در گزارش قسمت اول به نقش آل سعود در آغار بحران سوریه پرداختیم اما در این گزارش سعی شده به خیانتهایی که اطرافیان اسد به وی کردهاند و همچنین نقش اخوان المسلمین و پناهندگان سوری در این بحران بررسی شود.
در شهر “درعا” که آتش تحولات سوریه از آنجا شروع شد، شخصی به نام “عاطف نجیب” که مسئولیت امنیتی شهر درعا را در اختیار داشت از نزدیکان بشار اسد بود. وی در زمان مسئولیت خود با مردم به صورت استبدادی رفتار میکرد و این اقدامات را “دستورات بشار اسد” نام گذاری کرده بود.
عاطف نجیب
تحولات زمانی شروع شد که چند کودک به دلیل فضای منفی موجود در رسانهها، شعار “سقوط دولت” سر دادند؛ “عاطف نجیب” پس از دستگیری این کودکان، ناخنهای دست و پای آنان را کشید و این کودکان را زندانی کرد.
مادران این کودکان نزد وی آمدند و خواستار آزادی کودکان خود شدند، ولی “نجیب” حجاب از سر این مادران کشید و به آنان بی احترامی کرد. پس از این اقدام عاطف نجیب، ریش سفید شهر درعا نزد وی آمد؛ عمامه خود را از سر برداشت و جلوی وی گذاشت و خواستار آزادی کودکان شد؛ ولی نجیب عمامه وی را لگد کرد. (شهر “درعا”، منطقه قبایلی است و برای ریش سفیدان احترام زیادی قائل هستند و کوچکترین بی احترامی به این افراد میتواند تبعات زیادی در برداشته باشد و این موضوع به منزله “جنگ” است)
زمانی که بشار اسد از “عاطف نجیب” درباره اوضاع شهر “درعا” سوال کرد؛ وی میگفت: “هیچ اتفاقی رخ نداده است”؛ تا زمانی که مردم تظاهرات بزرگی برگزار کرده و به مرکز نیروهای امنیتی حمله بردند و نظامیان را کشتند. روحانی وهابی موجود در مسجد “عمری” شهر درعا، که سال ۲۰۰۰ از عربستان وارد سوریه شده بود؛ طرح حمله به پایگاه نیروهای امنیتی را اجرا کرد و به این ترتیب جرقه بحران زده شد.
پس از این ماجرا آن دسته از گروههایی که به صورت برنامهریزی شده آماده فعالیت بودند، شروع به تحرک کردند و ورود نیرو و سلاح به سوریه از طریق لبنان، آغاز شد. شعار گروههای مسلح از ابتدای شروع تحولات این بود که “نظام بشار اسد باید سقوط کند، زیرا یک دولت علوی است”.
مخالفان هیچ خواستهای برای اصلاحات مطرح نکردند و از همان ابتدا خواستار سرنگونی دولت شدند. تحولات سوریه از ابتدا بر اساس اختلافات طایفهای و مذهبی آغاز شد و از همان ابتدا در تمامی تظاهرات، ایران و حزب الله را نفرین کرده، به مساجد شیعیان و علویان حمله میکردند و شیعیان را با توجیهات دینی به قتل میرساندند. برای مثال در منطقه “الزهرا”، واقع در شهر حمص، ۳۰ دختر شیعه را بازداشت کرده و آنها را به صورت عریان در منطقه “خالدیه” که به منطقه سلفیان مشهور است گرداندند و به آنان لقب “برده” دادند.
دلیل ادامه مشکلات در حمص “چند طایفهای” بودن این شهر است. در ابتدای درگیریها، سلفیان، ۷۰۰ خانواده شیعه را مجبور به مهاجرت کرده و خانه آنها را به آتش کشیدند. هفت مسجد شیعه را با تمام وسائل از جمله قرآنهای موجود در آن به آتش کشیدند و دو حسینیه را نابود کردند. سلفیان برخی از شیعیان را فقط به دلیل آتکه در خانه آنان تربت امام حسین را مشاهده کرده بودند، به آنها اتهام کافری زدند و به قتل رساندند. سلفیان سوریه با ذکر “لا الله الا لله”، اقدام به بریدن سر علویان و شیعیان سوری میکنند و میگویند که ما پس از این اقدام به بهشت میرویم؛ این موضوع یک ادعا نیست و ما تمام فیلمها و عکسهای موجود، این موضوع را تأیید میکند.
نقش برخی از پناهندگان در بحران سوریه
از موضوعات بسیار مهم در سوریه، پناهندگان فلسطینی هستند. مدتها پیش شخصی به نام “شاکر العبسی” در اردوگاه پناهندگان فلسطینی “عین الحلوه”، واقع در شهر “صیدا” لبنان زندگی میکرد؛ وی در گذشته، عضو جنبش فتح فلسطین بود که بعدها به جمعیت “فتح انتفاضه” در لبنان ملحق شد.
“العبسی”، عملیات تروریستی بسیاری در سوریه انجام داد و اقدام به جمعآوری نیرو کرد که توسط نیروهای امنیتی سوری دستگیر شد. پس از آنکه وی از زندان آزاد شد؛ به لبنان گریخت تا پایههای یک جریان سلفی برای فعالیت در سوریه را آماده کند.
