در غرب همیشه صحبت از مردسالاری است. در تاریخ شاه ادوارد با آرا بیشتری به ملکه الیزابت برتری یافت. حتی آخرین نسخههای تاریخی نیز ویرایش شده و نام زنان آمریکایی که رئیسجمهور آمریکا بودند از آنها حذف شده اما در کتابهایی که تا قبل از ۱۹۷۱ چاپشده میتوان نام زنانی را در آن یافت که برای حق رای زنان در آن دوران مبارزه میکردهاند. اما این مسئله در همه جای جهان صادق نیست. جوامع مادر سالاری و از تبار مادری از کاستاریکا و کنیا گرفته تا جنوب غربی اقیانوس آرام دارای استانداردهایی کاملاً متفاوت هستند، جایی که زنان در خط اول جامعه قرار دارند. در اینجا به ۷ مورد از این جوامع جالبتوجه اشاره میکنیم و کمی با فرهنگ این نقاط دنیا آشنا میشویم؛ شاید روزی قصد سفر به این مناطق را داشته باشید، پس بد نیست بدانید که قرار است قدم به چه جامعهای بگذارید.
مینانگ کابااو، اندونزی
مینانگ کابااو که یکی از بزرگترین جزایر اندونزی در ارتفاعات است، به دست زنان اداره میشود. مادر در مرکزیت خانواده قرار دارد. کودکان در ابتدای تولد بخشی از سوکو یا قبیله مادری محسوب میشوند. زمینهای این قبایل نسل به نسل میان آنها دستبهدست میشود.
در روستا هر سوکو یک رهبر مرد دارد که پنگولو نامیده میشود. این روسا بهصورت سنتی نماینده اعضای حکومتی روستا هستند که هر روستا از ۴ قبیله تشکیل شده است. گرچه اکثریت جوامع مینانگ کابااو وفادار به اصولی هستند که توسط ایالت تعریف شده است. خانوادهها بهصورت اجتماعی در این قبایل از زنان پیروی میکنند: زوجهایی که بهتازگی ازدواجکردهاند با خانواده زن زندگی میکنند. مردها عصر هنگام که به خانه میآیند از مادر و خواهرشان مراقبت میکنند. زن رئیس خانواده است، معمولاً مادربزرگ خانواده. این وظیفه را گاهی برادر بزرگتر مادربزرگ به عهده میگیرد.
دین این قبیله اسلام است و آنها دختران و زنان خود را با دیدگاهی برابر با مردان و با احترام بزرگ میکنند و هیچ درگیری دینی با هم ندارند. قوانین اجتماعی بین زنان و مردان متفاوت است، اما هر دو جنسیت ارزشی برابر دارند و این جامعه را به مثالی در میان جوامع زنانه اسلامی تبدیل کردهاند.
موسو، چین
زنان موسو در ایالت سیچوان چین سکان هدایت آخرین جامعه مادر سالاری کشور را در دست گرفتهاند. داراییها از مادر خانواده به کودک میرسد و نسل از مادران ادامه مییابد. فرهنگ موسو با فعالیتهای مادر سالاری توأم است: زنان رئیس خانه هستند و تصمیمات کاری را میگیرند. آنها جدا از مردان زندگی میکنند و میتوانند با هرچند نفر که دلشان میخواهد ازدواج کنند. رسمی میان آنها وجود دارد بنام “ازدواج حین قدم زدن”، که مردان با زنان غیررسمی خود در هنگام عصر ملاقات میکنند. در ساعات دیگر روز مردان با مادران و خواهرهایشان زندگی میکنند و باید هزینه بزرگ کردن کودکان را تأمین کنند.
سنتهای موسو در جهان کنونی در حال تغییر است. بسیاری از زنان دوست دارند به سبک غربی ازدواج کنند، گرچه کودکان همچنان نام خانوادگی مادرانشان را به ارث میبرند. برخی از روستاهای موسو مانند گذشته توسط زنان کنترل میشوند. افزایش گردشگر بخاطر دریاچه لوگو که روستاهای موسو در نزدیکی آن قرار دارند بروی جامعه تأثیر گذاشته و آنها را در معرض ایدئولوژی غرب قرار داده است.
برایبری، کاستاریکا
برایبری در کاستاریکا متعلق به یکی از قدیمیترین سنتهای مادر سالاری در جهان قرار دارد. بااینکه آنها نماینده بزرگترین گروه بومی کشور هستند، روستاهای این قوم از سایر قسمتهای کاستاریکا مجزاست، هم ازنظر فرهنگی و هم ازنظر جغرافیایی. خانههای آنها در منطقه کوهستانی تالامانکا در نزدیکی مرز پاناما مخفی شده است.
کاکائو نقشی کلیدی در اقتصاد این قبیله دارد، هم منبع درآمد آنهاست و هم اهمیت معنوی برایشان دارد. طبق اعتقاداتشان درخت کاکائو در گذشته زنی بوده که توسط خدای سیبو به یک گیاه تبدیل شده است. براین اساس یکی از کارهایی که زنان این قبیله انجام میدهند ترتیب دادن مراسم کاکائو است که در آن مادر و فرزند تازه متولد شدهی او را در ترکیب آب و دانههای قهوه و موز میخوابانند. آنها برای انجام کارهای خانه درآمد دریافت میکنند. از سوی دیگر مردان نقشهایی مانند کشیش یا کاهن را دارند و مراسم مربوط به مرگ مردم را برنامهریزی و اجرا میکنند.
