شجاع خلیلزاده هم پس از به پا کردن و سر و صداهای فراوان و برپایی بازارگرمی برای خود در پرسپولیس، به یکباره دست این تیم را پوست گردو قرارداد تا ضربهای مهلک را به این تیم، پیش از فینال لیگ قهرمانان آسیا بزند! ضربهای که از هرکسی جز او میتوانست قابل باور باشد، چرا که شجاع خود را شش آتشه میدانست و توانسته بود اعتماد کریم باقری را هم جلب کند تا به دنیال کریم، میلیونها پرسپولیسی نیز به او اعتماد کنند! اما حقیقت تلخ این است که این اولین باری نبود که شجاع پیراهن پرسپولیس را به پیشنهادی چند میلیارد بالاتر، فروخته است!
در دوران حضورش در مس کرمان، دقیقا مشابه این اتفاق را پیادهسازی کرد تا به جای حضور در تمرینات پرسپولیس سر از تمرینات سپاهان دربیاورد، آن روزها هم او خود را پرسپولیسی میدانست، اما صفرهای پرتعداد قرارداد او با سپاهان، مرزی بزرگ را مابین عشق و تعصب و آرزو قرارداد تا شجاع مدافع بزرگ نقش جهان شود.
صحبت از پرسپولیس در میان نیست، بلکه صحبت از هوادارانی است که او به اعتماد و ایمان و باور کامل داشتند، هوادارانی که به جان دادند و برایش جایگاهی دست و پا کردند و به واسطۀ همینها توانست طلب دستمزدهای آنچنانی کند و در آخر پیراهن تیم ملی را بر تن کند! حق با کی روش بود! شجاع شاید ظرفیت تمام این اتفاقات خوب را با هم نداشت! راستی شلوار پلنگی متعصب، در آن سوی آبهای خلیج فارس حالا چه بر تن میکنی؟! دشداشههای سفید قطریها را و بوسه بر لوگوی نادی الریان میزنی؟!