مشروح سخنان حجتالاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه الزهراء با موضوع «فرهنگ ولایتمداری و فرهنگ دموکراسی» به شرح زیر است:
پایگاه خبری افق:فرهنگ ناشی از نظام دموکراسی امتحان خود را پس داده/فرهنگِ نشأت گرفته از نظام ولایی، در آغاز راه خود قرار دارد
بحثِ ما در مورد تقابل دو فرهنگ است؛ یکی «فرهنگِ جامعۀ دموکراتیک» که ناشی از ساختار سیاسی و حاکمیتیِ آن جامعه است و دیگری «فرهنگِ نشأت گرفته از یک نظام ولایی و یک جامعۀ ولایتمدار» که البته در آغاز راه خود قرار دارد و به دنبال شکوفایی و قرارگرفتن در اوج است.
فرهنگ ناشی از نظام دموکراسی غرب یک فرهنگ تجربه شده است که امتحان خود را در این صد سال اخیر پس داده است و نیازی به بحث نظری عمیق و طولانی ندارد. دیگر کسی نمیتواند در مورد این نظام سخن به گزافه بگوید و از آن تمجید کند مثلاً کسی نمیتواند بگوید که اگر یک جامعه به صورت دموکراتیک اداره شود، اثر فرهنگیِ آن این خواهد بود که بنیاد خانواده مستحکمتر خواهد شد، چون تجربۀ صدسالۀ نظامهای دموکراتیک خلاف این را اثبات کرده است.
از سوی دیگر، فرهنگِ ناشی از نظام ولایی ما، یک فرهنگ نوپاست و برای درک ویژگیهای آن نیاز به دقت عقلی است و باید هوشمندی به کار ببریم و ببینیم که این فرهنگ چگونه شکوفا خواهد شد و رشد خواهد کرد.
مهمترین ویژگی فرهنگی یک جامعۀ دموکراتیک غربی، عدم استقلال انسانهاست/ تضعیفِ استقلال و تقویت خودخواهیها، دو ویژگیِ مهم نظام دموکراتیک غربی
در جامعهای که نظام دموکراتیک حاکم است دو ویژگیِ بسیار مهم و عمده وجود دارد: ۱٫ استقلال انسانها تضعیف میشود. ۲٫ خودخواهیِ انسانها تقویت میشود.
مهمترین ویژگی فرهنگی یک جامعۀ دموکراتیک غربی، عدم استقلال انسانهاست و این عدم استقلال به وسیلۀ «کنترل افکار» و «کنترل و تحمیل علاقهها»ی انسانها با شیوههای مدرن و نوین رسانهای و هنری صورت میگیرد در غرب، به ظاهر فضای آزاد ایجاد کردهاند اما برای اینکه بتوانند انسانها را کنترل کنند و آنها را به سمتی که خودشان میخواهند هدایت کنند، با مهارتهای ویژهای، ادارۀ «افکار» عمومی و ادارۀ «انگیزهها» و علاقههای انسانها را در دست خود گرفتهاند. آنها مهارت خود را در کنترل انسانها بالا بردهاند و با انواعِ شیوههای مدرن و به کارگیری هنر، رسانهها و تبلیغات و… دلها و علاقههای مردم را به سیطرۀ خودشان درآوردهاند.
چرا در غرب، مردم به هر کسی که رأی میدهند، نتیجه به نفع صهیونیستها میشود؟ جوّ تحمیلگریِ علایق به صورت مدرن و پیشرفته در جوامع غربی/در غرب رفتارها تا حدی آزاد است اما علاقهها تحمیلی است
درست است که در غرب، رفتار مردم و تا حدی نیز گفتار مردم را آزاد گذاشتهاند ولی علاقههای قلبیِ مردم را به شدت کنترل کرده و تحتِ نفوذ خود قرار دادهاند. لذا انسانها در غرب آزاد نیستند که به هر چیزی دلشان میخواهد علاقهمند شوند، بلکه در آنجا برخی علاقهها به انسان تحمیل میشود. انسانها در غرب استقلال روحی ندارند و به شدت زیر بار تحمیل روحی و فرهنگی قرار دارند در جوامع غربی، جوّ تحمیلگریِ علایق به صورت مدرن و پیشرفتهای وجود دارد و ساختارهای حکومتی از این طریق، رفتارهای افراد را تحت کنترل خود در میآروند. نتیجه این خواهد بود که در جوامع دموکراتیک غربی، صدسال است که صهیونیستها حاکم هستند و مردم به هر کسی که رأی میدهند، نتیجه به نفع صهیونیستها رقم میخورد.
