برای رسیدن به تفریح و اینکه تفریح سالم چیست؟ باید اول معنای تفریح را بدانیم. تفریح در معنای لغوی به ایجاد شادی، فرح و انبساط خاطر در حالتهای روانی انسان گفته میشود.
در دیدگاه سنتی به فراغت از یک زندگی رسمی تلقی میشود که در دورههای مختلف به شکلهای متفاوتی مثل ماهیگیری، تیراندازی، اسب سواری و مسافرت خودش را نشان میداد. در دورههای جدیدتر که زندگی امروزی را شامل میشود، غالبا تفریحها در ارتباط با رسانههاست.
امروزه افراد بهویژه نسل جوان بیشتر روی بازیهای دیجیتالی از جمله کامپیوتر یا حتی گوشیهای همراه متمرکز هستند و سعی میکنند تا اوقات فراغت خود را با چنین امکاناتی پر کنند. یکی از عوامل موثر در انتخاب نوع تفریح به فرهنگ ملی و سبک زندگی یک کشور متکی است. همانطور که فرهنگ در کشور ما هم انتخاب نوع تفریح نقش دارد. یعنی آنچه در انتخاب تفریحات نقش اساسی را دارد فرهنگ و ارزشهای آن است.
اما مولفههای شادی در کشوری ایرانی- اسلامی چیست؟ مبنای اول در رابطه با شادی، ایمان به خداست که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است: «پس مومنان باید شادمان باشند.» یعنی شرط ایجاد شادی، ایمان به خداست. چون در ایمان به خدا، یاد خدا باعث ایجاد آرامش میشود. پس تفریح بهدنبال ایجاد شادی در ضمیر افراد است. یقین به روز قیامت، دومین مولفه شادی است.
آدمهایی که به قیامت اعتقاد دارند، زندگی خودشان را با این باور شکل میدهند و الگوی شادمانی را بر اساس رضایت خدا انتخاب میکنند. مثلا اعتقاد دارند که هرگونه رفتاری که خدای ناکرده باعث تمسخر و استهزا و یا به بازی گرفتن دیگران و دست انداختن آنها منجر شود، اگر چه ممکن است، شادی ایجاد کند اما چون مواخذه در کار است و باید حساب پس بدهند از انجام چنین رفتارهایی اجتناب میکنند.
علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، توجه به الگویهای رفتاری از جانب امامان و اینکه آنها چگونه در زندگی خود و دیگران شادی ایجاد میکردند یکی دیگر از مولفههای مهم در انتخاب تفریحات سالم است. «سرور» یکی از مفاهیم قرآنی در باره شادی است و ایجاد سرور در قلب مومن در دیدگاه اسلامی پاداش دارد و حتی ایجاد لبخند بر لب مومن هم پاداش دارد. توجه به شوخیهای پیامبر و امام علی(ع) و اینکه در زندگی چگونه با یکدیگر و چه بسا با مردم مراوده داشتند، میتواند به یکی از الگوهای رفتاری برای ایجاد شادی تبدیل شود.
نکته دیگری که در الگوی رفتاری و برای ایجاد شادی مهم است الگوی سنتیهای است. الگوهای سنتیای که با فرهنگ ایرانی آمیخته است. دید و بازدیدها در ایام نوروز، شب یلدا، مسافرتهای تابستانی و مواردی مانند اینها برگرفته از فرهنگ دیرینه ایران است. ایران کشور رنگارنگی است.
علاوه بر عوامل دینی، فرهنگی و ملی، در نژادها و قوم های مختلف هم الگوی شادی متفاوت است. موسیقی سنتی و بازیهای محلی، رقصهای محلی، آداب و رسوم در عروسیها معمولا ایجاد شادی و سرور میکند که متاثر از قومیت و نژاد خاص میتواند متفاوت باشد.
الگوی سنتی و الگوی مدرن
ما باید قبول کنیم که جهان تغییر کرده و بهطور طبیعی روابط اجتماعی در کشور ما هم تغییر کرده است.
الان شرایط اجتماعی را ارتباطات رسانه ای شکل میدهند، برای همین است که قرن ۲۰ و ۲۱ را عصر ارتباطات مینامند. حالا ارتباط خانوادگی و حتی بین فردی کم شده و ارتباط فرد با ماشین افزایش پیداکرده است. همان چیزی که از آن به عنوان «دهکده جهانی» یاد میکنند.به قول یکی از دانشجویان الان آقای گل(گوگل) برای هر سؤال شما، پاسخی دارد.
بنابراین این مسئله شما را بی نیاز از دیگران میکند. حتی برای خرید هم دیگر لازم نیست از خانه بیرون بزنید و خرید کنید. فاکتوری به نام خرید اینترنتی وجود دارد. حتی نیازهای فرهنگی هم از همین طریق تامین میشود.
