4

تا پایان قرن، اروپا به شکل اروپای اسلامی درخواهد آمد

  • کد خبر : 60890
  • ۱۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۸:۳۶

برنارد لویس، اسلام‌شناس پرآوازه‌ی انگلیسی‌تبار آمریکایی، در کتابی تحت عنوان «زبان سیاسی اسلام» بیان می‌کند که «اروپا باید اقدامی جدی در مقابل شمار روزافزون مهاجران مسلمان از خود نشان دهد، زیرا در غیر این صورت تا پایان قرن، اروپا به شکل اروپای اسلامی درخواهد آمد.»

پدیده‌ی اسلام‌هراسی در اروپا، به خصوص با وقوع حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱، رشد چشمگیری یافت. تنها ظرف دو هفته از این حادثه ۶۰۰ مورد اعمال جنایت‌کارانه و خشونت‌طلبانه بر ضد مسلمانان روی داد که عمده‌ی قربانیان آن را دختران و زنان مسلمان تشکیل می‌دادند. دختران و زنان مسلمان به خاطر حجابشان، که معرف هویت و اعتقاد آن‌هاست، آسان‌ترین هدف گروه‌های نژادپرست و افراطی ضداسلام به شمار می‌روند و کم نبودند دختران معصومی که از پشت سر با ضربات چوب‌های بیس‌بال مورد ضرب و شتم افراطیون انگلیسی قرار گرفتند.[۱]

آنچه تحت عنوان اسلام‌هراسی مطرح می‌شود در چارچوب چالش‌های بین‌تمدنی است و نه در قالب گروه‌های اسلامی. در حقیقت آنچه امنیت اجتماعی اروپاییان را با خطر مواجه می‌سازد به صورت سازمان‌یافته نیست. از دهه‌ی ۱۹۸۰ اروپا شاهد افزایش سریع سازمان‌دهی اجتماعی‌ـ‌مذهبی در بین مسلمانان بوده است. مسلمانان مسائل مورد علاقه‌ی خود را از راه گسترش برنامه‌هایی در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی عنوان کرده‌اند.

خانم دکتر لوراین شریدان (Lorraine Sheridan)، پژوهشگر موضوع اسلام‌هراسی در دانشگاه لیکستر، پس از برشمردن مواردی از مصادیق اعمال اسلام‌هراسی نظیر پرتاب تخم‌مرغ به سمت منازل و مغازه‌های مسلمانان و زیر گرفتن با ماشین و ممانعت از سوار شدن یا بیرون راندن مسلمانان از اتوبوس‌های شهری، افزود آنچه در نتیجه‌ی پژوهش محرز است این است که اَعمال خشونت‌آمیز بر ضد مسلمانان در انگلیس ریشه‌ی کاملاً مذهبی دارد و ابداً نژادی نیست. این حملات توسط افرادی صورت می‌گیرد که اسلام را دوست ندارند و بر این باورند که زنان محجبه و مسلمان باید از جامعه‌ی انگلستان طرد و پاک‌سازی شوند. همچنین کسانی که دست به خشونت بر ضد مسلمانان می‌زنند مسلمانان را افرادی متفاوت و مادون جوامع شهری تلقی می‌کنند.[۲]

چشم‌انداز کنونی

حضور مسلمانان امروزه در کشورهای اروپایی موضوع بسیار مهم و قابل توجهی است. این اهمیت نه از این نظر که مسلمانان در ساختار سیاست و حکومت در اروپا نقش مهمی دارند، بلکه بیشتر از تأثیرگذاری آن‌ها در زندگی اجتماعی و جنبه‌های مذهبی و فرهنگی آن نشئت می‌گیرد. مهاجرت مسلمانان از کشورهای اسلامی به اروپا سبب شده است مسلمانان با چالش‌های هویتی روبه‌رو گردند و بعضاً دچار مشکلاتی شوند.

