«مری» یک فیل آسیایی پنج تنی بود که در سیرک Sparks World Famous Shows نمایش اجرا می کرد. داستان به دار آویخته شدن مری با استخدام شخصی به نام «رد الدریج» آغاز شد. الدریج سابقه ی کار با هیچ حیوانی را نداشت و شغل قبلی اش سرایداری بود ولی به دلایلی به عنوان دستیار مربی مری در سیرک استخدام شد.
دوازدهم سپتامبر سال ۱۹۱۶، الدریج تصمیم گرفت مری را به برکه ببرد تا مری در آن جا آب بخورد و خودش را بشورد. سر راه، مری ایستاد و خم شد تا تکه هندوانه ای که روی زمین افتاده بود را بخورد. الدریج که حوصله نداشت با عصایش به پشت گوش مری ضربه زد تا حرکت کند. مری عصبانی شد و الدریج را گرفت و به سمت آب خوری پرت کرد. مری بی خیال الدریج نشد. این فیل پنج تنی به طرف الدریج رفت و سر او را با پایش له کرد!
مردمی که در سیرک حضور داشتند، از این کار مری بسیار عصبانی شدند و دست جمعی فریاد می زدند: «فیل را بکشید!». آن هایی که اسلحه دستشان بود، خودشان دست به کار شدند و شروع به شلیک کردن به مری کردند. اما گلوله های آن ها تاثیری روی فیل پنج تنی نداشتند.
خبر کشته شدن رد الدریج توسط فیل سیرک بین مردم شهر های اطراف پخش شد. همه خواهان کشتن مری بودند. مردم تا وقتی که مری زنده بود اجازه نمی دادند سیرک در شهرشان برنامه اجرا کند. صاحب سیرک، چارلی اسپارکز علاقه ی خاصی به حیواناتش، مخصوصا مری داشت و اصلا دلش نمی خواست مری را بکشد. اما بالاخره برای نجات سیرکش مجبور شد درخواست مردم را قبول کند.
مشکل این جا بود که راه های زیادی برای کشتن یک فیل پنج تنی وجود نداشت. هر تلاش ناموفقی می توانست منجر به رم کردن دوباره مری و کشته شدن افراد بیشتری بشود.
در آن منطقه اسلحه ای وجود نداشت که بتواند مری را بکشد. خیلی ها پیشنهاد دادند که مثل توماس ادیسون، فیل را با برق بکشند ولی در آن ناحیه نه جریان برقی به آن قدرت وجود داشت و نه مکان مناسبی.