افشاگری دختر راننده نیسان در صحنه سرقت خاموش+عکس
قدس انلاین – ابراهیمی :دختر راننده نیسان وقتی به همراه شوهرش اتفاقی به صحنه بیهوشی پدر رسیدند باور نداشتند که یک دزد میگوید پسرعمهاش است.
زیر پل پارکوی در تهران دزد قدیمی با خوراندن فالوده مسموم قصد اجرای توطئهای تبهکارانه را داشت.
ساعت ۵:۳۰ عصر ۲۹ مهرماه سال جاری ماموران کلانتری ۱۶۳ اوین، ماجرای عجیبی را شنیدند که در آن افسر وظیفه راهنمایی و رانندگی زیر پل پارکوی اقدام به توقیف وانت نیسانی کرده بود که رانندهاش به صورت بیهوش در حال رانندگی خودرو بود.
در حالی که ماموران با هماهنگی با اورژانس در حال انتقال راننده نیسان به بیمارستان بودند، سرنشین دیگر نیسان در نقش خواهرزاده وی ادعاهای عجیبی میکرد تا اینکه داماد و دختر راننده نیسان که به صورت اتفاقی در حال عبور از زیر پل پارک وی بودند، با دیدن این صحنه پا روی پدال ترمز گذاشته و خود را به بالای سر مرد بیهوش رساندند.
زوج جوان که نگران بودند در زمان مواجهه با سرنشین نیسان که اصرار داشت خواهرزاده وی است گفتند این مرد را نمیشناسند و ناگهان وی در ادعایی جدید گفت برای جابهجایی اثاثیه اقدام به کرایه نیسان کرده که در بین مسیر، راننده دچار بیهوشی شده است.
با توجه به داستانسرایی مرد مرموز وقتی مقداری فالوده زیر صندلی راننده نیسان پیدا شد پلیس با این تصور که خواهرزاده قلابی قصد داشته دست به اقدام تبهکارانهای بزند وی را دستگیر کردند.
در این مرحله دادیار شعبه اول دادسرای الهیه به تیمی از پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران دستور داد پرده از راز دزد زیرک بردارند.
در حالی که سرنشین نیسان خود را ۲۱ ساله معرفی میکرد پلیس خیلی زود فاش کرد وی ۳۰ ساله بوده و «محمدرضا» نام دارد و بارها به زندان افتاده است.
محمدرضا پیش از این ۲ بار بهخاطر سرقت و چندین بار به خاطر خیانت در امانت و حمل و نگهداری مواد مخدر پشت میلهها افتاده و آخرین بار روز ۲۴ دی ماه سال گذشته از سوی پلیس فرودگاه مهرآباد دستگیر شده بود که به تازگی و آخر تابستان از زندان آزاد شده بود.
محمدرضا که شیشهای است به ناچار لب به اعتراف باز کرد و در ادعاهای خود به آلوده کردن فالوده با استفاده از داروهای خوابآور برای دزدی از راننده نیسان اعتراف کرد.
این اعتراف کافی بود تا طعمههای دیگر این دزد زیرک نیز ردیابی شوند که در همه آنها نقش مسافر را بازی میکرد.
یک راننده مسافرکش به افسر پرونده گفت: ساعت ۷ عصر ۲۷ مهرماه در حوالی میدان تجریش مسافری دربستی سوار کردم که میخواست به میدان نوبنیاد برود، بعد از مسافتی کوتاه، وی به بهانه گرفتن دسته کلید از دوستش خواست در برابر یک بستنیفروشی در منطقه پاسداران بایستم و در حالی که نشان میداد در حال صحبت کردن با تلفن همراه است تا هرچه زودتر دسته کلید را برای وی بیاورند، به بهانه عذرخواهی اقدام به خرید ۲ لیوان هویجبستنی کرد، با خوردن آبمیوه دیگر قادر به تکان دادن خود و حتی کمک خواستن از مردم نبودم و در حالی که شاهد سرقت توسط این جوان بودم، بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم و متوجه شدم ۲ روز از زمان سرقت گذشته است.
طعمه دیگر این دزد نیز گفت: این دزد موفق به سرقت از من نشد اما یکی از بستگانم به همین شگرد به دام وی افتاده است.
وی افزود: در اتوبان چمران مسیر شمال به جنوب، جوانی هم سن و سال خودم را سوار کردم، این مرد پس از سوار شدن به خودرو گفت مادرش سکته کرده و در حال حاضر در بیمارستان بستری است. در حالی که با طرح این موضوع سعی در همراه کردن من با خود داشت از من خواست به محله اوین رفته و در آنجا برابر یک بستنیفروشی توقف کنم و پس از پیاده شدن از خودرو، خود را در حال صحبت با تلفن همراه نشان داد، بعد از گذشت ۱۰ دقیقه بدون آنکه دسته کلیدی را از کسی تحویل بگیرد با ۲لیوان هویجبستنی سوار خودرو شد و یکی از لیوانهای آبمیوه را به من تعارف زد، در حالی که به وی شک کرده و پیش از این نیز در صفحات حوادث روزنامهها ماجراهای مشابهی خوانده بودم به بهانه تماس از سوی خانواده و بدون گرفتن کرایه از این جوان خواهش کردم از خودرو پیاده شود، چند روز بعد و در حالی که اعضای خانواده برای ملاقات قصد رفتن به بیمارستان را داشتند متوجه شدم یکی از بستگان به همین شیوه دچار مسمومیت شدید شده و چندین روز در بیمارستان تحت مراقبت پزشکان بوده است. در زمان ملاقات، زمانی که مشخصات سارق و شیوه و شگرد سرقت را شنیدم اطمینان پیدا کردم دزد همان جوانی است که قصد سرقت از مرا نیز داشته است.
محمدرضا در اتاقکی در منطقه راهآهن و خیابان انبار نفت زندگی میکرد و هرچه میدزدید به صاحبخانهاش که در کار خرید و فروش موادمخدر است میداد تا از وی شیشه بگیرد.