جمعیت نوزده‌میلیونی مسلمانان اروپا معرف سریع‌ترین مذهب در حال رشد در این قاره است. هرچند که این جمعیت از لحاظ نژادی و قومی تفاوت‌های بسیاری با هم دارند، ولی از لحاظ مذهبی دارای اشتراکی هستند.مسلمانان خواهان آن هستند تا جایگاه و موقعیتی در اروپا کسب کنند و به عنوان یک شهروند درجه اول پذیرفته شوند، نه یک شهروند درجه دوم؛ در حالی که مذهب آنان در شرایطی مانع از همانندسازی آنان با جامعه‌ی اروپایی می‌گردد.[۳]

اسلام بعد از مسیحیت دومین دین در قاره‌ی اروپاست. جمعیت نزدیک به بیست میلیونی مسلمانان اروپا معرف سریع‌ترین مذهب در حال رشد در این قاره است. این در حالی است که در سال ۱۹۴۵، جمعیت مردم مسلمان در اروپای غربی یک میلیون نفر بود. در صورت ورود ترکیه به اتحادیه‌ی اروپا، شمار مسلمانان در اروپا به هشتاد میلیون خواهد رسید.

این در حالی است که اروپاییان معتقدند اسلام تنها در فرهنگ اروپایی پذیرفتنی است و در این میان مایل هستند مسلمانان در جامعه‌ی لائیک آن‌ها ادغام و به عبارتی حل شوند.دین اسلام به دلیل برخورداری از ظرفیت‌های معنوی، الهی و انسانی، در حال یافتن جایگاه خود در کشورهای اروپایی و غربی است. همه‌روزه شاهد گرایش شهروندان غربی به اسلام هستیم. در کنار این خیزش اسلامی، شاهد نوعی مقاومت نامحسوس نهادهای دولتی و سیاسی در مقابل اسلام‌گرایی در غرب هستیم. در قرن بیستم، عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم، با توجه به نیاز کشورهای اروپایی به نیروی کار برای بازسازی کشورهایشان، شاهد مهاجرت مسلمانان از مناطق مختلف به خصوص خاورمیانه و آفریقای شمالی به اروپا بوده‌ایم.

از طرف دیگر، عده‌ای از مسلمانان نیز به دلیل وجود نظام‌های استبدادی در کشورهایشان دست به مهاجرت به کشورهای اروپایی زدند. این امر زمینه‌ی روند رو به گسترش حضور مسلمانان در کشورهای اروپایی را فراهم ساخت. با توجه به افزایش جمعیت مسلمانان و احساس نیاز به مراکز و نهادهای اسلامی، این افراد دست به تشکیل گروه‌ها و نهادهایی زدند تا بتوانند پاسخ‌گو نیازهای خود باشند. نیاز به این گروه‌ها در حالی احساس می‌شد که مسلمانان بازگشت به هویت اسلامی خود را در متن جوامع کشورهای اروپایی دنبال می‌کردند. گروه‌های اسلامی در اروپا عمدتاً گروه‌هایی هستند که به اصول اساسی دین اسلام به عنوان مبنای هویتی و راهنمای عمل اجتماعی‌ـ‌سیاسی معتقدند. این گروه‌ها شامل انجمن‌ها، نهاد‌ها و سازمان‌هایی هستند که در اروپا مشغول به فعالیت‌اند یا به نحوی با امنیت کشورهای اروپایی در ارتباط هستند.

نوع برخورد با مهاجران مسلمان در کشورهای مهاجرپذیر غربی، که اعتقاد به حقوق بشر دارند، همراه با نقض پنهان و پیدای حقوق ایشان است. مهاجران در این کشورها به نوعی شهروندان درجه دوم محسوب می‌شوند که همواره حقوق شهروندی ایشان در رفتارهای اجتماعی مورد تعدی قرار می‌گیرد. چه بسیار مهاجرانی که دارای ظرفیت‌های علمی و تحصیلات آکادمیک بالایی بوده‌اند و مجبور به پذیرش مشاغل سطح پایین و نامناسب شده‌اند. مهاجران مسلمان به نسبت از امکانات مطلوبی در کشور خود برخوردار هستند و صرفاً برای استفاده از شرایط بهینه و توسعه‌یافتگی کشورهای غربی به این کشورها مهاجرت می‌نمایند.

