آمیش ها چه گروهی هستند و در کجا زندگی می کنند؟ این گروه چه عقایدی دارند؟ آداب و رسوم آمیش ها از چه سرچشمه می گیرد؟ ایا تمدن غرب هدف غایی برای همه مردم است؟ برای آشنایی با این سرخوردگان تمدن غرب با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
امروزه جهان شاهد تغییرات و تحولات سریع در تمامی عرصههای علمی، فناوری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
چهار ویژگی این تحولات مدرن یا به عبارت دیگر مدرنیسم عبارتند از: ۱- گسترش و تاثیر علم و فناوری در زندگی انسان ۲-رشد چشمگیر روند شهرنشینی ۳- بوروکراتیکشدن حکومتها ۴- تاکید بر فرد و بسط مفهوم آزادی. آنچه هماکنون در نظام بینالملل توسط دول غربی در سایر کشورهای جهان دنبال میشود، اشاعه تفکر مادی غربی با تکیه به مبانی اندیشههای روشنفکرانی مانند هابر ماس در رسانههای جمعی به منظور از بین بردن فرهنگهای ملی و بومی ملل جهان و یکسان سازی فرهنگی در جهت سلطه همهجانبه و کسب منافع مادی است.
فاصله زمانی ایجاد شده ما بین مرحله گذار و توسعهیافتگی فرصتی مناسب برای اثرگذاری و تهاجم فرهنگی در کشورها و جوامع رو به پیشرفت برای قدرتهای غربی به وجود آورده است، به همین دلیل در مسیر روند تغییرات مرحله گذار میبایست با بهرهگیری از فرصت ایجاد شده و نخبگان در رسانهها فرایند مدرنیته و جهانیسازی را به سوی بومیسازی هدایت کرد .البته هماکنون در بعضی از جوامع پیشرفته صنعتی علیرغم استفاده از ابزارهای مدرن در حاشیه مردمان محدودی وجود دارند، که در زمان گذشته سنتی مانند(آمیشها در ایالات متحده آمریکا) زندگی میکنند. (۱)
«آمیشها» مانند بعضی از منونایتها وارثان گروههای آناباپتیست سوئیسی هستند که در اوایل سده شانزدهم شکل گرفتند. پایهگذار مکتب یا فرقه آمیش، شخصی به نام «ژاکوب آمان»(۱۷۲۰-۱۶۴۴) بوده است که نام این فرقه هم از نام وی به عاریت گرفته شده است.
«ژاکوب آمان»، بنیانگذار فرقه آمیش(۱۷۲۰-۱۶۴۴)
در واقع، این فرقه بواسطه نوعی نگرش اصلاحی به فرقه منونایت(یا همان مخالفان غسل تعمید) بوجود آمد. پیروان اولیه آن در سوئیس و کناره جنوبی رود راین ساکن شدند. این افراد از اوایل قرن ۱۸ میلادی شروع به مهاجرت به ایالات متحده کردند و اغلب آنها در پنسیلوانیا اسکان گرفتند. آنها به دلیل اجتناب از جنگهای مذهبی و فقر و همچنین آزار و اذیتهای مذهبی مجبور به مهاجرت شدند. (۲)
در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، جامعهشناسان اعلام کردند که آمیش فرهنگ رو به زوالی است که به زودی تحت فشار فناوری مدرن و شهرنشینی از هم فرو میپاشد. اما برخلاف این پیشبینیها آمیش در نیمه دوم قرن بیستم رشد و نمو پیدا کرد. جمعیت آمیش سنتی(old order) در سال ۱۹۵۰ فقط ۴۱۰۰ نفر بود اما تا سال ۲۰۰۰ این رقم با یک رشد تصاعدی به ۲۲۳۰۰ نفر رسید. (۳)
آمیش بهعنوان یک گروه نژادی
آمیشها به واسطه تبار مشترک سوئیسی-آلمانی خود، زبان و فرهنگ یکسان و همچنین ازدواج با همکیشان، به هم پیوستهاند. بنابراین، آمیش معیارهای یک گروه قومی را دارد اما آمیشها خود را بیشتر بهعنوان یک گروه مذهبی میشناسند تا نژادی. چرا که یک آمیشزاده در صورت انتخاب سبک زندگی دیگر یا تخلف از قوانین، دیگر یک آمیش شناخته نمیشود. بعضی مواقع منونایتها بویژه در کانادا خود را از تبار آمیش میدانند.
