال زیادی دارد، تا در قید حیات است، میتواند به موجب سند رسمی یا هرگونه انتقال قطعی، اموالش را به نام دیگران انتقال دهد؛ هیچکس هم نمیتواند به او اعتراضی داشته باشد. زیرا مال خودش بوده و اختیارش را داشته است. البته باید توجه داشت که عمر دست خداست و کسی نمیتواند پیشبینی کند چه زمانی مسافر آخرت است تا بر اساس آن تصمیم گرفته و اموالش را تقسیم کند؛ اما بهرحال منعی برای این تقسیم وجود ندارد.
حال اگر فردی، در زمان حیات خود اقدامی برای انتقال اموالش نکرده باشد، دیگر اختیار عمل سابق را نداشته و تنها می تواند برای پس از مرگش وصیت کند؛ البته وصیت نسبت به کل اموال امکانپذیر نبوده و تنها نسبت به یک سوم اموال، امکان وصیت کردن وجود دارد. بر همین اساس، ، ماده ۸۴۳ قانون مدنی مقرر کرده است که « وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.»
از سوی دیگر، قواعد ارث جزو قواعد امری و شرعی بوده که تخطی از آن جایز نیست و بنابراین وقتی سهم زوجه در صورت داشتن فرزند یک هشتم از عین اموال منقول و قیمت اموال غیرمنقول تعیین شده، این سهم قابل تغییر نیست.
اما اگر متوفی بخواهد به برخی وراث سهم کمتری برسد، میتواند تا یک سوم اموال را به نفع سایر وراث وصیت کند تا به کسی که مد نظر اوست، سهم الارث کمتری برسد؛ بنابراین محرومیت کلی افراد از ارث امکانپذیر نیست.
محرومیتهای قانونی از ارث
همانطور که گفته شده، مورث(متوفی) به طور کلی حق محروم کردن افراد از ارث را ندارد اما در پنج مورد، قانون و شرع مواردی را تعیین کرده است که در صورت وقوع، افراد به حکم شارع از ارث محروم میشوند. اولین مورد محرومیت از ارث در خصوص «قتل» است. اگر وارثی، مورث خود را به قتل برساند از ارث محروم میشود. شاید یکی از حکمتهای چنین حکمی در حقوق اسلامی، جلوگیری از طمعکاری فرزندان یا کسانی که ارث میبرند برای تصاحب سریعتر اموال متوفی باشد؛ در واقع کسی نمیتواند برای اینکه زود به ارث برسد، مورث را به قتل برساند، زیرا قتل مانع ارث بردن است.
دومین مورد در خصوص ارث بردن کافر از مسلمان است. بر اساس ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی، «کافر از مسلم ارث نمیبرد.» البته عکس این موضوع صادق نیست و اگر کافری فوت کند و در بین وراثش، شخص مسلمانی باشد، فرد مسلمان از کافر ارث میبرد. سومین مورد از موارد محرومیت از ارث، «فرزند ولدالزنا» است. اگر فرزندی در اثر یک رابطه نامشروع از زن و مردی متولد شده باشد، متولد زنا از پدر و مادر خود ارث نمیبرد و از این لحاظ از ارث محروم است.
چهارمین مورد هم در خصوص «لعان» بین زن و شوهر است. اگر زن و شوهری با شرایطی که در فقه و قانون مقرر شده یکدیگر را «لعن» کنند و در مدت عده طلاق، یکی از آنها فوت کند، دیگر از یکدیگر ارث نمیبرند و لعان موجب محرومیت از ارث میشود. در آخرین مورد هم، اگر فرزندی به واسطه لعان از سوی پدرش نفی میشود، دیگر نه پدر از فرزند ارث میبرد و نه فرزند از پدر ارث میبرد. البته اگر پدر از لعان رجوع کند، در این صورت فرزند میتواند از پدرش ارث ببرد ولی بازهم پدر از فرزندش ارث نخواهد بود.