۳٫ تبدیل زن به موجودی ارزشمند و پویا
با برشمردن پیامدهاى عمده ی بى بندوبارى و عدم مراعات پوشش کامل، حکمت تشریع حکم «وجوب ستر» براى بانوان و رعایت حریم عفت عمومى از سوى همه ی اقشار جامعه روشن میگردد؛ لکن در این جا برخى دیگر از ثمرات حجاب و فواید پای بندى به حدود اسلامى آن، در رابطه با شخصیت انسانی زن، ذکر میگردد:
الف. قرار گرفتن زن در جایگاه حقیقى خویش
شهید مطهرى در کتاب «مسأله ی حجاب» یکى از نظریات مشهور در باب ریشه ی اخلاق جنسى زن (از قبیل حیا و عفت) را بررسى مینمایند: «حیا و عفت و ستر و پوشش تدبیرى است که خود زن با یک نوع الهام براى گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.»۱۰ عدهاى از متفکرین غرب از جمله «ویل دورانت» حتى اعتقاد داشتند که حیا امری غریزى نبوده بلکه به سبب آموزش مادران و در اثر تجربه ی تلخ دست ودل بازى آنان، به دختران منتقل شده است.
در تحلیل دقیق از مسأله ی «حجاب» این نکته به دست میآید که پوشش زن، همانند تیغ دو لب عمل مینماید؛ یک سوى آن مهیج و محرک مرد است و زن را به موجودى قدرتمند بدل مینماید که با سلاح همیشه برّان جمال و لطافت، در مقابل شکوه و جلال مرد، فاتح دائمى میدان عشق و طلب است. (در طول تاریخ همواره مردان در تمناى وصال معشوقههاى محجوب شان بودهاند)، لبه ی دیگر این شمشیر، مانع حرصورزى و آزمندى مردان در مواجهه با زنان دیگرى غیر از همسران شان است.
وقتى دو روى این سلاح، همسوى گردند آن گاه است که:
۱٫ بنیان خانوادهها مستحکم باقى میماند؛
۲٫ گوهر «عشق» ارزش و جایگاه واقعى خود را پیدا میکند؛
۳٫ همخوان و همراه با طبیعت و فطرت، زن مظهر ناز و مرد مظهر نیاز باقى میماند؛
۴٫ زن، در پرتو امن خانواده، دل گرم از وفادارى همسر، فرزندانى سالم را به اجتماع تقدیم نموده، وظایف اجتماعى خود را به خوبى انجام میدهد؛
۵٫ مرد، سرشار از عشق و دل بستگى و رضایتمند از زندگى، محیطى پر از نشاط را براى خانوادهاش میسازد.
مسلماً در چنین نظامى، زن امکان بروز استعدادهاى غیرجنسى خویش را مییابد و به عنوان یک «انسان» به نقش آفرینى در عرصههاى خانوادگى و اجتماعى میپردازد. آنگاه که زن در سیمایى که از خانواده ی اسلامى ترسیم نمودیم (در فراز فوق) جایگاه حقیقى خویش را یافت و هویت او در جنسیتش خلاصه نشد، خود را در راه دست یابى به ارزشها آزاد مییابد و همگام با مرد در راه رسیدن به کمال انسانى گام برمیدارد.
روشن است که کسب فضائلی از قبیل علمآموزی و معرفتاندوزی، که در بسیاری از موارد وابسته به حضور فرد در اجتماع است، تنها در محیطی پیراسته از تحریکات جنسی و آشفتگی ذهن به این سبب، ممکن است. از آن جا که زنان نیز مانند مردان به طلب دانش توصیه شدهاند، لذا باید برای حضور مؤثر و ثمربخش آنان در اجتماع برنامهریزی لازم از سوی شارع انجام گرفته باشد، تا بدون ضرر به آنها و نیز مردان، و اساسا جامعه ی اسلامی، غرض مهم معرفتاندوزی برای آنان محقق گردد. همان طور که گفته شد، برنامهریزی مذکور توسط شارع صورت پذیرفته است.