گروه‌های اسلامی حاضر در اروپا به چند دسته تقسیم می‌شوند. برخی از این گروه‌ها مشغول فعالیت‌های سخت‌افزاری هستند و از ابزارهای خشونت‌آمیز استفاده می‌کنند، مانند القاعده و برخی گروه‌های سلفی. این گروه حاکمیت کشورهای اروپایی را، هم در نظر و هم در عمل، با چالش مواجه ساخته‌اند و در عین حال جان شهروندان اروپایی را با تهدید روبه‌رو کرده‌اند و بدین ترتیب، امنیت سیاسی و اجتماعی کشورهای اروپایی را با خطر مواجه ساخته‌اند.

دسته‌ای دیگر از گروه‌ها، در عین حالی که حاکمیت کشورهای اروپایی را در بُعد نظری رد می‌کنند اما به صورت تاکتیکی به همکاری با کشورهای متبوع خود می‌پردازند و سعی در حل مشکلات مسلمانان دارند. در واقع آن‌ها سعی می‌کنند به عنوان بخشی از جامعه‌ی مدنی پذیرفته شوند، اما برخی دیگر از گروه‌ها مشغول فعالیت‌های نرم هستند. به عبارتی، بیشتر به عنوان گروه‌های مدنی و اجتماعی مشغول فعالیت‌اند، مانند اتحادیه‌ی سازمان‌های اسلامی فرانسه یا جامعه‌ی مسلمانان انگلیس.

این گروه‌ها به عنوان بخشی از جامعه‌ی مدنی تلاش دارند تا مشکلات جامعه‌ی مسلمانان اروپا را حل نمایند و در عین حال، کشورهای اروپایی را در حل مشکلات خود مساعدت نمایند، اما گروه‌هایی نیز وجود دارند که همواره از سوی غرب به فعالیت‌های تروریستی متهم می‌شوند، در حالی که هیچ گونه واقعیت بیرونی در مورد آن‌ها مشاهده نشده است، مانند حماس و حزب‌الله. این گروه‌ها از اروپا به عنوان پایگاهی برای مبارزه با اسرائیل استفاده می‌کنند و اهداف آن‌ها در راستای مبارزه با اسرائیل شکل گرفته است. برخی کشورهای اروپایی امروزه تلاش دارند این دو گروه اخیر را در فهرست گروه‌های تروریستی خود قرار دهند.

به گفته‌ی ژاکلین سزاری، اندیشمند اروپایی، سوء‌تفاهم اساسی و بزرگ مسلمانان با غرب در این مسئله است که مسلمانان خواهان آن هستند که مذهب نقش بیشتری را در فضای عمومی جامعه داشته باشد. این در صورتی است که اروپاییان معتقدند هیچ ضرورت و نیازی برای حضور مذهب در زمینه‌ی شهروندی و فضای عمومی جامعه وجود ندارد.

اسلام بعد از مسیحیت دومین دین در قاره‌ی اروپاست. جمعیت نزدیک به بیست‌میلیونی مسلمانان اروپا معرف سریع‌ترین مذهب در حال رشد در این قاره است. هرچند که این جمعیت از لحاظ نژادی و قومی تفاوت‌های بسیاری با هم دارند، ولی از لحاظ مذهبی دارای اشتراک هستند. در مقابل، بر اساس اعتقادات مذهبی و وجود اختلافات نگرشی، نتوانسته‌اند رابطه‌ی کاملاً خوبی با کشورهای اروپایی برقرار سازند و در واقع مجموعه‌ای از برخوردهای فرهنگی متقابل بین آن‌ها شکل یافته است. این در حالی است که در سال ۱۹۴۵، جمعیت مردم مسلمان در اروپای غربی یک میلیون نفر بود. در صورت ورود ترکیه به اتحادیه‌ی اروپا، شمار مسلمانان در اروپا به هشتاد میلیون خواهد رسید. اینکه مسلمانان در جامعه‌ی سکولار چگونه عمل خواهند کرد و تا چه اندازه می‌توانند پذیرای معیارهای سکولار کشورهای اروپایی باشند دغدغه‌ی آنان است.[۴]