علاوه بر انگلیسی، بیشتر آمیشها به یک گویش خاص از زبان آلمانی به نام آلمانی پنسیلوانیایی یا هلندی پنسیلوانیایی سخن میگویند که خود آمیشها به آن «دایچ» (Deitsch) میگویند. گویش هلندی پنسیلوانیایی هیچ ارتباطی با زبان هلندی ندارد، اما ظاهراً با یکی از لهجههای آلمانی نزدیکی دارد.
در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود. لباسها هرگز نباید وسیلهای برای جلب توجه باشند. چاپ هیج طرحی بر روی لباس مجاز نیست. زنان لباسهایی ساده و بلند به رنگ یکدست (مثلاً آبی) بر تن میکنند. اغلب در خانه از پیشبندهای سفید یا سیاه استفاده میکنند. همچنین زنان با توجه وضعیتشان سرپوشهای سیاه یا سفید بر سر میکنند.
زنان آمیش در حال خرید از بازار محلی
مردها معمولاً شلوار تیرهرنگ میپوشند و یک جلیقه یا کت تیره بر تن دارند. همچنین بند شلوار، کلاههای لبهدار حصیری یا نمدی سیاه از دیگر ویژگیهای پوشش مردان است. مجردها ریش و سبیل خود را میتراشند و مردان متأهل ریش خود را بلند میکنند اما سبیلشان را میتراشند. گذاشتن سبیل به دلیل ارتباط با نظامیگری (به طور سنتی) و فراهم کردن فرصت خودپسندی غیرمجاز است.
سبک زندگی آمیشها متفاوت از جامعه مدرن غرب
از نظر آمیشها، کار بر روی زمین یک ضرورت اخلاقی محسوب میگردد، از اینرو حرفه آنها از لحاظ سنتی به کشاورزی و فعالیتهای مرتبط با آن محدود بوده است. جامعه آنها در اصل مذهبی و مقدس است و زندگی در اطراف مزرعه و کار بر روی آن جنبه معنوی دارد تا مادی، از این جهت هر خانواده آمیشی همواره آرزوی مالکیت یک قطعه زمین کشاورزی دارد. (۴)
یک خانواده آمیش در حال برداشت محصول
آمیشها به خاطر سبک زندگی که انتخاب نمودند تا به حال هزینه گزافی را پرداخت کردهاند. با وجودی که به
دولتهای خود(
آمریکا یا کانادا) مالیات میپردازند (چون به رعایت قانون توصیه شدهاند) اما کمکهای مالی دولتی مثل بیمه بازنشستگی و بیکاری را قبول نمیکنند و به جای آن در بین خودشان صندوقهای کمک متقابل بین اعضا در شرایط اضطراری دارند.
اعضای این گروه از دخالت در سیاست منع شدهاند و برای همین رأی نمیدهند. در ارتش حضور ندارند. این افراد با وجودیکه صلح طلب هستند، ولی مایل نیستند از آنها به عنوان گروههای صلحدوست نام برده شود. زیرا در این صورت مجبور به موضعگیریهای سیاسی در مسایل داخلی یا بینالمللی خواهند شد.
آمیشها سیستم آموزشی خاص خود را دارند. کودکان آمیش تا کلاس هشتم بیشتر درس نمیخوانند. چرا که عقیده بر این است که برای آماده کردن بچهها برای سبک زندگی آمیش، همین قدر کفایت میکند. تقریباً هیچ آمیشی به دبیرستان یا دانشگاه نمیرود. بیشتر گروههای آمیش، خودشان آموزشگاههای یک اتاقه با آموزگاران آمیش را برای کودکان راهاندازی کردهاند. اما تحصیل بعد از پایه هشتم در بین آمیشها توصیه نشده است. به همین دلیل بخشی از آمیشهای سرسخت چون نمیخواستند زیر بار قانون تحصیل اجباری بعد از پایه هشتم که در بعضی ایالتهای آمریکا مثل پنسیلوانیا وجود دارد، بروند، به ایالتهای دیگر یا کانادا مهاجرت کردند.