در واقع، با رعایت عناصر مربوط به نظام عفت، زمینه برای حضور سالم و فراجنسیتی زن در اجتماع، و البته فعالیت اجتماعی سالم مرد، بدون خدشه به خانواده، فراهم گردیده است. با قاطعیت میتوان گفت که یکی از مهم ترین کارکردهای حجاب اسلامی، زمینهسازی برای حضور فراجنسیتی زن در اجتماع، و استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای او برای رساندن خود و جامعه اسلامی به کمال غایی است.
ممکن است در این جا این شبهه مطرح گردد که حتی در فرض پذیرش تمام این فواید برای پوشش زن، ضرورتی ندارد که به ضوابط اسلامی آن قائل گردیم. به عبارت دیگر، میتوان تمام این فواید را در نوع دیگری از پوشش جست وجو نمود. در پاسخ، به دو نکته اشاره میگردد:
۱- از آن جا که شارع، همان مکون و بهوجودآورندهی انسانهاست، دقیقاً تمامی مواضع تحریک را در زنان میشناخته و لذا دستور به ستر آن ها داده است. همچنین، سلیقه ی جنسی مردان را میشناخته، بنابراین تنها نوع خاصی از ابراز عفت را برای جلوگیری از تحریک جنسی مردان، به زنان توصیه نموده و تنها، آن را تأمین کنندهی غرض از پوشش و عفتورزی زنان دانسته است.
۲- به دلیل آن که دست رسی به مصالح واقعی احکام اسلامی، به جز در مواردی که خود شارع به آن ها اشاره نموده است، ممکن نیست، و از آن جا که بندگی و اطاعت از خداوند، بدون قید و شرط و لازم الاجرا در همه ی موارد است، حتی در فرض ندانستن تمام نکات در باب فواید حجاب و ارتباط این فوائد با نحوهی خاص پوشش دستور داده شده، اجرای آن به همان شکل مورد نظر شارع، تأمینکنندهی مصالح انسانها و البته الزامی است.
ب. حفظ کرامت زن
خداوند حکیم گوهر «حیات» را به انسان ارزانى داشت و با اعطاى نعمات جسمى و روحى بیشمار، وى را مهیاى پوییدن مسیر دشوار زندگى نمود. او را بر سایر موجودات فضل و برتری داد ۱۱ و بدین ترتیب شرف و کرامت را به روح او هدیه کرد. انسان آگاه، مجهز به سلاح کرامت با تمسک به ریسمان کرم الهى و پیروى از احکامی که او را گرامىتر میسازد۱۲ در همان مسیر سخت، حرکت مینماید. مسلماً احکام آیینى که خود، کرامت آدمى را بزرگترین ارزش او میداند، مبتنى بر حفظ این گوهر گران بهاست.حجاب اسلامى اگر موجب حبس زن در محیط خانه و انزواى او میشد ـ چنان که عدهاى بر همین اساس بر آن خرده گرفتهاند ـ گامى در جهت نقض غرض مولى از تکریم انسان میبود.
امّا اکنون که زن به واسطه ی حجاب:
اولا: در بازار آزاد، آسان در اختیار هرزگان و هوس بازان قرار نمیگیرد؛
ثانیاً: مورد آزار، سوء استفاده، خشونت جنسى و تعرض واقع نمیشود؛
ثالثاً: بدون ایجاد هیجانات کاذب و آزاردهنده در اجتماع به فعالیت سالم پرداخته، به رشد کافى دست مییابد؛
و حالا که او در سایه سار امن خانواده ی اسلامى، محترمانه حفاظت و نگه دارى میشود؛ مورد ستایش و ابراز عشق همیشگى قرار میگیرد؛ صاحب فرزند میشود و از این نعمت الهى بهرهمند میگردد؛ هزینههاى زندگى او بدون منت در اختیارش قرار میگیرد؛ و در حریم سرشار از امنیت خانواده به آرامش میرسد؛ تمام قواى خود را در راه کام یابى دنیوى و بهرهمندى از زندگى گرم و صمیمانه از یک سو و پوییدن طریق کمال و تعالى از سویى دیگر صرف مینماید.