البته شرایط زندگی مسلمانان در کشورهای اروپایی چندان آسان نیست. امروزه نگاهی در شهروندان اروپایی وجود دارد که به مسلمانان معتقد با دیدی تعصب‌گرایانه می‌نگرد و آن‌ها را به ناحق زاییده‌ی اسلام رادیکال می‌پندارد. از آنجایی که در اصول و مبانی تفاوت‌هایی بین اقلیت مسلمان و اکثریت اروپاییان وجود دارد، مسلمانان در اروپا با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

از نظر اروپایی‌ها، مذهب در حوزه‌ی خصوصی و فردی هر شخص معنا دارد و این در صورتی است که اسلام بر این باور است مذهب یک امر جمعی است که در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی آنان می‌بایستی وجود داشته باشد. از این رو، متوجه خواهیم شد که با این شرایط، چگونه مسلمانان دچار بحران می‌شوند، زیرا آنان در برابر دو خواسته‌ی متعارض با هم قرار می‌گیرند که می‌بایست یکی را برگزینند. در اینجاست که می‌بینیم گاهی مسلمانان دچار بحران هویت می‌شوند.

در کشورهای اروپایی، خصوصاً فرانسه، در خلال سال‌های گذشته، جدال پُرسروصدایی بین جامعه‌ی سکولار اروپا و جمعیت مسلمانان معتقد به وجود آمده است. این جدال به شکلی است که در مارس ۲۰۰۴ قانون منع شعائر مذهبی به تصویب رسید و متعاقب آن، استفاده از حجاب اسلامی در مدارس ممنوع گردید. برنارد لویس، اسلام‌شناس پرآوازه‌ی انگلیسی‌تبار آمریکایی، در کتابی تحت عنوان «زبان سیاسی اسلام» بیان می‌کند که «اروپا باید اقدامی جدی در مقابل شمار روزافزون مهاجران مسلمان از خود نشان دهد، زیرا در غیر این صورت، تا پایان قرن، اروپا به شکل اروپای اسلامی درخواهد آمد.»[۵]

همان طور که گفته شد، مسلمانان خواهان آن هستند که جایگاه و موقعیتی در اروپا کسب کنند و به عنوان یک شهروند اروپایی پذیرفته شوند، نه یک شهروند درجه دوی مهاجر؛ در حالی که مذهب آنان در شرایطی مانع از همانندسازی آنان با جامعه‌ی اروپایی می‌گردد. اروپاییان معتقدند اگر مهاجرین بخواهند در اروپا بمانند، باید به سان آنان گردند. در غیر این صورت، می‌بایست از اروپا خارج شوند.

اما مهاجرین نسل دوم به بعد بر این نظر هستند که یک اروپایی هستند و می‌خواهند به عنوان یک مسلمان پذیرفته شوند، نه به عنوان یک الجزایری یا مراکشی یا پاکستانی. اما مسئله‌ زمانی ایجاد می‌گردد که مسلمانان عامل شکل‌دهنده‌ی هویت خود را مذهب می‌دانند و این مسئله با جامعه‌ی سکولار غرب منافات دارد و به گفته‌ی ژاکلین سزاری، اندیشمند اروپایی، سوء‌تفاهم اساسی و بزرگ مسلمانان با غرب در این مسئله است که مسلمانان خواهان آن هستند که مذهب نقش بیشتری را در فضای عمومی جامعه داشته باشد. این در صورتی است که اروپاییان معتقدند هیچ ضرورت و نیازی برای حضور مذهب در زمینه‌ی شهروندی و فضای عمومی جامعه وجود ندارد.

