انتصاب اخیر در ریاض – جانشینی بندر بن سلطان با شاهزاده مقرین رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان – حاکی از آن است که رقابتهای سلطنتی معمولاً پنهان ممکن است با وخیمتر شدن روند جانشینی به رسانهها و افکار عمومی کشیده شود.
به گزارش مشرق، موسسه سیاست خاورمیانه واشنگتن آمریکا – اندیشکده واشنگتن – با پرداختن به بحث جانشینی در عربستان سعودی، گزینههای مطرح برای جانشینی ملک عبدالله را معرفی و بررسی کرده است. حدس و گمانها درباره این که پادشاه بعدی عربستان چه کسی خواهد بود پس از انتصاب غیرمنتظره شاهزاده مقرین در تاریخ ۱ فوریه به مقام معاون دوم نخست وزیر، سمتی که تا مدتها سمتِ “ولیعهدِ بعدی پادشاه” تلقی میشد، همچنان درحال بالا گرفتن است. این حرکت غیرمنتظره سیاست و روند پیچیده جانشینی در عربستان را در کانون توجه قرار داده است.
شاهزاده های مبتلا به زوال عقل
شاهزاده مقرین جوانترین پسر در قید حیات ابن سعود فقید (معروف به ملک عبدالعزیز) پایهگذار عربستان سعودی است. وی در حال حاضر، پس از ملک عبدالله (که سمت نخست وزیر را نیز دارد) و ولیعهد سلمان بن عبدالعزیز (جانشین نخست وزیر) سومین فرد قدرتمند در عربستان است. اما هم ملک عبدالله و هم ولیعهد سلمان شرایط جسمانی بدی دارند: عبدالله (۹۰ ساله) به ندرت در سرپا دیده میشود و هوشیاری وی نیز به شدت محدود شده است. سلمان (۷۲ ساله) نیز به زوال عقل مبتلاست. به نسبت این دو، مقرین (۷۰ ساله) ظاهراً از شرایط جسمانی مناسبی برخوردار است.
انتصاب وی به این سمت موجب سردرگمی تحلیلگران شده، چرا که ژوئیه گذشته وی از ریاست سازمان اطلاعات این کشور برکنار شد. با این که برای برکناری وی هیچ توضیحی ارائه نشد، گمان میرود علتش نداشتن جسارت کافی برای تضعیف حکومت هوادار ایران اسد در سوریه بوده، در شرایطی که ریاض درگیر رقابت با قطر برای اعمال نفوذ و کنترل مبارزان جهادی است. البته ممکن است این گمان صحت نداشته باشد.
شاهزاده مقرین
از آن گذشته، درست سه ماه پیش برادرزاده مقرین، شاهزاده محمد بن نایف، به سمت مهم وزیر کشور (معادل دبیر شورای امنیت ملی در آمریکا) منصوب شد، انتصابی که ظاهراً شاهزاده محمد بن نایف را در جایگاه پادشاه احتمالی بعدی قرار میدهد. در حقیقت، محمد بن نایف طی سفر به واشنگتن در ماه گذشته، با اوباما در کاخ سفید دیدار کرد، امتیازی که به کمتر مقام خارجی با این رتبه داده میشود و بنابراین آن را تأییدی از سوی آمریکا بر رسیدن به مقام پادشاهی او میدانند.
در گذشته، جانشینی در عربستان در میان پسران ابن سعود از یک برادر به برادر دیگر میرسید، برخلاف بیشتر کشورهای سلطنتی که پادشاهی از پدر به پسر میرسد. شرط اصلی همواره کبر سن بوده است، هرچند برخی از شاهزادهها به دلیل بیکفایتی یا بیعلاقگی شخصی به پذیرفتن این جایگاه از صف خارج شدهاند. یکی از پیامدهای این سیستم دوران کوتاه پادشاهی بیشتر پادشاهان از زمان ابن سعود بوده، چرا که پسران وی وقتی بر تخت پادشاهی مینشینند دیگر پیر و تاتوان شدهاند. سالهاست که بسیاری این بحث را مطرح کردهاند که تاج پادشاهی باید به نسل بعد برسد، یعنی به نوههای ابن سعود. اما خاندان سلطنتی هرگز نتوانستهاند بر سر این موضوع که این تغییر چه زمانی باید اعمال شود، و این که کدام خاندان باید برای ادامه جانشینی انتخاب شود به توافق برسند.
جایگاه جدید مقرین نیز یکی دیگر از اصول جانشینی را به چالش کشیده است: این که مادر پادشاه باید از طایفه سعودی باشد. اما مادر مقرین یمنی بود، و حتی نمیتوان به یقین گفت که وی همسر دائم ابن سعود بوده است.
۴۴ پسر ابن سعود حاصل ۲۲ ازدواج
در واقع، آرایشهای داخلی ابن سعود بین دهه ۲۰ تا ۳۰ برای درک سیاستهای جانشینی کنونی ضروری است. وی در زمان مرگش در سال ۱۹۵۳، چهل و چهار پسر داشته که سی و پنج تن از آنها بیش از او عمر کردند. وی این دستاورد بزرگ را با گرفتن ۲۲ زن محقق کرده بود، حال آن که طبق سنت اسلامی او نمیتوانسته همزمان بیش از چهار زن – بصورت دائم – داشته باشد.