چرا صهیونیستها توانستهاند در این محیطِ آزد همیشه خودشان را حاکم نگهدارند؟ چون آزادیِ غرب، آزادیِ قلبی نیست و در آنجا انسانها را مستقل نمیگذارند. یعنی دلهای مردم آزاد نیست بلکه اسیرِ یک اقلیتِ صهیونیست شدهاند و توسط آنها هدایت میشوند. اکثرِ رسانههای قویِ غربی، در اختیار صهیونیستهاست و صاحب و مالکِ اکثر رسانههای کلیدی در غرب، صهیونیستها هستند و به این ترتیب، یک اقلیتِ چند میلیونی بر دیگران حکومت میکنند.
در نظام ولایی بیش از هر نظامی به استقلال انسانها بها داده میشود/برخی از سیاسیون، یکی به نعل میزنند و یکی به میخ!
برخلاف نظام دموکراتیک، در نظام ولایی آزادی و استقلال انسانها کاملاً حقیقی است و به این استقلال بسیار بها داده میشود به حدی که در اینجا یک انسان میتواند منافقانه زندگی کند و متظاهرانه رفتار کند و ساختار اجتماعی هم آبروی او را نبرد. شما تصور میکنید تمام سیاسیونی که میگویند ما ولایت را قبول داریم، واقعاً به ولایت معتقد هستند؟ مثلاً برخی از سیاسیون هستند که یکی به نعل میزنند و یکی به میخ، آدمهایی هستند که اگر موقعیت را مناسب ببینند، اظهار ولایتمداری میکنند و اگر ببینند شرایط مناسب نیست، حرفهای دیگری میزنند. گاهی اوقات میتوان این افراد را کاملاً رسوا کرد، ولی نظام اسلامی اجازۀ این کار را نداده است.
ساختار نظام ولایی اقتضا میکند که انسانها روی پای خودشان بایستند و به درک و تشخیص خود و به علاقههای قلبیِ خود اتکا نمایند این نظام فرصت میدهد که انسانها علایق پنهان خود را، چه خوب و چه بد، رو بیاورند. این شیوه در برخورد انبیاء الهی با منافقین زمان خود، و نیز در برخورد امیرالمؤمنین علی(ع) با مردم زمان خود کاملاً روشن است. امیرالمؤمنین(ع) آنقدر این استقلال را برای مردم پای رکاب خود قائل بود که حاضر نشد مچگیری کنند و منافقین را رسوا نماید، و لذا بیش از ۱۶ سال نگذشت که «شمر» که از مبارزان پای رکاب علی(ع) بود، قاتل اباعبدالله(ع) شد.
خیلی از مردم، دوست دارند بدانند در انتخابات اشارۀ رهبری به کدام سمت است /رهبری به خاطر اهمیت استقلال روحی و فکری انسانها رأی خود را نمیگویند
نمونۀ دیگری که نشاندهندۀ بها دادن به استقلال افراد در نظام ولایی است، آزادی مردم در انتخاب افراد است. مثلاً در این انتخابات خیلی از مردم دوست دارند بدانند که اشارۀ مقام معظم رهبری به کدام سمت است و به چه کسی رأی میدهند، اما ایشان به خاطر ارزش و اهمیت استقلال روحی و فکری انسانها چیزی نمیگویند. خیلیها هستند که به نظر رهبری بسیار بها میدهند و اگر بدانند نظر ایشان چیست مطابق آن رأی خواهند داد، اما ایشان جز در موارد خاص و حساس، آن هم به صورت رهنمودهای کلی چیزی نمیگویند و به صورت مصداقی هم رهنمود نمیدهند و این به خاطر ارزش استقلال انسانهاست.
