سیدحسین موسویان در یادداشتی در مجله «نشنال اینترست» به بررسی تشدید خطرناک خصومت و چرایی تاکتیک فشار ترامپ علیه ایران که نتیجهای نخواهد داد، پرداخته است.
به گزارش افق نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی سالانه در کنگره آمریکا با وحشتناک خواندن برجام، از کنگره خواست که نقایص آن را برطرف کند. وی قبلا اروپا و کنگره را تهدید کرده بود که درصورت عدم اقدام، از برجام خارج خواهد شد. با این تهدیدات به نظر میرسد که سرنوشت برجام به توافقات آتی اروپا و آمریکا بستگی دارد.
با وجود این که اروپاییها ترامپ را برای حفظ برجام تحت فشار قرار دادهاند، اما در مورد موضوعات موشکی و نقش منطقهای ایران، آمریکا را همراهی و در این مورد اقدام به تشکیل یک گروه کاری مشترک با آمریکا نمودهاند. هدف ترامپ از تهدید خروج از برجام، این است که به بهانه موضوعات موشکی و منطقهای، تحریمهای چندجانبه بینالمللی جدید علیه ایران اعمال کند. با وجود این که دکتر کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران گفته که درصورت پایبند بودن اروپا به برجام، ایران نیز به تعهداتش پایبند خواهد ماند، اما درصورتی که اروپا در اعمال تحریم های جدید علیه ایران به بهانه موضوعات موشکی و منطقهای آمریکا را همراهی کند، برجام عملا سقوط خواهد کرد.
واقعیت این است که سیاستهای فعلی ترامپ، روند مناسبات اقتصادی جهانی با ایران را کند کرده و لذا اگر اروپا مایل به حفظ برجام است، باید با امتیازات بیشتر به ایران، خلاء فعلی ایجاد شده بر اثر کارشکنیهای آمریکا را پر کند؛ نه این که آمریکا را برای فشار بیشتر علیه ایران همراهی کند. قرار دادن ایران در موقعیتی که به تمام تعهداتش پایبند باشد اما از مزایای اقتصادی برجام محروم شود، به معنی مرگ برجام خواهد بود و این دقیقا همان چیزی است که ترامپ از ابتدا به دنبال آن بوده است.
برای درک عواقب خطرناک سیاست فشار علیه ایران، بررسی تاریخ مذاکرات هستهای با ایران مفید خواهد بود. در مقاله منتشر شده اخیر در فصلنامه واشنگتن، درسهای اصولی از گفتوگوهای هستهای که می تواند درمورد نحوه تعامل با ایران مفید باشد، را تشریح کردیم. ترامپ تصور میکند آمریکا با تشدید فشار هم میتواند به اهداف بلندمدت خود دست یافته و هم برجام را تغییر دهد. این تصور منجر به تشدید خطرناک خصومتها خواهد شد.
در دوران ریاستجمهوری بوش و دوره اول اوباما، سیاست تشدید تحریم و فشارحداکثری اعمال شد اما ایران به موازات افزایش تحریمها، برنامه هستهای خود را گسترش داد؛ تا جایی که یک ماه با نقطه گریز فاصله داشت. این درس از تجربه دوران مذاکرات هستهای نشان می دهد که تصورات ترامپ برای افزایش فشار درمورد موضوعات موشکی و منطقهای نیز نتیجه معکوس داشته و نهایتا بحران تشدید خواهد شد زیرا ایران برای تأمین منافع ملی خود دست روی دست نخواهد گذاشت. برای مثال ایران در شرایط فعلی به طور داوطلبانه برد موشکی خود را به ۲۰۰۰ کیلومتر محدود کرده است اما در صورت تشدید اعمال تحریمهای جدید، همانطور که یک فرمانده نظامی گفته، ایران می تواند برد موشکی خود را افزایش دهد. همچنین ایران ممکن است در پاسخ به فشارهای غرب، اتحاد نیروهای ضد غرب در منطقه را تقویت کند.
دلیل حصول توافق هستهای این بود که اوباما تصمیم گرفت که مسیر جنگ و افزایش تهدید و فشار را کنار گذاشته تا دوطرف بتوانند امتیازات خود را از طریق مذاکره نقد کنند. با چنین مذاکراتی هردو طرف فرمول میانهای را توافق کردند به نحوی که آمریکا و قدرت های جهانی حقوق هسته ای ایران ازجمله غنی سازی را پذیرفتند و ایران هم اقدامات لازم درمورد شفافیت و اعتمادسازی برای اطمینان از ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای اش را پذیرفت.
لذا اگر اروپا و آمریکا مایل به همکاریهای منطقه ایران هستند، باید با احترام به حق حاکمیت، نگرانی های مشروع امنیتی تهران را درک نموده و به حقوق دفاعی ایران احترام بگذارند. نقش اروپا و آمریکا باید در جهت تامین صلح و ثبات، بالانس قدرت بین قدرتهای منطقهای و بهبود روابط کشورهای درگیر همچون ایران و عربستان باشد؛ نه این که آتش بیار معرکه شده، به خصومتها درمنطقه دامن زد و روند مسابقه تسلیحاتی در منطقه را تشدید کنند.
در این راستا آمریکا و اروپا باید درک کنند که تخریب برجام به صلح و ثبات درمنطقه کمک نخواهد کرد بلکه باید ضمن حفظ برجام، باید از ظرفیتهای آن برای عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی استفاده کنند. برجام نشان داد که تعامل سازنده بین ایران و غرب امکانپذیر است؛ به شرطی که دو طرف با درک منافع مشروع یکدیگر، به دنبال راه حل برد-برد باشند. نهایت این که بدون اجرای کامل و صحیح برجام، ایران اعتمادی به مذاکره در سایر زمینهها نخواهد داشت.»