“بهیه حریری”، خواهر “رفیق حریری”، نخستوزیر اسبق لبنان به صورت مخفیانه، پروندههای امنیتی لبنان و سوریه را در اختیار وی قرار میداد. بهیه حریری در سال ۲۰۰۴ با رئیس امنیت داخلی آمریکا جلسهای داشت؛ در این جلسه به وی دستور داده شد تا راه های ورود گروههای سلفی به شمال لبنان برای فعالیت علیه حزبالله و سوریه و همچنین ایجاد توازن قوی در لبنان برای مقابله با شیعیان را فراهم کند؛ ولی این موضوع شکست خورد.
بهیه حریری
در حال حاضر یک شیخ سلفی به نام “احمد الاسیر” در شهر “صیدا” فعالیت میکند؛ وی به کمک یک عضو دستگاه اطلاعات قطر و با حمایت مالی این کشور سعی در گسترش فکر سلفی در لبنان دارد. “الاسیر” به این دلیل شهر “صیدا” را انتخاب کرد که این شهر معروف به دروازه جنوب لبنان است، به دلیل آنکه این شهر اکثریت سنی مذهب دارد؛ وی سعی داشت صیدا را به تصرف در آورده و مانع ارتباط حزبالله با شیعیان جنوب لبنان شود.
خیانتهای اخوانالمسلمین سوریه به اسد
بعد از آنکه حافظ اسد، اخوانالمسلمین سوریه را سرکوب کرد، بازماندگان این گروه برای ادامه فعالیت، تحت پوشش طرفداران حزب بعث وارد دستگاههای حکومتی شدند؛ این افراد به عنوان راههای نفوذی قلمداد شده و هر زمان که مسئولان اخوانالمسلمین در خارج از سوریه اراده میکردند؛ میتوانستند از آنان برای ضربه زدن به این کشور استفاده کنند. آنها فکر میکردند که حزب بعث، تمام فعالیتها در سوریه را کنترل میکند و بر دولت تسلط دارد. مسئولان اخوانالمسلمین تصور کردند که بشار اسد، مانند پدرش نیست و وی هنوز جوان است و از سیاست چیزی نمیفهمد.
پس از بروز جنگهای کویت و حمله آمریکا به عراق، مخالفان سعی کردند، بشار اسد را به امور خارجی مشغول کرده و خود را وارد پستهای کلیدی دولت کنند. این افراد با گذشت زمان فعالیت خود علیه دولت را با انتشار روزنامه و راهاندازی شبکههای خبری آغاز کردند. برای مثال زمانی که سرمایهای وارد کشور میشد؛ مخالفان برای بدنام کردن دولت، این سرمایه را میان افراد بسیار کمی تقسیم میکردند.
افراد نفوذی اخوانالمسلمین برای ادامه این طرح، نظارت بر مرزهای سوریه بسیار کاهش دادند. کابینههای سابق دولت زمانی که با بشار اسد جلسهای برگزار میکردند؛ درباره وضعیت کشور تصویر غلطی به وی ارائه میدادند و گزارشهای ارائه شده هیچ یک از مشکلات موجود در جامعه را منتقل نمیکرد.
برای مثال شخصی به نام “ایاد غزال”، یکی از مسئولان امنیتی استان حمص بود؛ وی از اعضای سابق اخوانالمسلمین بود و بعدها وارد ارتش سوریه شد. “غزال” در زمان حضور خود در ارتش، عکسی با بشار اسد داشت و آن را در دفتر کار خود نصب کرده بود. وی در حمص “فاصله طبقاتی” ایجاد کرده و به مردم پایین دست ظلم میکرد و درآمد روزانه آنها را به زور تصرف میکرد. ساکنان شهر حمص بارها قصد داشتند از وی شکایت کنند ولی راه ارتباطی با بشار اسد از سوی وی قطع شده بود و اجازه رسیدن شکایات به رئیسجمهور را نمیداد. هرگاه شخصی برای شکایت به “ایاد غزال” مراجعه میکرد؛ وی عکسی که در زمان حضور خود در ارتش با بشار اسد گرفته بود را به شاکی نشان میداد و مردم فکر میکردند که بشار اسد از اقدامات وی حمایت میکند.
ایاد غزال
در سال ۲۰۰۵ تحقیقی درباره قتل چهار شهروند سوری به دست “ایاد غزال” و فساد مالی بزرگ وی در طرح “تروی شهر حمص” انجام شد؛ ولی “غزال” روزنامهای را که اقدام به انتشار این تحقیق کرد را مسدود کرد. “ایاد غزال” طرح دیگری به نام “آرزوی حمص بزرگ” داشت؛ طبق این طرح وی قصد داشت مسیر زیر زمینی را از حمص به منقطه “قصیر” در لبنان حفر کند؛ ولی این طرح شکست خورد و در حال حاضر از تونلهای احداثی این طرح، برای تردد گروههای مسلح و قاچاق سلاح از لبنان به سوریه استفاده میشود
علاوه بر زمینه سازی شیوخ عربستان، نفوذی های پناهنده از فلسطین و اخوان المسلمین، از فساد رایج در جامعه سوریه نیز باید به عنوان یکی از عوامل بحران فعلی سوریه نام برد.
این گزارش برگرفته از مصاحبه خبرنگار نسیم در سوریه تهیه شده است.