به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مرگومیر ناشی از آلودگیها سالانه جان میلیونها شهروند را تهدید میکند و خسارات ناشی از آن میلیاردها دلار برآورد شده است. از اینرو مقامات دولت تصمیم گرفتهاند افزایش شدید آلودگی هوا برای سه استان اصفهان، مرکزی و البرز را با توقف مازوتسوزی نیروگاهها کاهش دهند. نام سوخت مازوت در نیروگاهها و صنایع مختلف همواره بهعنوان یکی از متهمان بزرگ در زمینه آلودگی هوا مطرح بوده، سوختی که نوعی نفت کوره باکیفیت پایین و ویسکوزیته بالاست و هنگام سوختن مقدار زیادی دیاکسید گوگرد و دیگر ترکیبات سمی را منتشر میکند. دیاکسید گوگرد گازی سمی است که برای سلامتی بسیار مضر است. این گاز نسبت به هوا وزن بیشتری دارد و وقتی غلظت آن در هوا به بیش از ۵۰۰ قسمت در میلیارد برسد، بوی بدی ایجاد میکند که در این سطح کشنده است.
در غلظتهای پایینتر، دیاکسید گوگرد میتواند باعث درد قفسه سینه، مشکلات تنفسی، قرمزی چشم و افزایش احتمال بیماریهای قلبی و تنفسی شود. استفاده از مازوت بهویژه در زمستانها، زمانی که کمبود گاز طبیعی وجود دارد، افزایش مییابد. گزارشها نشان میدهند که در سالهای اخیر، بسیاری از نیروگاهها و صنایع به دلیل کمبود گاز به سوزاندن مازوت روی آوردهاند، که این امر بهشدت کیفیت هوای کلانشهرها را تحت تأثیر قرار داده است. سال گذشته در اعتراض به وضعیت فاجعهبار آلودگی هوا، مردم اراک هر سهشنبه با پلاکاردهایی حاوی متنهایی همچون «مازوتسوزی را متوقف کنید» در باغ ملی این شهر علیه آلودگیهای محیط زیستی تجمع کردند. اگرچه مازوت تنها مقصر آلودگی هوا نیست و وجود خودروهای فرسود و عرضه بنزین بیکیفیت از دیگر عوامل آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و کوچک است، بااینحال آنطور که بهزاد اشجعی، کارشناس مقابله با آلودگی هوا و دبیر سابق کمیته فنی صدور مجوزهای خودرویی سازمان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با «رسالت» مطرح میکند، «این اقدام گامی محکم و مؤثر است، مشروط به آنکه گازوئیل جایگزین مازوت نشود و قاعدتا باید این تصمیم را برای شهرهای دیگری هم که سهم نیروگاهها در آلودگی هوا بالاست اتخاذ کرد.» مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
همانطور که اطلاع دارید دولت مصرف سوخت مازوت در سه نیروگاه شازند، منتظر قائم و شهید منتظری را متوقف کرده است. تحلیل شما از اقدام اخیر دولت چیست و آیا این موضوع به کاهش آلودگی در شهرهای اراک، اصفهان و کرج کمک خواهد کرد؟
ببینید ممنوعیت استفاده از سوخت مازوت در نیروگاهها تا حدود زیادی میتواند به کاهش آلودگی هوا کمک کند و در این تردیدی نیست. اما همانطور که قبلا هم مطرح کردهام، به هر منبعی بهاندازه سهمش در تولید آلایندهها باید بها داد. این بدان معنا نیست که یک منبع هیچ تأثیری در آلودگی ندارد و یا منبعی دیگر تنها مقصر آلودگی هواست. بنابراین بهاندازه همان سهمی که در سیاهه انتشار آلایندهها به تفکیک برای منابع مختلف استخراج شده، به همان میزان باید به هر منبعی توجه و برای رفع آلودگی آن تلاش کرد. طبیعتا نیروگاهها جزءمنابع اصلی آلودگی هوا به شمار میروند، بهخصوص در فصل زمستان که بحث ذرات معلق مطرح است. نیروگاههایی که در شهر تهران از سوخت مایع استفاده میکنند، سهم حدود ۱۲ درصدی در انتشار آلایندهها دارند و در شهرهای دیگر هم بهتناسب، محاسبات لازم انجام شده و موجود است. ازاینرو ممنوعیت استفاده از مازوت گامی محکم، مؤثر و مفید است، بااینحال باید ببینیم از منظر چه آلایندهای این موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم، عمده ایراد ما در فصل زمستان، آلودگی ذرات معلق است. یکی از منابع اصلی این ذرات، نیروگاهها هستند و اگر بهجای مازوت، گازوئیل مورد استفاده قرار بگیرد، بازهم در کاهش انتشار آلاینده ذرات معلق مؤثر نخواهد بود. گازوئیلی که در نیروگاهها استفاده میشود چندان استاندارد نیست، و بعضی وقتها گوگرد آن چند ده برابر حد استاندارد است. بنابراین گازوئیل یا سوختی که استفاده میشود آن استاندارد لازم را ندارد و تقریبا همان نتایج مازوت را به دنبال خواهد داشت. در کل سوختهای مایع چه گازوئیل و چه مازوت، میزان انتشار آلاینده ذرات معلقشان تقریبا یکسان است؛ بنابراین جابهجایی این دو سوخت با یکدیگر تأثیری ندارد، ولی از حیث کاهش انتشار دیاکسید گوگرد و آلایندههای دیگر ممکن است مقداری اثربخش باشد. چنانچه بهجای مازوت از گاز استفاده شود، تأثیرگذاری آن در کاهش آلایندگی بهتناسب بیشتر است، چراکه این سوخت، عملا آلایندگی ذرات معلق را نخواهد داشت.
