صادق طباطبایی را خیلیها به عنوان یکی از سیاستمدارن ایرانی می شناسند، سیاستمداری که این روزها دنیای سیاست را رها کرده است و زندگی خود را بی سیاست سپری میکند، در خاطراتش به نحوه آشنایی و ازدواج سید احمد خمینی با خواهر خود اشاره میکند و میگوید:
«خواهر من نامهای به من نوشت و گفت که احمد خمینی از من خواستگاری کرده است. او نظر من را خواست و من گفتم باید خودت تشخیص بدهی و من از راه دور نمیتوانم قضاوت کنم اما امیدوارم که فقط به اعتبار فرزندی آیتالله«امام» خمینی، با او ازدواج نکنی. در مورد شخصیت او هم تحقیق کن اما تا آنجایی که من شنیدهام، جوانی شایسته است.
ماجرای آشنایی خانواده امام با خواهر من در زمان سفر به عراق اتفاق افتاد و همسر امام خواهر من را آنجا دیده بودند و از طریق آقای لواسانی از با پدر من صحبت و از خواهرم خواستگاری کرده بودند.
پدرم گفته بودند که باید فکر کنند و باید موضوع را با خواهرم در میان بگذارند. پدرم میگفت که دو یا سه روز بعد از اداره ساواک یه آنها تلفن و گفته شده بود که چنین وصلتی نباید صورت بگیرد. پدرم میگفت به خاطر مخالفت با ساواک مصر شده است که این ازدواج صورت بپذیرد.
در عین حال به خواهرم صحبت کرده و گفته بودند که ممکن است زندگی تو، زندگی آرامی نباشد اما از سعادت اخروی و اعتباری مذهبی برخوردار خواهی شد. خواهرم هم بعد از چند روز جواب مثبت را داده بود.
خواهرم میگفت که وقتی با احمدآقا صحبت کرده، ایشان تاکید داشته اند که زن و مرد باد استقلال خود را پس از ازدواج حفظ کنند و حتما خواهرم باید درس خود را ادامه دهد و تمام کند.
نامه