کودکان آمیش در حال بازی در حیاط مدرسه
اما از جنبه های منفی زندگی آمیشها باید به مشکلات ژنتیکی آنها اشاره نمود. این افراد با اسکان در یک فضای محدود و ازدواج درون گروهی، اجتماع بستهای را از لحاظ ژنتیکی تشکیل میدهند. (۵)
مراسم ازدواج دختر و پسر آمیش
آمیشها در ۳۰ ایالت آمریکا و ایالت انتاریو کانادا سکونت دارند. حدود دو سوم(۶۴%) آنها در سه ایالت اوهایو(۶۳۹۹۰ نفر)،پنسیلوانیا(۶۳۷۸۵ نفر) و ایندیانا(۴۳۲۳۵ نفر) زندگی میکنند. (۶)
آمیشهای سنتی(old order) کلیسا ندارند و مراسم مذهبی را در خانههای خود برگزار میکنند. آنها یک هفته در میان یکشنبهها در خانههای همدیگر به اجرای مراسم مذهبی میپردازند. پس از موعظه و خواندن سرودهای مذهبی به صرف نهار و معاشرت مشغول میشوند. (۷)
آمیشها در حال رفتن به محل برگزاری مراسم مذهبی
اصول اعتقادی آمیشها بر دو محور کلیدی استوار است: مردود دانستن صفاتی چون غرور، خودبینی و تکبر و تاکید فراوان بر خصائل مثبت انسانی مانند تواضع و فروتنی، خونسردی، تسلط بر نفس و متانت که سایرین اغلب از آن تحت عنوان “انقیاد و فرمانبرداری” یاد میکنند. (۸)
آمیشها اغلب تمایل دارند که خود را تسلیم “اراده خداوند” نمایند. آنها این عقیده را از طریق آداب و رسوم گروهی ابراز میدارند و با فردگرایی که محور اصلی فرهنگ آمریکایی است، مخالفت میورزند. در واقع، مخالفت آمیشها با فردگرایی دلیل اصلی آنها برای عدم استفاده از فناوریهای مدرن جامعه است زیرا معتقدند که فناوری روز ممکن است وابستگی یک آمیش را به خانواده و جامعه کاهش داده و به مرور زمان آنها را از جامعه آمیش دور سازد. (۹)
کار گروهی آمیشها در هنگام ساخت یک انباری بزرگ
فناوری مدرن و نقش آنها در زندگی آمیشها
آمیشها، بویژه سنتیها، احتمالاً به خاطر پرهیزشان از مظاهر فناوری معروف هستند. معمولاً دوری جستن آنها از مواردی مانند اتومبیل و برق اشتباه فهمیده میشود. آمیشها به فناوری بهعنوان یک شیطان نگاه نمیکنند. آنها دلایل خاص خود را برای عدم استفاده از برخی فناوریها دارند، بهعنوان نمونه معتقدند که بکارگیری برق به استفاده از کالاهایی مانند تلویزیون منتهی میشود که میتواند سنت زندگی بیپیرایه آمیشها را به خطر بیاندازد. اما از انرژی برق در موارد کاربردی دیگر مانند موارد فنی استفاده میکنند.
به هر حال برخی از خانوادههای آمیش از برق برای روشنایی و لوازم ضروری خانگی هم استفاده نمیکنند (۱۰) و چراغها و یخچالهای نفتی را بکار میبرند. همچنین از برخی وسایل مدرن در کشاورزی بهره میبرند، اما باز هم از استفاده گسترده از فناوری در کشاورزی پرهیز دارند. در این مورد، اینطور استدلال میکنند که استفاده از این فناوریها، کشاورزان آمیش را به خرید زمینهای دیگران و زیادهخواهی وسوسه میکند.
ما چرا آمیشها هنوز از اسب و کالسکه استفاده میکنند؟ این افراد فکر میکنند که استفاده از اتومبیل مردم را وسوسه میکند تا از خانه های خود به دفعات دور شوند و دسترسی جوانان به شهرها تسهیل یابد. خلاصه اینکه؛ آنها میترسند که اتومبیل اعضای جامعه را از سایر همکیشان دور نماید. در واقع، اسب و کالسکه نماد انزواطلبی آنها از جهان بزرگتر است. (۱۱)
همچنین اغلب پرهیز آنها از فناوری تلفن اشتباه فهمیده شده است. آمیش از تلفن بیزار است چرا که مخل جدایی آنها از دنیا است و دنیای بیرون را در خانه میآورد. در واقع، این پدیده به مثابه ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده تلقی میشود. اما آمیشها با نصب تلفن در خارج از خانهها و استفاده در موارد ضروری مخالفتی ندارند.
