علی کریمی ملی پوش اسبق فوتبال کشورمان اخیراً متنی منتشر کرد که دارای ابهام معنایی در موضوع نذری برای ماه عزاداری بود.
با همه کشوقوسهای فضای مجازی او در پستی دیگر به حواشی شکلگرفته پایان داد و عذرخواهی کرد. علی کریمی نوشت: «با اینکه مخاطب من عدهای خاص بودند اما از عزاداران واقعی امام حسین(علیه السلام) عذرخواهی میکنم و دستهایشان را میبوسم. قضاوت با مردم.»
ناراحتی مردم از کریمی طبیعی بود اما یک اتفاق به نظر عجیب میآمد. سعید حجاریان از فعالان جریان اصلاحات پستی در حمایت از کریمی منتشر کرد و در یک فیلم سعی کرد تمام حمایتهای انجام شده از علی کریمی را تجمیع کند. همین ابتدای کار این سوال پیش میآید که چرا باید فردی همچون حجاریان نسبت به یک موضوع حاشیهای در فضای مجازی ورود کند؟
قرار بر ذهن خوانی نیست، امّا مواجهه حجاریان را با توجه به پیشینه روابط جریان اصلاحات و سلبریتیها، میتوان نوعی “کانالیزه کردن فوتبالیست اسبق کشورمان در بستر جناحی اصلاحات“ تحلیل کرد تا در روز مبادا بتوانند بهرهکشی سیاسی لازم را از کریمی و هم تباراناش ببرند.
پایه استنادی این مدعا نیز مصاحبه «حجاریان» در مصاحبه روز ۱۱ تیر ۱۳۹۷ با روزنامه اعتماد است. او صراحتاً اعلام کرد: «ممکن است مردم جملگی اصلاحطلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاحطلبان تمایزی نگذارند؛ اصلاحطلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاستهای خود را بهتعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاستهایشان را نخست با گروههای مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و… در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاستها توسط همان گروههای مرجع جدید در جامعه منعکس شود. یعنی عملاً اصلاحطلبان در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.»
پیشینه انتخاباتی
موضوع بهرهجویی از سلبریتیها مسبوق به سابقه است. اوج آن را در ادوار گذشته انتخاباتهای مهم نظیر ریاست جمهوری شاهد بودیم. دهه ۸۰ و عصر حکمرانی جریان چپ نقطه اصلی شروع بود.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴: اصلاحطلبان پس از حذف سه نامزد خود (کروبی، معین و مهرعلیزاده) در دور اول انتخابات حامی هاشمی رفسنجانی شدند. همزمان بخش بزرگی از سلبریتیهای سینمایی نیز حمایت خود را از هاشمی رفسنجانی برای دور دوم انتخابات ۸۴ اعلام کردند. افرادی نظیر ناصر تقوایی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار و فریدون جیرانی از جمله امضاکنندگان بیانیه بودند. امّا نهایتاً احمدینژاد با بیش از ۱۷ میلیون رای دربرابر ۱۰ میلیون رای هاشمی به پیروزی رسید.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸: دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری جنجالیترین انتخابات تاریخ ایران شد. تقریباً همه اقشار جامعه در میدان انتخابات حاضر بودند. بخش بزرگی از حاکمیت شامل اردوگاه اصلاح طلب، اردوگاه هاشمی رفسنجانی و خاندان امام خمینی پشتیبان موسوی بودند.
سلبریتیها نیز تبلیغاتچی موسوی بودند. در بیانیهای با امضاء تعدادی از سینماگران و تئاتریها آمده است: «ما هنرمندان به خاطر اعتلای ایران، به خاطر شکوفایی فرهنگ و هنر، به خاطر فردایی بهتر، سرشار از روشنی، آگاهی، عدالت، آزادی، ایمان و مهربانی از همه شهروندان میهن اسلامی میخواهیم در انتخابات پیش رو شرکت کنند و رای سبز خود را به نام هنرمند و مدیر برحسته کشور آقای مهندس میرحسین موسوی به صندوقها بیندازند.»