بخش اعظم مهاجران مسلمان در فرانسه، از کشورهایی مانند تونس، الجزایر و مراکش، که در گذشته مستعمره‌ی این کشور بوده‌اند، به فرانسه می‌آیند. در فرانسه، علاوه بر ترک‌ها، مسلمانان آفریقایی اهل سنگال، مالی و نیجریه نیز زندگی می‌کنند. اینک تعداد این مهاجران روزبه‌روز در حال افزایش است. بیشتر مهاجران زمانی که کشورشان مستعمره‌ی فرانسه بوده است اقدام به مهاجرت کرده‌اند.

جمعیت هفت‌میلیونی مسلمان ساکن فرانسه بیش از پروتستان‌های این کشور است. بدین ترتیب، مسلمان‌ها دومین گروه بزرگ دینی را تشکیل می‌دهند.[۶] تفاوت عمده‌ای که مسلمانان انگلیس را از دیگر مسلمانان متمایز می‌سازد این است که آن‌ها عموماً از کشورهایی آمده‌اند که از کشورهای انگلیسی‌زبان محسوب می‌شوند. لذا این امر پذیرش شهروندی آنان از سوی دستگاه دولتی انگلیس و تطابق آن‌ها با روند دمکراسی در این کشور را تسهیل می‌کند. بیشتر مهاجران مسلمانی که در انگلستان زندگی می‌کنند از نظر اجتماعی دارای موقعیت موفقی هستند.

بر اساس قوانین فرانسه، فعالیت همه‌ی ادیان در این کشور آزاد شناخته شده است، ولی هیچ گونه حقوق، مستمری یا کمکی برای گروه‌های مذهبی در نظر گرفته نشده است. بنابراین و بر اساس قوانین، دریافت هر گونه کمک یا مساعدتی از دولت، خصوصاً برای مسلمانان، غیرقابل تصور است. بر اساس قوانین موجود و آزادی‌های قانونی در این کشور، رفته‌رفته مسلمانان دست به تشکیل سازمان‌ها و مؤسسات مذهبی و غیرمذهبی زده‌اند؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۰ بیش از ۱۴۵ مؤسسه‌ی مختلف اسلامی به ثبت رسیده بود.

در پایان باید گفت آنچه سبب پدید آمدن چالش‌های هویتی بین مسلمانان و اروپاییان شده است ناشی از روند مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی و ترس از تروریسم اسلامی است. این مسئله در یک‌ سری از نمودهای عینی تجسم‌یافته که از جمله‌ی آن می‌توان بحث اسلام‌هراسی یا مسئله‌ی حجاب را مطرح کرد.

نتیجه‌گیری

نگاه انسان غربی، خصوصاً از نوع اروپایی آن، به اتباع سایر کشورها، نگاهی تحقیرآمیز است. در حقیقت در این کشورها، شاهد نوعی تقسیم‌بندی غیررسمی شهروندان به دو گروه خودی و غیرخودی هستیم و ملاک این تقسیم‌بندی ریشه در نژاد، فرهنگ و پیروی از الگوهای دیکته‌شده در این کشورها دارد. امروزه یک مهاجر آسیایی، آفریقایی یا شهروند آمریکای لاتین در اروپا همواره باید پذیرای نوعی نگاه معنی دار در جوامع اروپایی باشد. تبعیض پنهان در اروپا گاهی اوقات موجب غلیان خشم شهروندان مسلمان می‌شود.

به طور عمومی در اروپا جریان ضداسلام و ضدمهاجر وجود دارد و این موضوع، در برخی موارد، تقویت نیز شده است. جبهه‌ی ملی فرانسه، فورتسا ایتالیا، گروه‌های نئونازی در آلمان، فلامز بلوک در بلژیک، چپ ها در دانمارک و حزب لیبرال مردمی در سوئد از جمله‌ی این جریانات مخالف مهاجران و مسلمانان قلمداد می‌گردند. تبعیض شدیدی که همواره بر جوامع غربی سایه افکنده است تبعیض در بازار کار است. تبعیض دینی یکی دیگر از جلوه‌های تبعیض در حقوق شهروندی در غرب محسوب می‌شود.