با نگاه اجمالی به تاریخچه آمیش ها و بررسی ابعاد مختلف زندگی آنها، حال این پرسش به ذهن خطور میکند که چرا در عصر ارتباطات و فناوری قون بیستویکم هنوز افرادی همچون آمیشها هستند که با وجود زندگی در درون جوامع پیشرفته غربی از غرق شدن در این فرهنگ و پذیرفتن سبک زندگی آنها امتناع میورزند اما برخی از مردمان کشورهای جهان سوم بویژه جوانان ایرانی به فرهنگ غرب گرایش دارند و زندگی در این ممالک را نهایت آمال و آرزوی خود میدانند.
آمیش در یک نگاه
گرایش طبیعی انسانها به رهایی از قید و بندها
در تشریح این مسئله ابتدا باید گفت که انسان به طور طبیعی به دنیاطلبی و راحت طلبی بیشتر علاقه دارد تا حرکت به سوی خدا. این یک امر غریزی است. خوردن و خوابیدن برای انسان راحتتر از این است که کارهای سخت انجام دهد. میل طبیعی به مادیگری و دنیاطلبی در انسان وجود دارد و هر جامعهای که در این جهت استعداد بیشتری داشته باشد، مردمانش به آن سمت بیشتر کشیده خواهند شد. در جامعه خودمان هم به همین صورت است، اگر چیزهایی که جوانان دوست دارند برایشان فراهم شود، زودتر به آن نزدیک میشوند. بنابراین، دنیاطلبی ریشه در طبیعت انسان دارد و اینطور نیست که غرب کاری عجیب و غریب کرده باشد یا معجزهای رخ داده باشد که موجب شده همه به آن جذب شوند. این طبیعی است که اگر کسانی آن محیط را بپسندند و بخواهند خواستههای خودشان را ارضا کنند، وقتی ببینند جای دیگری ارضا میشوند، به سراغ آنجا بروند . اینجاست که بحث غربزدگی مطرح میشود و چندین دهه است در بین جوامع جهان سوم بویژه جوانان رواج یافته است.
عدم شناخت صحیح فرهنگ غرب
برخی میپندارند که در پس نظم موجود در غرب ارزشی نهفته است و جامعه غربی واقعاً یک جامعه ارزشمند است؛ یعنی یک سلسله ارزشهای اخلاقی، معنوی و دینی باعث میشوند که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست. مردم غرب تافته جدابافته نیستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند؛ مثلاً اینگونه نیست که آنها اهل صداقت باشند و ما نباشیم. (۱۲)
در واقع، «غربزدگی» و تقلید کورکورانه از مظاهر تمدّن غرب سابقهای طولانی داشته و در میان جوانان کشورهای جهان سوم از جمله کشورهای اسلامی نیز رواج دارد. این پدیده معاصر علل متعددی دارد. نتایج تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، نشان میدهد که هر چه احساس بیهویتی اجتماعی جوانان نسبت به نظام اجتماعی و ارزشهای حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس تعلق هویت اجتماعی آنان نسبت به الگوهای شناختی و ارزشی رفتاری و نمادی حاکم بر گروههای غربی بیشتر میگردد. بر این اساس در ایران نظام اجتماعی، زمینه های لازم برای کسب هویت اجتماعی جوانان را بر اساس ارزشهای نظام و انقلاب اسلامی ـ از طریق فرایندهای اصولی و مبنایی جامعهپذیری ـ فراهم نکرده است. از همین رو، گرایشهای ارزشی و شناختی رفتاری و نمادی جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامی نیست. از طرف دیگر، الگوها و ارزشهای فرهنگ غربی به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظامهای غربی به تناسب نیازهای جوانان برای آنها الگوسازی کرده و نظام اجتماعی خودمان نیز به تبلیغ آنها پرداخته است! این امر باعث شده که احساس هویت اجتماعی جوانان متناسب با الگوهای غربی شکل گیرد و ویژگیهای شناختی و ارزشی رفتاری و نمادی آنها نیز مبتنی بر همان الگوها جلوهگر شود.(۱۳)