استقلال انسانها در نظام ولایی ویژگیِ بسیار مهمی است. مثلاً کسانی که حجاب کامل دارند، آیا تحت تأثیرِ تبلیغات مثبت یا آثار هنری که حجاب را به آنها تحمیل کند قرار گرفتهاند، یا اینکه خودشان آن را برگزیدهاند؟ اینها مگر چند فیلم سینمایی خوب و غیرشعاری در مورد حجاب دیدهاند که به آن گرایش پیدا کردهاند؟ آیا در مقابل غربیها که اینقدر با ابزارهای مختلف رسانهای خود، بیحجابی را به مردم تحمیل کردهاند، ما کار هنریِ قوی و تأثیرگذاری برای گرایش جوانان خود به حجاب انجام دادهایم تا حداقل تبلیغات منفی غربی را خنثی کنیم و حداقل روشنگری لازم در خصوص حجاب را انجام دهیم؟ معلوم میشود کسانی که حجاب کامل را برگزیدهاند، تحتتأثیر تبلیغات نبوده است. (البته ما همیشه باید حفظ استقلال انسانها را در هر کار هنری و تبلیغی در نظر بگیریم و از شیوههای تبلیغات غربی، برای تبلیغ رفتارهای دینی استفاده نکنیم. اما بسیاری از کارهای هنری و تبلیغی میتواند در جهت زدودن غفلتها و اصلاح نگرشها مؤثر باشد که با استقلال روحی و روانی انسانها منافاتی ندارد.)
چرا بسیاری از آزادیهای موجود در جامعۀ ولایی ما در جامعۀ غرب نیست؟ / ما به نبود آزادی و استقلال روحی در غرب معترضیم
در غرب خیلی از انسانها متوجه نیستند که بسیاری از آزادیها را ندارند، و در عوض در جامعۀ ولاییِ ما بسیاری از آزادیها وجود دارد که دیده نمیشود.
در یک نظام ولایی استقلال روحی انسانها به شدت حفظ میشود. اما در یک نظام دموکراتیک، ساختارهای حکومتی خود را ملزم میدانند که افکار و علایق مردم را تحت کنترل و سیطرۀ خود درآورند. ما مدعی استقلال و آزادی علیه غربیها هستیم و نبود آزادی و استقلال در غرب معترضیم، ولی متأسفانه کاری برای نشان دادن و اثبات این ادعای درست، نشده است. ما حتی برای خودمان هم یک فیلم خوب علیه غربیها نساختهایم که ریشههای جنایتها و تباهی انسانها را نشان دهد.
برخی تصور میکنند که اگر بخواهیم فیلمی علیه غرب بسازیم باید جنایت سربازان آمریکایی را در نقاط مختلف نشان دهیم و یا اینکه مظاهر فسادِ غرب را نشان دهیم، در حالی که اگر «ریشههای این تباهیها» را نشان دهیم، اثر بیشتری خواهد داشت و حتی باعث خواهد شد که مردمِ غرب، بیدار شوند و بفهمند که خیلی از آزادیها را ندارند و خیلی مسائل به آنها تحمیل میشود.
فرهنگ و جامعۀ غربی، «خودخواهی» انسانها را تقویت میکنند/ در غرب به «هوس» میدان داده شده و «محبت» را قربانی کردهاند
ویژگی دیگر فرهنگ و جامعۀ غربی این است که خودخواهی انسانها را تقویت میکنند. اما در یک نظام ولایی مردم از خودخواهیها فاصله میگیرند. مثلاً ببینید که در نظام غرب چقدر بر حقوق مختلف انسانها تأکید میشود و به آنها یادآوری میشود که چه حقوقی دارند و باید مراقب باشند و از حق خود نگذرند. اما در دین ما میبینیم که بیشتر بر «تکالیف» ما تأکید شده است.
