در سال ۱۳۵۹ بنیصدر رئیس جمهور بود و شهید رجایی نخستوزیر و بنیصدر با شهید رجایی مخالف بود.
پرسنل نیروی هوایی تصمیم گرفته بودند که بهمناسبت ۱۹ بهمن روز نیروی هوایی همایشی داشته باشند. محل همایش در یکی از پادگانهای نیروی هوایی واقع در خیابان پیروزی بود. قرار بود شهید رجایی سخنران جلسه باشند، شهید حاج ناصر اتابکی از پرسنل نیروی هوایی از بنده خواست که قبل از سخنرانی شهید رجایی برنامه تئاتری انجام شود. بنده هم که (گروه هنری صادق) را در اختیار داشتم قبول کردم و روز ۱۸ بهمن به محل همایش رفتیم و قرار بود نمایشنامهای بهنام (فرمان امام) که مربوط به پیروزی انقلاب بود اجرا کنیم و بعد هم شهید رجایی سخنرانی کند. ساعت برنامه فرا رسید و سالن آماده شد و ما هم آماده اجرای برنامه بودیم.
یکمرتبه از بیرون سالن صدای فریاد و شعار شنیدیم، شعارها این بود: (مرگ بر مخالف بنیصدر!). ناگهان مشاهده کردیم که عدهای که بنیصدر در پیشاپیش آنها بود با شعارهای تند بهطرف سالن میآیند. در ورودی سالن بسته شد که آنها وارد نشوند ولی آنها حمله کردند و شیشهها را شکستند و وارد سالن شدند و بنیصدر را وارد سالن نمودند و یکسره شعار میدادند (مرگ بر مخالف بنیصدر!) و جلسه را برهم زدند و شعار دادند: (مراسم فقط میدان صبحگاه با سخنرانی رئیسجمهور). بعداً چون بر اثر فشار جمعیت نتوانستند بنیصدر را از در ورودی خارج کنند تصمیم گرفتند او را از داخل سن و در پشتی خارج نمایند. ما با اسلحههای (ژ-۳) که برای نمایش آورده بودیم پشت پرده ایستاده بودیم همینکه بنیصدر وارد پشت پرده شد و ما را با اسلحهها دید رنگ از چهرهاش پرید و وحشت کرد. محافظین او بهطرف ما دویدند تا اسلحهها را بگیرند ولی ما مانع شدیم و ما گفتیم: اینها مربوط به نمایش است. آنها بهطرف میدان صبحگاه رفتند، ولی جمعیت پراکنده شد و مراسم انجام نشد و همگی بهشدت ناراحت شدند.
فردای آن روز یعنی روز ۱۹ بهمن، آنها در جماران با امام ملاقات داشتند و بنده هم بههمراه آنها بودم. بین راه قرار گذاشته شد که وقتی خدمت امام رسیدیم شعار این باشد: (خمینی بتشکن، بت جدید رو بشکن!). وارد حسینیه شدیم و منتظر آمدن امام بودیم. فرماندهان هم خصوصی خدمت امام بودند و جریان روز قبل را گفته بودند. قبل از تشریففرمایی امام، جمعیت شعار را شروع کردند: (خمینی بتشکن، بت جدید رو بشکن!). آقای انصاری آمدند و گفتند: آقایان، در این مکان شعارهای تفرقهانگیز ندهید! البته چون محل امام به حسینیه نزدیک بود امام شعارها را شنیده بودند و پس از تشریففرمایی در پیشسخنرانی فرمودند: ناراحت نباشید، من هرچه به هرکس دادهام بهموقع خواهم گرفت. و جمعیت با شور و هیجان تکبیر گفتند، ولی متأسفانه فردای آنروز طرفداران بنیصدر بین مردم شایع کردند که مقصود امام، بهشتی بوده و قرار است امام پست بهشتی را بگیرد و حالآنکه مشاهده کردیم چند ماه بعد، قبل از مسئله عدمکفایت بنیصدر، امام بنیصدر را از فرماندهی نیروهای مسلح عزل فرمود و بعداً زمینه اقدام عدمکفایت او فراهم و انجام شد.
هفتهنامه آدینه تهران