در خصوص عوامل غربزدگی علل و عوامل بسیاری شمرده شده است. آل احمد در کتاب غربزدگی خود ابتدا به طور اجمالی عوامل غربزدگی را چنین بیان میکند:«چنین است که در خاورمیانه ما همزمان با طلوع دورهء رنسانس در غرب، دیو تفتیش عقاید قرون وسطایی سر بردارد و کوره اختلافات و جنگهای مذهبی تافته میشود. بدین طریق، به قول حضرت فروید ما درست از همانجا که غرب تام کرده است شروع کردهایم. غرب که برخاست ما نشستیم، غرب که در رستاخیز صنعتی خود بیدار شد، ما به خواب اصحاب کهف فرو رفتیم. بگذریم که عین بازی الاکلنگ را ما در دورهء روشنفکری هم داریم که در غرب اوایل قرن ۱۸ میلادی شروعش کرد و ما در اوایل قرن بیستم(با نهضف مشروطه)… درست از آن زمان است که ما گوشمان بدهکار میشود به بدگویی کنار گودنشینان غربی که در حقیقت تربیتکنندگان اصلی امراء و رجال ما هستند در این ۳۰۰ سال اخیر و همه خفتهای که آرام بخوابد تا دیگران قافله را بزنند، اینهاست سرچشمهء اصلی این سیلاب غربزدگی.» آل احمد علت تمایل به غرب و غربزدگی در کشور ایران را دو امر میداند، اول روی آوردن کشورهای اسلامی به افکار گذشته غربی و دوم افرادی که از کشور یا به جهت
مسافرت یا تحصیلات به غرب سفر میکنند و سپس ناشر افکار غرب در ایران میشوند. (۱۴)
از اینرو جای بسی تامل است که چرا جامعه پرزرق و برق غرب وسوسهای در بین مردمانی مثل آمیش ایجاد نمیکند و نمیتواند آنها را وادار نماید که از سادهزیستی خود دست بردارند، حال آنکه مردمان جوامع جهان سوم به دنبال تحقق آمال و آرزوهای خود در غرب هستند.
علت این مسئله را باید در غربزدگی جستجو کرد. در واقع، غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما کشورهای جهان سومی و از پیشرفت وامانده را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، هرهری مآب و سرتاپا از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند. نتیجه این تقلید کورکورانه و بیقید و شرط از جهان غرب مطمئناً چیزی جز وابستگی، خودباختگی و از دست دادن اعتماد به نفس نخواهد بود.
در ارزیابی نهایی، حرکتهای موجود برای مبازره اصولی و ریشهای با پدیده غربگرایی کافی نیست، ولی هرگز نباید انتظار داشت که حتی با کاملترین برنامهها بتوان به طور کلی ریشه این گونه گرایشها را خشکاند؛ زیرا انسانها براساس امیال و خواستههای متفاوتی که دارند و نیز متناسب با محیطی که در آن رشد کردهاند و اندیشههای گوناگونی که ذهنشان با آنها خو کرده است، گرایشهای متفاوتی دارند. بنابراین، با آنکه تاحدی میتوان کارنامه مبارزه با این پدیده را مثبت ارزیابی کرد، پرونده اینگونه گرایشها همواره باز است و حرکتهای موجود، یا هر حرکت دیگری میتواند آن را محدود سازد و بسیاری از جوانان را از خطر سقوط در پرتگاه تباهی غرب برهاند، اما تا زمانی که غرب باقی است و جاذبههای واقعی و حقیقی ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام به صورت مقبول برای جوانان آشکار نشود، نمیتوان به طور کلی از خطر سقوط جوانان در دامن فرهنگ غربی جلوگیری نمود. (۱۵)
{$sepehr_album_901}
منابع و مآخذ:
۱- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2102663
۲- http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B4
۳- http://www.pabook.libraries.psu.edu/palitmap/AmishValues.html
۴- www.creative-wisdom.com/education/hps/Amish_public_health.pdf
۵- http://www.nature.com/ng/journal/v24/n3/full/ng0300_203.html
۶- http://www2.etown.edu/amishstudies/Population_by_State_2012.asp
۷- http://www.newworldencyclopedia.org/entry/Amish
۸- http://en.wikipedia.org/wiki/Amish
۹- http://www.shawcreekgeneralstore.com/amish_article1.htm
۱۰- http://en.wikipedia.org/wiki/Modern_conveniences
۱۱- http://www2.etown.edu/amishstudies/FAQ.asp
۱۲- http://marifat.nashriyat.ir/node/341
۱۳- http://alaam.tahoor.com/page.php?id=11194
۱۴- http://tarikhema.ir/books/adab/jalal_aleahmad/gharbzadegi%20.pdf
۱۵- http://alaam.tahoor.com/page.php?id=11194