درحالیکه توقف مازوتسوزی در سه نیروگاه کشور رقم خورده، جای سؤال دارد که چرا این موضوع برای همه نیروگاهها (بهویژه نیروگاههای اطراف تهران) اتفاق نیفتاده است؟
تا آنجایی که اطلاع دارم از سالیان گذشته در نیروگاههای اطراف شهر تهران، ممنوعیت مصرف مازوت اعمال شده، البته منظورم کل استان تهران نیست، چون نیروگاههایی در این استان قرار دارند که کماکان سوخت مازوت را در برهههایی از زمان (زمستان) مصرف میکنند ولی به طورکلی این تصمیم را قاعدتا برای آن شهرهایی باید اتخاذ کرد که سهم سوخت مصرفی نیروگاهها در آلودگی هوا بالاست. ضمن آنکه نمیتوان وجود خودروهای فرسوده و کیفیت پایین بنزین و گازوئیل را در رده عوامل آلوده کننده هوا بهحساب نیاورد. به گفته مسئولین بیش از ۸۸ درصد اتوبوسهای موجود در تهران در سن فرسودگی قرار دارند. احتمال دارد در برخی شهرها نیروگاهها تأثیر چندانی در وقوع پدیده آلودگی نداشته باشند، بنابراین اتخاذ چنین تصمیمی برای اینگونه شهرها غیرمنطقی است و باید برای هر شهری مبتنی بر علل آلودگی هوای آن منطقه تصمیمگیری و بعدهم اقدام کرد. دلایل این مسئله میتواند وجود خودروهای فرسود و عرضه بنزین بیکیفیت باشد، خودروهای آلاینده دو دستهاند. یکدسته مستعمل صفرکیلومتر هستند، یعنی از همان موقع که از کارخانه بیرون میآیند میزان احتراق و تولید آلودگی آنها بهاندازه یک خودروی کارکرده است. یک گروه دیگری هم ممکن است در هنگام تولید استانداردها را بهدست بیاورند، اما چون قطعات آنها کیفیت کافی را ندارد پس از مدتی ایراداتی پیدا میکند و به یک خودروی آلاینده تبدیل میشوند. به این مشکل، استفاده طولانی از خودروها حتی پس از فرسودگی را هم باید اضافه کرد، بهاینترتیب خودروهای آلاینده بهسادگی از چرخه خارج نمیشوند. اکنون چند سالی است که در برخی شهرها موضوع سوزاندن مازوت در نیروگاهها و برخی از صنایع، در فصل سرما نیز مطرحشده است. میزان دیاکسید گوگرد و دیاکسید نیتروژن نشان میدهد که این آلایندهها، درنتیجه سوزاندن مازوت در نیروگاهها و صنایع منتشر شدهاند، یا به خاطر استفاده گازوئیلی که گوگرد بسیار بالایی دارد. صنایع، به دلیل کاهش هزینه، مازوت را بدون سولفورزدایی و بهصورت خام میسوزانند که موجب آلودگی هوا، خصوصا انتشار اکسیدهای نیتروژن و گوگرد بیشتری میشود. بااینوجود اتخاذ یک اقدام مشخص برای کل کشور صحیح نیست. در هر شهری بنا به شرایط خاصی که دارد باید اقدامات مختص به آن شهر را اتخاذ و اجرایی کرد.
رئیس سازمان محیط زیست نیز به همین موارد اشاره کرده و گفته است، «راهکارهای کاهش آلودگی هوای هر کلانشهر متناسب با سهم منابع انتشار آلایندهها در آن کلانشهر تدوین و پیگیری میشود. راهکارهای مربوط به منابع متحرک مانند اسقاط، نوسازی و توسعه ناوگان حملونقل عمومی را در تمام کلانشهرهای کشور (ازجمله در تهران و مشهد) پیگیری میکنیم. همچنین طرحهای مربوط به منابع ثابت نیز در تمام مناطق آلوده کشور دنبال خواهند شد.» چقدر این اقدامات در کشورما باتوجه به بودجه ناچیز قانون هوای پاک قابلیت تحقق دارد؟ همانطور که اشاره کردم ما باید به سیاهه انتشار آلایندهها توجه کرده و برای تصمیماتی که بهمنظور کاهش آلودگی هوای هر شهر اتخاذ میکنیم، این سیاهه را ملاک قرار دهیم. بهاینترتیب منابع اصلی آلودگی در هر شهری مشخص است و تصمیماتی هم که باید در این زمینه اتخاذ شود، روشن و مشخص خواهد بود و براین اساس میتوان تصمیمگیری و اولویتبندی کرد که کدام منبع اولویت بیشتری دارد و باید بودجه بیشتری هم دریافت کند. اینکه تمرکز بر روی منابع متحرک است یا ثابت کاملا به نتایج مطالعات و سیاهه انتشار هر شهر برمیگردد و تصمیمات و اقدامات ما باید متناسب با این مسئله باشد تا اثرگذاری بهتر و بیشتری را در کاهش آلودگی هوا شاهد باشیم. اما بهطورکلی علت این بحران زیستمحیطی، سوءمدیریت مسئولان در ارائه راهکارهایی همچون از «رده خارجکردن خودروهای فرسوده، تولید سوخت استاندارد و جایگزینی آن با سوخت بیکیفیت، سرمایهگذاری صحیح در صنایع خودروسازی و پالایشگاهها و توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر، بسترسازی و فرهنگسازی برای استفاده از دوچرخه و حملونقل عمومی، بازسازی و افزایش ناوگان عمومی است.