تعدادی از بازیکنان تیم ملی فوتبال نیز در بازی ایران – کره جنوبی در حمایت از موسوی مچ بند سبز به دست بسته بودند. کریمی، شجاعی، نکونام، نصرتی و کعبی از جمله این افراد بودند. این مسابقه آخرین بازی از مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ بود که در نهایت به جام جهانی صعود نکردیم. موسوی نیز با وجود پشتیبانی گسترده از سوی رسانههای خارجی و سلبریتیها نتیجه را باخت. احمدی نژاد با ۲۵ میلیون رای و با ۱۱ میلیون رای بیشتر نسبت به موسوی توانست مجدداً رئیس جمهور شود.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶: روحانی نامزد مشترک هاشمی، خاتمی و موسوی در سال ۹۲ بود. در بحبوحه انتخابات ۹۶ اتفاقی جالب توجه رخ داد.
وزیر فرهنگ دولت روحانی «صالحی امیری» که سابقه معاونت وزارت اطلاعات در دولت خاتمی را نیز داشت، در روز رای گیری نحوه ارتباط سلبریتیها و جریان متبوع خود را با این ادبیات اعلام کرد: «به کاندیدای عزیز (منظور رئیسی) میگویم اگر واقعا نیاز به هنرمند داشتید به من میگفتید برایتان چند هنرمند میفرستادم!» خبرنگار از او میپرسد که این جمله او شوخی است دیگر؟ امّا پاسخ صالحی امیری جالب بود: «[با لبخندی بر لب] نه جدی میگویم».
تاریخ انقضاء
نکته اینجاست که استفاده از سلبریتیها موسمی است و اگر چنانچه خلاف رای جریان اصلاح طلب حرکتی از سوی آنان صورت بگیرد، رسانههای منتسب به این جریان به راحتی از آن فرد عبور میکنند و حتی در باب بیمصرف بودن و بیسوادی آنها قلمفرسایی میکنند.
تعدادی از بازیگران در خرداد سال ۹۷ مراسم افطاری روحانی را اصطلاحاً تحریم کردند. روزنامه شرق نیز احتمالاً به همین دلیل در تیر ۹۷ در مطلبی دقیق و صریح علیه سلبریتیها نوشت: «تصور غالب این است که چهرهها و ستارههای مشهور یا همان سلبریتیها روی مردم عادی تأثیرگذار هستند اما در روزگار شبکههای اجتماعی و دنیایی که بر محور لایک و کامنت میچرخد – دست کم در ایران – به نظر این قضیه برعکس شده است. این توده مردم عادی هستند که به سلبریتیها فرم میدهند و برایشان تعیین میکنند که درباره چه چیزی حرف بزنند و از چه چیزی حرف نزنند.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «در صفحات سلبریتیها، فرقی نمیکند بازیگر باشند یا ورزشکار یا چهرههایی که به خاطر دندانها یا دماغ یا فحشهایشان مشهور شدهاند، با هر سطحی از سواد و اطلاعات، واکنش به هر چیزی را میبینیم؛ از ابراز نظر درباره دعوای دو شهر بر سر تقسیمات کشوری (ماجرای کازرون) و مسئله آب و محیط زیست در شهری دیگر تا ترکیب تیم ملی در جام جهانی و دیدار ترامپ و کیم جونگ اون!»
نحوه تعامل جریان اصلاحات با سلبریتیها کاملا منطبق بر میزان امکان بهرهکشی سیاسی از آنها است. طعنه صالحی امیری به رئیسی یک حقیقت عیان است که اصلاحات سلبریتیها را همچون یک کالای قابل خرید و فروش و معامله مینگرد. بهرهکشی سیاسی اصلاحطلبان از سلبریتیها گاهی تا رأس جریان اصلاحات رسوخ میکند و شاهد برخی مواضع از سوی افراد مشهور این جریان سیاسی در دمدستیترین اتفاقات و تعاملات سلیبریتیها هستیم.