الان آموزش و پرورش مجازی داریم. بنابراین تفریحات مجازی هم بخش بزرگی از زندگی را دربر میگیرند. شوخیهای مجازی وحتی فضای چت در اینترنت نشان میدهد که یک مقدار از آن حالت ارتباط اجتماعی کمتر شده و جامعه به سوی ارتباطات اجتماعی مجازی روی آورده است؛ حالا این شیوه زندگی، الگوی تفریح ما را تحتتاثیر قرار داده
است.
ما پیش از این دوره، روابط سنتی داشتهایم که در آن «صله ارحام» از جمله مفاهیم شادیآور بود. اما الان ارتباط گسترده و فشرده انسان با کامیپوتر، او را از روابط انسانی خود دور کرده است. اینجاست که احساس خطر باید کرد. باید مسئولان برنامهای را به پیش ببرند که روی روابط خانوادگی تاکید بیشتری شود.
کیان خانواده هسته ای
جامعه ما از یک خانواده گسترده به یک خانواده هستهای رسیده و حالا در نگاهداشت کیان همین خانواده هسته ای(پدر و مادر و فرزندان)هم عاجر شده ایم.
بنابراین برنامهها باید به سمت تقویت روابط خانوادگی برود. با سختگیری هم کار به جایی نمیبریم. باید آشتی کرد با نسل جدید. باید آموزشهایی برای والدین و فرزندان گذاشت که روابط خانوادگی تقویت شود. والدین باید بدانند که لازم است یک روز در هفته، برنامهریزی کنند و بچهها را مثلا به پارک ببرند. شرایطی برای دور هم بودن خانواده، بدون اجبار و سختگیری بهوجود بیاورند تا فاصلهها کم شود و روابط سنتی احیا شود. ما باید مهارت زندگیکردن را یاد بگیریم. مهارتی که ارتباطات ما را با کار تنظیم کند و زمانی را برای تجدید روحیه برای ما بگذارد.
چقدر ماشینی شدیم
مشکلی که این روزها سبک زندگی ایرانی با آن روبهروست بستگی به میزان ماشینی شدن زندگیها دارد. شما هنوز در روستاها و شهرهای کوچک همان روابط ساده و سنتی قدیم را بین ساکنان آن میبینید.
بالطبع آسیبها کمتر و آرامشها بیشتر است. وقتی به شهرهای بزرگی چون مشهد، شیراز، اصفهان و… وارد میشوید، آسیبها و مشکلات بیشتر و آرامشها کمتر است. در شهری مثل تهران در آستانه انفجار قرار داریم. اینجا سنت دیگر جایی ندارد و مدرنیته هم فرد را به انزوا کشیده و این مسئله خطرناک است. اینجاست که باید با تفریحات و باز کردن درها، به مردم شادی را ترزیق کرد.
بیش از هرچیزی هم رسانههای موجود در کشور میتوانند پیشتاز شوند و سبک شادی برای زندگی ایرانیان طرح ریزی کنند و گرنه همانطورکه همه شاهد هستیم دهکده جهانی کار خودش را میکند و سبک زندگی غربی وارد زندگی میشود که چون با فرهنگ ما همخوانی شندارد، قطعا مشکلزاست. باید کسانی باشند که سبک های مختلف زندگی را تحلیل کنند. ما نمیتوانیم یک سبک زندگی را کلا نفی کنیم. باید قبول کنیم جهان در حد یک دهکده است و فرهنگها در گفتمان با هم زنده میماند. بنابراین ما باید با به روز نگاه داشتن فرهنگ خودمان از فرهنگهای دیگر جا نمانیم تا نسل جوان فرهنگ دیگری را جایگزین فرهنگ خود
نکند.
تفکر انتقادی داشته باشیم
یک بحث بسیار مهم در این زمینه، آموزش تفکر انتقادی است. ما اگر بتوانیم پاسخ این سوال را بدهیم که مسئولان ما چقدر از تفکر انتقادی بهرهمند هستند و آن را به کار میبرند، بخش زیادی را رفتهایم.
زمانی که تفکر انتقادی در مسئولان صدا و سیما وجود داشته باشد، خود به خود به سمت حل مسئله میروند و سوالهای بسیاری را پاسخ میدهند. در تفکر انتقادی یک نوع همگرایی و واگرایی وجود دارد.
یعنی آنچه دیگران فکر میکنند و آنچه خودمان فکر میکنیم. باید دید آیا اینها باهم فاصله دارد یا نه منطبق است. اگر منطبق نیست دنبال راهحل باشیم با یک سونگری به جایی نمیرسیم.