به گزارش افق نیوز، الیزابت ساندرز، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا طی یادداشتی در نشریه واشنگتنپست میگوید: یک فرد جنگطلب همچون جان بولتون – مشاور جدید امنیت ملی ترامپ – نقش محدودتری در شکلدهی به دیدگاه دیگران درباره یک نزاع بالقوه دارد. این استاد دانشگاه آمریکایی بر این اساس میگوید که جان بولتون به خاطر سوگیری دیدگاههایش نمیتواند [ضرورت] یک جنگ جدید را بهخوبی به دیگران بقبولاند.
ساندرز برای این سخن خود به تحقیقی که اخیرا انجام داده است ارجاع میدهد، مطالعهای که با استفاده از یک نمونه تقریبا ۳۰۰۰ نفری از آمریکاییها، مسئله چگونگی تأثیرگذاری بیانیهها و مواضع مشاوران مختلف درباره یک نزاع فرضی بر حمایت افکار عمومی از جنگ و تأیید عملکرد رئیس جمهوری از سوی عموم مردم را سنجیده است.
وی در این پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که به طور کلی، اگر رئیس جمهوری از توصیههای مشاوران خود تبعیت کنید، میزان تأیید عملکرد وی در بین افکار عمومی افزایش مییابد و اگر چنین نکند کاهش مییابد.
اما حمایت یا مخالفت یک مشاورِ جنگطلب از اعزام نیروهای نظامی [به منطقه نبرد] برای رؤسای جمهورِ دموکرات [نسبت به یک جمهوریخواه] اهمیت بیشتری دارد، که بخشی از آن به خاطر وجود این تصور قالبی است که دموکراتها در زمینه امنیت ملی ضعیف هستند.
در مقابل برای یک رئیس جمهورِ جمهوریخواه، هرچند بیانیهها و مواضع یک مشاورِ جنگطلب همچنان اهمیت دارد، اما در شرایطی این مسئله صادق است که آن مشاورِ جنگطلب با جنگ مخالفت کند – زیرا چنین موضعی میتواند شگفتانگیر باشد.
به نوشته این استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن، نکته مهمتر برای رؤسای جمهورِ جمهوریخواه این است که آیا مشاورش به خاطر دیدگاههایش در زمینه محدودیت استفاده از نیروهای نظامی در یک جنگ شهرت بیشتری دارد یا خیر. این نکته در واقع علت اهمیتِ حمایت عمومی از کالین پاول برای دولت بوش پسر بود.
اما درباره بولتون، دیدگاههای جنگطلبانه او و سابقهاش در جنگ عراق، احتمالا از همین حالا بر دیدگاههای دیگران درباره هرگونه موضعی که بخواهد در حمایت از جنگ بگیرد، تأثیر گذاشته است. حتی اگر عموم مردم توجهی به مباحثات اصلی بر سر سیاست خارجی آمریکا نکنند – یا حتی ندانند که بولتون چه کسی است – اما اعضای کنگره که میتوانند مباحث مرتبط با سیاست خارجی را به عموم مردم منتقل کنند، احتمالا دیدگاههای وی [بولتون] را نادیده میگیرند.