به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مرتضی شعبانی، مستندساز و عضو گروه روایت فتح که سالها سابقه همکاری با شهید مرتضی آوینی را در کارنامه دارد، در گفتوگویی به روایت سهدیدار خود با شهید «سید حسن نصرالله» پرداخت و اظهار داشت: اولین دیدار ما با سید حسن نصرالله مربوط به ۱۳۷۷ بود که ما در قالب گروهی مستندساز برای پرداختن به قصه امام موسی صدر و شهید سید عباس موسوی به لبنان رفته بودیم و برای انجام مصاحبه سید را در لبنان ملاقات کردیم.
این مستندساز عنوان کرد: به همراه یک تیم مستندساز که متشکل از بنده، محمدعلی فارسی، مهدی همایونفر و احسان رجبی و به نمایندگی از گروه روایت فتح اعزام شدیم و درباره موضوعات مقاومت و خاطرات و مسائلی که مربوط به شهید سید عباس موسوی و امام موسی صدر بود، با سید حسن نصرالله گفتگو کردیم. در این دیدار شرایط امنیتی سخت نبود و خیلی ساده و راحت به دیدار سید حسن رفتیم، چون تهدید رژیم صهیونیستی به شکل کنونی نبود. در این مقطع حزبالله شکل گرفته بود، اما قطعاً به اندازه امروز قوی نبود و اسرائیل هم تهدید به ترور نکرده بود. در آن مقطع مسائل امنیتی و حفاظت خیلی سفت و سخت نبود.
وی با بیان اینکه ما در پروژهای که در سال ۱۳۷۷ داشتیم یک ماه در لبنان مستقر شده بودیم، خاطرنشان کرد: البته من جزئیات زیادی از دیدار اولی که با شهید نصرالله داشتم را به خاطر ندارم، اما همین خودمانی بودن و احساس صمیمیت خیلی به نظرم برجسته بود، چون این مسئله در ذهنم مانده است. ایشان خیلی با استقبال و گرمی و صمیمیت در کنار ما نشست و درباره امام موسی صدر و سید عباس موسوی صحبت کردند. مهمترین شخصیتی که در این سفر قصد داشتیم با او مصاحبه داشته باشیم، سید حسن بود. ما در سفرهایی که داشتیم با میشل عون هم مصاحبه داشتیم.
مصاحبه دوم برای «زیتون تلخ» بود
شعبانی به روایت دیدار دوم خود با سید حسن نصرالله پرداخت و گفت: ما در سفر دوم سال ۱۳۸۳ برای پروژه مستند «زیتون تلخ» که مربوط به عملیاتهای حزبالله علیه اسرائیل از سال ۱۹۸۲ میلادی تا ۲۰۰۰ به مدت ۱۸ سال بود، به همراه آقایان ابوالحسنی، رمضانی و فکر میکنم آقای سیفی به لبنان رفتیم. تیم حفاظت سید ما را سوار یک ماشین بنز کردند که این ماشین پردههای مشکی زخیم داشت و چراغهای داخل را روشن کرده بودند بخاطرهمین بیرون دیده نمیشد لذا هر باری که ما به لبنان میرفتیم شرایط فرق میکرد. در آن زمان خیلی دربهای ریموتی و کنترلی باب نشده بود [حداقل من ندیده بودم]. به یک جایی رسیدیم که و راننده ریموت را زد و کرکره بالا رفت و ماشین داخل رفت؛ آنجا فقط به اندازه یک ماشین جا وجود داشت و هیچ جای دیگری وجود نداشت. کرکره پایین آمد و از درب وارد شدیم تنها یک آسانسور وجود داشت یعنی اینجوری نبود که دربهای مختلف وجود داشته باشد.
این مستندساز عنوان کرد: در آن جلسه ابتدا شهید عماد مغنیه حضور داشت و چون ایشان یک شخصیت جهادی بودند به هیچ کسی مصاحبه نمیدادند و با ما هم مصاحبه نکردند. ما آنجا ایشان را دیدیم و پرسیدند، میخواهید چکار کنید و طرحتان چیست؟ و من طرح را توضیح دادم که ایشان ما را راهنمایی کردند و به تعدادی از فرماندهان محورهای مختلف لبنان معرفی کردند. ما رفتیم و آنها را بررسی کردیم و تحقیق و پژوهش کردیم و سپس به ۸ طرح رسیدیم که در جلسه بعد با آقا سید حسن مطرح کردیم.حدود یک نصف شب بود که ما را بیدار کردند و گفتند، بریم. گفتیم، کجا؟ گفتند، ملاقات سید. ما رسیدیم؛ سید و حاج عماد آنجا بودند و ما طرحها را توضیح دادیم و آقا سید فرمودند، این دو طرح خیلی خوب است که یکی طرح ابوزینب بود که بعداً فیلم سینمایی شد و دیگری عملیات انصاریه بود.