وقتى زن در مواجهه با مردانى که زن را فقط وسیلهاى براى ارضاى شهوات خود میدانند و یا تنوعطلب و سودجویند و یا براى فرار از بار مسؤولیت تن به ازدواج نداده، تنها به ارضاى شهوات خود کفایت مینمایند، چونان صدفى در گوهر، همواره مورد طلب و تمناست، تمتع و بهرهمندى از جمال و لطافتش جز از راه ابراز عشق به او و تقبل هزینههاى زندگى و تأمین معاش وى ممکن نیست.
امروزه غرب به این نتیجه رسیده که یکی از مهمترین پرچمها و شعائر اسلامى، «حجاب» است؛ از این رو، در سراسر کشورهاى اروپایى شاهد موج روبه گسترش و برنامه ریزى شدهاى در مقابله با پوشش زنان مسلمان هستیم. آنها به این نکته دست یافتهاند که وقتى فردى حجاب و پوشش ظاهرى را با میل و رغبت خویش اختیار میکند، قطعاً عقال و پای بند سایر ارزشها و معتقدات دینى را نیز به نفس و جان خود میزند. آنگاه است که نسلى آزاده پرورش مییابند که به مبارزه با فساد و تباهى، ظلم و جور و استعمار و استثمار میپردازند و در این صورت مسلماً راه براى کام جوییهاى آزادانه و بى حدومرز آنها بسته خواهد شد؛ و به منویات استعماریشان نخواهند رسید.
خاتمه
زنان و مردان در جامعه ی اسلامى با
۱٫ حفظ تقوی و صیانت از گوهر کرامت؛
۲٫ خویشتندارى و خودسازى حاصل از اجرای دستورات دینى؛
۳٫ کنترل فکر و اندیشه از مظاهر گناه و بیعفتى؛
۴٫ کنترل نگاه از پلیدیها و عبور نکردن چشم از مرزهاى مجاز؛
۵٫ حفظ حریم و حجاب در روابط اجتماعى و پرهیز از اختلاط غیرضرورى؛
۶٫ احیاى شعائر اسلامى و تن دادن به دستورات اجتماعى دین؛
۷٫ پرهیز از شهوترانى و ارتکاب رفتارهاى مهیج جنسى در ملأ عام؛
۸٫ اجتناب از روابط اجتماعى مبتنى بر جنسیت؛
محیطى را فراهم میآورند که در آن:
الف) دست رسى به اجتماع و مواهب آن آسان و البته به دور از ابتذال باشد؛
ب) امنیت به معناى واقعى و با تمام ابعاد آن، حکم فرما باشد؛
ج) نگاه جنسى به زنان تبدیل به نگاه عاشقانه (در مورد همسر) و همراه با احترام (در مورد سایرین) گردد؛
د) ارتباطات فکرى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و سیاسى با روابط جنسى آلوده نشود؛
هـ) اقتصاد و صنعت به واسطه ی تمرکز نیروى کار بر بهرهورى و بازدهى بالا، به بالندگى و رشد قابل توجهى دست یابد و… .
در نهایت باید گفت، پس از آن که ضرورت دست یابى به جامعه ی سالم که مهمترین مقتضى رشد و بالندگى افراد انسانى در جامعه است، روشن گردیدهاست، نباید به بهانه ی ایدهآلى بودن تشکیل جامعه ی حقیقتاً اسلامى، دست از تلاش براى نهادینه کردن ارزشها و روشها برداریم؛ بلکه میباید به رجاء نصرت الهى ـ که خود آن را وعده داده است ـ در راه تحقق بسترى امن براى پویایى و خلاقیت بشر و زمینهاى مساعد براى بروز انسانیت انسان، گام نهیم که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لو أنّ اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم بَرَکت مِّن السماء والارض ولکن کذّبوا فَأَخَذْناهُمْ بما کانوا یکسبون»۱۳
پی نوشت:
۱۰٫ همان، ص ۶۹٫
۱۱٫ اسراء، آیه ی۷۰٫
۱۲٫ ان اکرمکم عندالله اتقاکم.
۱۳٫ اگر اهالی سرزمینها همه ایمان آورده، پرهیزکار میشدند، همانا درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آن ها میگشودیم؛ اما تکذیب کردند پس ما هم آن ها را به سبب آن چه کردند کیفر دادیم: اعراف، ۹۶٫
زهرا امین مجد
ماهنامه پیام زن،شماره۲۳۱