قاعدتا مادامیکه برای تحقق این موارد و اجرای قانون هوای پاک و اقداماتی نظیر تأمین بودجه کافی، ایجاد زیرساختها و هماهنگیهای لازم، بسترسازی مناسبی صورت نپذیرد، نمیتوان انتظار داشت توفیقی در آلودگی هوا به دست آید. باید این واقعیت را بپذیریم که اجرای یکسری از تصمیمات و همچنین قوانین و مصوبات مستلزم تأمین بودجه است، این موارد را نمیتوان انکار کرد و تا زمانی که این بودجه بهنوعی تأمین نشود، نمیتوان توقع داشت تصمیمات، مصوبات و برنامهها اجرایی بشوند. بنابراین باید ببینیم آیا بودجهای متناسب با احکام قانون هوای پاک، در نظر گرفته شده است و اگر هم اختصاص یافته، چه مقداری از آن تخصیص داده شده و چه میزان هزینه شده است. برای این مسئله باید گزارشی از سوی نهادهای مسئول نظیر سازمان برنامهوبودجه، سازمان حفاظت از محیطزیست، شهرداریها و وزارت کشور تهیه و این موارد را مشخص کرد که آیا بودجه اختصاص یافته کافی بوده است یا خیر که بعید میدانم کافی و بسنده باشد. با این مشکل هرسال مواجهیم و در تنظیم بودجه به موضوع آلودگی هوا کمتر توجه میشود. نتیجه این شده که درصد زیادی از قانون هوای پاک بر زمین مانده و تا زمانی که زیرساختها فراهم نشده و تمهیدات لازم اندیشیده نشود، نباید منتظر اجرای قانون و کاهش آلودگی هوا بود.
موضوع انتقاد برانگیز این روزها، چرایی عدم تمرکز بر روی نیروگاههای سبز و تجدیدپذیر است، و اینکه آیا با توقف مازوت سوزی آلودگی به پایان میرسد؟
چارهاندیشی برای استفاده از سبد انرژیهای تجدیدپذیر در این مدت کوتاه قابلیت تحقق ندارد و قاعدتا ممنوعیت و محدودیتی برای مصرف گاز تعبیه میشود تا بتوانند گاز نیروگاهها را از این طریق تأمین کنند، بااینحال باید دید تصمیم مکمل در کنار ممنوعیت مصرف مازوت برای سه نیروگاه چیست و برای آن مابهالتفاوت برقی که قرار بوده در این نیروگاهها تولید بشود، چه اقدامی انجام خواهد شد. همواره این بحث مطرح بوده و هست که، مصرف گاز طبیعی که در تابستان برای تولید برق و در زمستان در خانهها سوزانده میشود، هرسال با افزایش چشمگیری روبهرو است. با سردشدن هوا در فصل زمستان، نیاز بخش خانگی به گاز طبیعی افزایش یافته و گاز موجود در شبکه کشوری، از نیروگاهها به خانهها منتقل میشود. نیروگاههای برق نیز برای پیشگیری از کمبود در زمستان، کسری گاز به وجود آمده را با گازوئیل و مازوت جبران میکنند. واضح است که افزایش استفاده از مازوت و گازوئیل بهعنوان سوخت، به معنای افزایش بیشاز پیش آلودگی هواست. البته ما امسال با ناترازی همزمان تمامی حاملهای انرژی مواجهیم. نیروگاهها گاز ندارند، درنتیجه برق نداریم، ضمن آنکه با کمبود گازوئیل هم روبهرو هستیم. احتمالا گازوئیل وارداتی باهدف جبران کمبود گاز برای نیروگاهها روانه واحدهای تولید برق میشود و این مسئله در تشدید آلودگی نقش بسزایی خواهد داشت. نباید تصور کنیم با عدم مازوت سوزی و استفاده از گازوئیل دیگر در زمستان آلودگی هوا نداریم، برای اینکه شاهد افزایش آلودگی نباشیم، باید استفاده از تمامی سوختهای مایع را به حداقل رساند و یا بهکلی ممنوع کرد.
منبع: رسالت
انتهای پیام/