وی ادامه داد: ما برای انجام مصاحبه و تصاویر میدانی به مناطق مختلف رفتیم و بعد نوبت مصاحبهی خود آقاسید رسید. مصاحبه ایشان تقریبا سه ساعت طول کشید. بعد که این مصاحبه تمام شد من قصه خوابشان را پرسیدیم و گفتم، آقا سید! اگر ممکن است این قضیه را تعریف کنید. چون من ماجرا را میدانستم و در سفر ۱۳۷۷ از بچهها ماجرای آن را شنیده بودم. از ایشان تقاضا کردم اگر ممکن است این خواب را برای ما بیان کنند. اول خیلی سختشان بود ولی راضیشان کردیم و میخواستند عربی صحبت کنند که ما گفتیم، فارسی صحبت کنید. ایشان خواب را تعریف کردند و گفتند، این خواب یادگاری پیش شما بماند تا زمانی که شهید نشدهام، پخش نشود.
این مستندساز درباره دیدار آخر خود با سید حسن نصرالله گفت: دیدار آخر ما با سید مربوط به چهلم شهادت حاج قاسم سلیمانی و سال ۱۳۹۸ بود؛ ما از ایشان تقاضا کردیم یک فرصت مصاحبه بدهند که قبول کردند و در یک شرایط ویژه امنیتی سه ساعت و نیم با ایشان مصاحبه انجام دادیم. این دیدار خیلی متفاوت بود و چند ماشین را برای دیدارشان جابه جا کردیم. هربار وارد یک ساختمان میشدیم و درحالی که نمیدانستیم کجا هستیم سوار ماشین دیگری میشدیم و به مسیر دیگری وارد میشدیم و برای همین ما اصلا نمیدانستیم کجا هستیم، اما اهمیت این حجم حفاظت را درک میکردیم که شرایط امنیتی وجود دارد و تهدید اسرائیل یک تهدید جدی است و شوخیبردار نیست لذا ما این شرایط را میپذیرفتیم، چون اهمیت مقاومت و رهبر آن را میدانستیم که باید هرکاری برای حفاظت از ایشان صورت گیرد.
وی ادامه داد: ما در مصاحبه آخرمان حتی امکان همراه داشتن دوربین را هم نداشتیم و دوربین را خود حزبالله تدارک میدید، چون ممکن بود دوربینهای ما ردیاب داشته باشند و به لحاظ امنیتی مشکل داشت لذا اجازه دوربین را نمیدادند و خودشان وسایل را آماده میکردند و فیلمبرداری صورت میگرفت و در نهایت فیلم را تحویل میدادند. دیدار آخر یک دیدار خیلی صمیمانه بود که انتهای آن به خاطره ویژهای ختم شد که سید درباره حاج قاسم گفتند. من وقتی ارتباط شخصیشان را با حاج قاسم پرسیدیم، گفتند «اگر ملکالموت بگوید قرار است جان حاج قاسم سلیمانی را بگیرم و فرصتی وجود دارد که جان شما را بهجای ایشان بگیریم قطعا قبول میکنم.»
شعبانی در پاسخ به اینکه شهید آوینی و سید حسن نصرالله دیداری با هم داشتهاند، گفت: شهید آوینی سال ۱۳۶۸ برای مجموعهای که برای حزبالله با نام «نسیم حیات» کار کردند، با سید حسن نصرالله که آن زمان عضو شورای حزبالله بودند، در ساختمان کنونی جام جم مصاحبهای کردهاند لذا سید آقا مرتضی را میشناختند. نادر طالبزاده هم طی دورههایی بچههای حزبالله را آموزش فیلمسازی داده بود.
این مستندساز درباره شاخصترین ویژگیهای سید حسن نصرالله در طی این دیدارها گفت: مهربانی مهمترین ویژگی سید حسن نصرالله بود؛ ایشان خیلی مهربان و بیتکلف و خودمانی بودند؛ یعنی باورمان نمیشد چهرهای که در تلویزیون آنطور کوبنده صحبت میکند همین است! ایشان خیلی لطیف و مهربان بود این برجستگیترین ویژگی ایشان بود که در این دیدارها ما لمس کردیم. نصرالله از سال ۱۳۷۷ تا آخرین دیداری که ما سال ۱۳۹۸ داشتیم به اوج رسیده بود؛ بیتکلفی ایشان در جلسه و دیدار آخر خیلی بیشتر شده بود. من این سالهای حدود ۷ بار ایشان را طی ۴ دیدار دیدهام که مروبط سالهای ۱۳۷۷، ۱۳۸۳، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۸ بود و هرچه به دیدارهای آخر نزدیک شدیم؛ مهربانی و صمیمیت سیدحسن نصرالله به اوج میرسید.
منبع: دفاعپرس
انتهای پیام/