برخی تاریخنگاران- و تمامی مقامات سعودی- تأکید دارند که این ازدواجها و فرزندان حاصل از آنها برای اتحاد طایفهها و تثبت جایگاه این سلطنت نوپا ضروری بوده است. حقیقت اما ابعاد دیگری نیز دارد: یک پژوهش جامع (خانه سعود اثر دیوید هولدن و ریچارد جانز) حاکی از آن است که ابن سعود علاوه بر چهار همسر دائم، چهار همسر موقت سوگلی و چهار کنیز نیز “برای تکمیل تیم خود” داشته است. گمان میرود که مادر مقرین که اغلب با عنوان “یمنی” خوانده میشد، از دسته آخر بوده است.
بدیهی است که ابن سعود مقرین را پسر تنی خود میدانسته است. علامت سوالی که همچنان باقی میماند نحوه برخورد برادران ناتنی مقرین (که اکنون، پس از مرگ شاهزاده سطام، امیر منطقه ریاض، تعدادشان به ۱۵ تن میرسد) و برادرزادههای بیشمارش است، که ممکن است اصل و نسب خود را برتر بدانند. جدا از سن، یکی دیگر از معیارهای پادشاهی تجربه، درایت، محبوبیت، ثبات فکری، و جایگاه دایی فرد است (که نشان میدهد آیا مادر وی برده یا زن موقت بود یا خیر).
شاهزاده سطام امیر درگذشته منطقه ریاض
مقرین برادر تنی ثبتشدهای ندارد، درست مانند ملک عبدالله، که شاید دلیل رابطه نزدیک این دو نیز همین باشد. پیوندهای برادری در سیاست سلطنتی بسیار حائز اهمیت است. در طول چندین دهه، “هفت سُدِیری”- برادران تنی فهد، سلطان، عبدالرحمان، نایف، ترکی، سلمان و احمد، فرزندان حصه السدیری – از نامزدهای اصلی بودند. با این که مرگ ملک فهد و ولیعهد سلطان و نایف موجب تضعیف این بدنه شد، ولیعهد سلمان، با وجود زوال عقل، با حمایت پسران و برادرزادههای تنیاش، همچنان رهبری این دار و دسته را برعهده دارد.
ارزیابی توان جمعی این برادرزادهها نیز مشکلات خاص خودش را دارد. برادر بزرگتر محمد، سعود بن نایف، به تازگی به سمت فرمانداری استان نفتخیز شرقی، منسوب شد اما یکی از برادرزادههای تنیاش، محمد بن فهد، را جایگزین خود کرد. از آن گذشته، یکی از پسران سلمان به سمت امیری مدینه منسوب دشه است. روشن است که برادرزادههای سدیری تجربه و کفایت لازم را دارند تا همچنان وزنهای در سیاست کاخ پادشاهی باقی بمانند.
ابهامات قانونی در انتخاب جانشین
قوانین سعودی و بیانیههای مقامات نتوانستهاند روند شرایط کنونی را روشن سازند. در قانون اساسی حکومت تنها گفته شده که “حکومت به پسران پادشاه بینانگذار به فرزندان فرزندانشان میرسد.” و شرط اساسی ذکرشده این است که “صادقترینشان” به این مقام میرسد، حال آن که این معیار تعریف نشده است.
در سال ۲۰۰۶، ملک عبدالله شورای بیعت شاهزادهها را برای کمک به روند انتخاب جانشین بنیان نهاد. اما حیطه اختیارات این شورا نیز مبهم است: شورا در انتخاب ولیعهد جدید پس از سلطان (که در ۲۰۱۱ فوت کرد) یا نایف (که سال گذشته فوت کرد) هیچ گونه دخالتی نداشت. در هر دو مورد، این ملک عبدالله بود که ولیعهد را انتخاب کرد و تنها کاری که این شورا کرد تأیید آن بود. در قانون شورای بیعت مکانیسمی برای جایگزین کردن پادشاه و ولیعهد در صورتی که قادر به انجام وظایفشان به دلیل مشکلات سلامتی نباشند وجود دارد. ظاهراً سلطنت در آستانه چنین موقعیتی است.
از نظر قانونی، هدف از سمت جدید مقرین- معاون دوم نخست وزیر- صرفاً انتخاب فرد دیگری برای ریاست جلسات هفتگی شورای وزیران است، و این سمت هر از گاهی نیز خالی مانده است. بنا بر قانون هیئت وزیران، ریاست این جلسات بر عهده پادشاه، یعنی نخست وزیر، یا معاون نخست وزیر است.” بنابراین بنا بر عرف، و نه قانون، معاون دوم نخست وزیر به ولیعهدی میرسد.
این که از کدام یک از اسناد یا بدنههای قانونی بالا برای تعیین پادشاهان یا ولیعهدان آینده عربستان بکار خواهد رفت، هنوز روشن نیست. چنان چه پادشاه بخواهد هیئت بیعت را منحل و روش جدیدی پایهگذاری کند، هیچ چیزی جلودار وی نیست. در این بین، سناریوهای جانشینی متعددی در این خاندان سلطنتی و در جهان عرب وجود دارد. یکی از این سناریوها این است که پادشاه آینده مرقین و ولیعهد وی نیز میتاب پسر عبدالله خواهد بود، و این به معنای کنار گذاشتن کامل رقیبان سدیری است. درست است که رقابت در خانه سعود معمولاً پشت دیوارهای کاخ پادشاهی جریان دارد، اما به احتمال بسیار زیاد تمهیدات پیشِ روی در این رقابت از دید جهانیان پنهان نخواهد ماند.