فرهنگ آنها در مواجه با جهانیشدن در معرض نابودی قرار دارد. اخیراً اعضای جوامع بومی صنعت گردشگری را در درست گرفتهاند/ در سال ۲۰۱۷ انجمن تور گردشگری برایبری بهعنوان اولین آژانس تور بومی گردی در کاستاریکا به ثبت رسید.
اوموجا، کنیا
زنان این روستا از همان ابتدا کنترل روستا را در دست داشتهاند. این جامعه زنانه برای اولین بار توسط ریکبا لولوسولی پایهگذاری شده که اهل شمال مرکزی کنیا بود و هدف او خلق جامعهای امن بود که دیگر کسی قربانی خشونتهای خانگی و ازدواجهای اجباری نشود. آنهایی که از خانههایشان بیرون رانده میشدند، یا کسانی که مورد تعرض جنسی قرار میگرفتند به این روستا پناه میآورند. در این روستا هیچ مردی وجود ندارد گرچه به آنها اجازه داده شده که وارد روستا شوند.
در قسمتهای دیگر کنیا زنان حق مالکیت دارایی یا زمین را ندارند، اما زنان اوموجا با جذب گردشگر به روستای خود و فروش جواهر به آنها کسب درآمد میکنند.
ناگوویسی، گینه نو
طبق سنت ناگوویسی که یکی از سه قبیله بزرگ در شرق گینه نو است، همه چیز را مساحت باغ یک نفر مشخص میکند. زنان در این قبیله در باغهای خانوادگی کار میکنند و بدین طریق در داخل و خارج از خانواده دارای جایگاه اجتماعی میگردند. فعالیتهای اجتماعی در همان باغها صورت میگیرد. درحالیکه در این قبیله چیزی به نام ازدواج وجود ندارد، مردانی که زنان را درکارهای خارج از باغ کمک کنند حکم همسر آنها را خواهند داشت. مردان برای نشان دادن عدم علاقه خود به رابطه از آوردن غذا به باغ خودداری خواهند کرد.
گرچه هردو جنسیت نقشهای رهبری را در جامعه عهدهدار هستند، اما در این قبیله مادر سالاری غالب است. باغها و سایر داراییها از مادران به دختران میرسد و آنها عهدهدار تأمین غذای خانواده میشوند. زنان این قبیله مسئول سروسامان دادن به مسائل مالی هستند که واحد پولی آنها صدف است.
گونا، پاناما
قبیله گونا یا کونا در پاناما و کلمبیا بهصورت جداگانه فعالیت میکنند و ازنظر سیاسی و اجتماعی از این دو کشور مجزا هستند. جنسیت در این قبیله تعریف دیگری دارد، آنها جنسیت سومی نیز دارند که شامل مذکر و مؤنث در کنار یکدیگر است. بااینوجود زنان این قبیله در جامعه جایگاه ویژهای دارند، آنها نان و سایر کارهای دستی خود را به گردشگران فروخته و مغازههای کوچکی برای غذا برپا کردهاند.
بیشتر جشنهای این قبیله بر اساس مراحل مختلف زندگی زنان دهکده اتفاق میافتد: تولد، بلوغ، عروسی. وقتی مردان و زنان این قبیله باهم ازدواج میکنند، مراسم به این شکل است که گویی داماد دزدیده شده است. پس از مدتی هردو با خانواده عروس یکجا مینشینند. سپس عروس همراه با خانوادهاش تصمیماتی میگیرد که روی زندگی مردان تأثیر میگذارد، مثلاً میزان حمایتی که او میتواند از خانواده خود داشته باشد. گرچه در این جامعه زنان کمتر جایگاههای سیاسی را در دست گرفتهاند، اما همچنان در مباحث مربوط به مادر سالاری زنان سردمدار هستند.
خاسی، هند
این قبیله در شمال هند متعلق به جامعه مادرسالارانه است که در آن زنان دارای جایگاههایی هستند که مردان از داشتن آن منع شدهاند اما نظراتشان با فمنیست های غربی و حق دفاع از جنسیت زنان کاملاً متفاوت است. مانند سایر جوامع مادر سالاری در این دهکده نیز داراییها از مادر به دختران میرسد. دختران برخلاف فرهنگ هندی میتوانند خواستگاران خود را انتخاب کنند و تن به ازدواج اجباری ندهند.
وقتی نوزادی متولد میشود، برای دختران جشن گرفته میشود اما مجبورند نوزادان پسر را تحمل کنند اما در قسمتهای دیگر هند این قضیه کاملاً معکوس است. ارزش زنان در خانواده بسیار بالاست، اما جایگاه سیاسی در دست مردان است. بااینوجود مردان قبیله علیه قوانین مادر سالانه اعتصاب کردهاند. این مردان مانند بسیاری از فمنیست های جهان به دنبال برابری جنسی هستند. آنها به دنبال ارزش زدایی از زنان نیستند اما دوست دارند زنان به حقوق آنها احترام گذارند.
منبع: matadornetwork.com