در غرب دلبخواهیهای سطحی و هواهای نفسانی را میدان میدهند و مردم را تشویق میکنند که به سمت «هوس»های خود بروند و به این ترتیب از «محبت» فاصله میگیرند. چون کسی که اهل هوس باشد، نمیتواند اهل محبت باشد. در غرب همه دارند از «هوس» حرف میزنند و چیزی که در کنار «هوس» قربانی میشود، «محبت» است. اما در جامعۀ ما اینگونه نیست، زیرا وقتی انسان با هوسها و خواستههای سطحی خود مبارزه کند، اهل محبت خواهد شد. شما میبینید که جامعۀ ما با محبتتر از این جوامع است. ممکن است که در جوامع غربی کمی لبخند بیشتر باشد ولی واقعش این است که آن لبخندها از سرِ محبت نیست بلکه غالباً از روی خودخواهی است.
مردم عالم باید زیباییهای فرهنگ ولایی ما را ببینند/ ما ظرفیت الگو قرار گرفتن برای مردمِ عالم را داریم
اگر بتوانیم زیباییهای پنهان موجود در نظام ولایی خود را پیدا کنیم و نشان دهیم و از سوی دیگر، زشتیهای پنهانِ موجود در نظام و فرهنگ غرب را به مردم عالم نشان دهیم، گام بلندی در جهت مقدمهسازی برای ظهور برداشتهایم و ظهور حضرت نیز چیزی نیست جز ایجاد یک ساختارِ ولایی در سراسر عالم.
تا وقتی که نظام ولایی و مردمسالاری دینیِ ما اثر خود را در فرهنگ جامعۀ ما نشان ندهد و تا وقتی که ما این فرهنگ زیبای نشأت گرفته از نظام ولاییِ خود را به مردم جهان ارائه ندهیم، حرفِ ما برای مردم عالم، پیام تازهای نخواهد داشت. مردم عالم به این نگاه میکنند که این ساختار ولایی چه اثری در فرهنگِ ما، در سبک زندگی، در مناسبات فردی و اجتماعی و در روحیاتِ ما داشته است و این را ملاک قرار میدهند. آنها وقتی میفهمند یک نظام ولایی، نظام خوبی است که ثمرۀ شیرینِ آن را در فرهنگ و سبک زندگی ما ببینند.
«فرهنگ ولایی» ما این ظرفیت را دارد که مردم جهان «شیفتۀ» آن شوند، همانطور که زمانی «فریفتۀ» فرهنگ غرب شدند
اگر مردم جهان، از طریقِ ارتباط با ملت ما و یا از طریق محصولات فرهنگی و رسانهای ما، از جمله فیلمها و سریالها، آثار این نظام ولایی و ثمرات شیرینِ آن را در فرهنگ و سبک زندگی ما ببینند، زیباییِ آن را درک کرده و به آن گرایش پیدا خواهند کرد و در این صورت است که فرهنگ ما جهانگیر خواهد شد. تنها در این صورت است که میتوانیم نظام ولایی را برای همۀ جهان پیشنهاد دهیم و قوم مقدمهساز ظهور باشیم.
ما ظرفیت الگو قرار گرفتن برای مردمِ عالم را داریم. ما این ظرفیت را داریم که مردمِ جهان زندگیِ ایرانی اسلامی ما، فرهنگ و جامعۀ ولایی ما را ببینند و شیفتۀ آن شوند؛ شبیه همان اتفاقی که زمانی برای فرهنگ و تمدن غرب افتاد و آنها توانستند مردم جهان را شیفته و یا فریفتۀ فرهنگِ غرب نمایند که البته امروز دیگر دوران افول آن فرا رسیده است.
کدام رفتارمان الگوست ؟
وضعیت رانندگی!
رعایت حقوق اداری!
پارتی بازی!
جنگ ودعوای بزرگان سیاسی !
بی احترامی به دیگران حتی رقبایمان!
نماینگان مجلس ]
عدم تحمل رقیب سیاسی!