نه پیروزی در بوشهر مقابل پارس جم که از عهده شفر و علیرضا منصوریان برنیامد و برتری ۱۰ نفره مقابل سپاهان و البته نه حتی حمایت لسانی احمد سعادتمند و هیأت مدیره آبیها، تضمین بقای کاپیتان سابق استقلال در سمت سرمربیگری تیم نیست.
سناریوی استفاده از محبوبیت چشمگیر فرهاد مجیدی برای نشاندن او بر مسند آندرهآ استراماچونی و آرام کردن دلهای آبی خیلی زود رنگ باخت؛ زمانی که مجیدی قولی داد و آن را در کمتر از یک هفته لگد کرد و درنهایت، پشت به هوادار و رو به قدرت ایستاد. حال، آخرین پست صفحه شخصی مدیرعامل استقلال گواه این است که نیمکت استقلال مجیدی جوان را تا چه اندازه میلرزاند. بالغ بر ۲۶۰ هزار کامنت، که اغلب آنان درخواست برای بازگشت استراماچونی است که چه بیاید و چه نیاید، پولش را با یوروی حداقل ۲۷ هزار تومانی باید از جیب باشگاه بپردازند.
بنای سرمربیگری مجیدی در استقلال روی آب است و امواج خبری روزبهروز این بنا را ناپایدارتر میکنند. این حقیقت تلخی است که دیر یا زود، استقلال و طرفدارانش با آن مواجه میشوند. حتی اگر قرار بر منتفی بودن استراماچونی یا هر گزینه خارجی باشد، از قلعهنویی و منصوریان که با سر پایین دستشان را از روی نیمکت استقلال برداشتند، تا محمود فکری و مهدی پاشازاده با کمتر از نیم فصل تجربه سکانداری در لیگ برتر، برای جانشینی مجیدی مطرح میشوند.
البته ۷ محبوب آبیپوشان هنوز فرصت تحقق وعده کسب سهمیه و قهرمانی حذفی را دارد تا خودش حکم بقایش را مهر و امضا بزند. اما، همین استقلال پرنوسان پساکرونایی آبیپوشان را تا همینجای کار بیتاب کرده و مضطرب از اندیشیدن به آینده این تیم. غیبت مغز متفکر استقلال مجیدی، در سردرگمیهای تاکتیکی تیم به چشم میخورد. از آن مهمتر، مجیدی هنوز موفق به ترمیم آمادگی ذهنی بازیکنانش نشده و این امر در آشفتگی تیم در تمام دیدارهایی که گل تساوی را دریافت کرده، مشهود است.
به هر ترتیب، شاید دیگر مهم نباشد استقلال سهمیه و جام حذفی بگیرد یا از گروهش در لیگ قهرمانان صعود کند یا خیر؛ چرا که هوادار استقلالی به این بلوغ فکری رسیده که ایجاد ثبات در عملکرد فردی و تیمی بازیکنان و کنترل مدیریت بحران در مجموعه بزرگ و پرمخاطبی همچون استقلال، به مربی آزمون پس داده نیاز دارد؛ نه یک بازیکن بزرگ سابق که در ابتدای راه مربیگریاش قرار دارد؛ هرچند به پیراهن و لوگوی آبی عشق بورزد.
مجیدی فرصت اندک و دشواری دارد؛ آن هم نه برای اینکه اثبات کند کاردانی هست که کار هدایت استقلال بزرگ را بتوان به او سپرد یا خیر که پاسخش را دیگر میدانیم. او فرصت اندک و دشواری دارد، صرفاً برای تحقق سه وعده آخرش.