علی‌رغم تضییقات موجود، امروزه اسلام از موقعیت بسیار خوبی در کشورهای اروپایی برخوردار است. البته هنوز مسلمانان نتوانسته‌اند در ساختار سیاسی و قدرت در کشورهای اروپایی جایگاه درخوری را به دست آورند، لکن در سطح عمومی و اجتماعی و فرهنگی موقعیت جوامع اسلامی روز‌به‌روز در حال افزایش است.

دین اسلام، به دلیل برخورداری از ظرفیت‌های معنوی، الهی و انسانی، در حال یافتن جایگاه خود در کشورهای اروپایی و غربی است. حتی ما بیش از هر زمانی شاهد گرایش شهروندان غربی به اسلام هستیم. این گرایش‌ها بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ افزایش یافته است و تعداد زنان اروپایی که دعوت اسلام را پذیرفته‌اند از مردان فزونی یافته است.

عمده‌ی علاقه‌مندان به اسلام در اروپا که توفیق پذیرش این دین حیات‌بخش الهی را یافته‌اند بر صلح‌گرایی، خانواده‌محوری، سادگی و الهام‌بخش بودن آن تأکید نموده‌اند. ایشان دین اسلام را پیام‌آور عشق، بردباری و صلح دانسته‌اند و جنبه‌های رحمانی آن را مد نظر داشته‌اند. هرچند متأسفانه به دلیل ضعف تبلیغی سایر فرق اسلامی، برخی گرایش‌های اهل سنت افراطی یا شاخه‌های افراطی وهابیت نیز در این کشورها وجود دارد، ولی در مجموع، گرایش‌های اسلامی در اروپا آن قدر رونق یافته که نگرانی بسیاری از سیاست‌مداران غربی را برانگیخته است.[۷]

در کنار این خیزش اسلامی، شاهد نوعی مقاومت نامحسوس نهادهای دولتی و سیاسی در مقابل اسلام‌گرایی در غرب هستیم. اقدامات انجام‌‌شده در برخی کشورها، همچون دانمارک، فرانسه و سوئد، در اهانت به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و انتشار تصاویر موهن از ایشان در سال ۲۰۰۷ در قالب همین موج اسلام‌ستیزی قابل بررسی و تأمل است.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[۱]افشین متقی دستنائی، عملیات روانی غرب علیه جهان اسلام و تأثیر آن بر مسلمانان مقیم اروپا، فصلنامه‌ی علمی‌ـ‌تخصصی عملیات روانی، سال چهارم، شماره‌ی ۱۵، بهار ۱۳۸۶ص ۱۲۸٫

[۲]مجید دانشور، کارکردهای اسلام‌هراسی در انگلیس، مجله‌ی همشهری دیپلماتیک، شماره‌ی ۵۸، هشتم مردادماه ۱۳۸۴، ص ۳٫

[۳]سید حسین سیف‌زاده، معمای امنیت و چالش های جدید غرب، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزرات خارجه ۱۳۸۳، ص ۱۶۴٫

[۴]احمد رهنمایی، غرب‌شناسی، تهران، مؤسسه‌ی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص ۲۷٫

[۵]محمدرضا رضوان‌طلب، مسلمانان در کشورهای فرانسه‌زبان، تهران، مجمع جهانی تقویت مذاهب اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۳۴٫

[۶] مارتین بالمر و جان سولوموز، مطالعات قومی و نژادی قرن ۲۰، ترجمه‌ی پرویز دلیرپور، سید کمال سروریان، تهران، مطالعات راهبردی، ۱۳۸۱، ص ۱۷۲٫

[۷] محمد صاحبی، ماهنامه‌ی رویدادها و تحلیل‌ها، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، شماره‌ی ۲۳۴، ۱۳۸۸، ص ۶۴٫

دکتر سعید خالوزاده/ استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اروپا

برهان

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=60890

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]